بررسي پاسخ سالمونلا و اشرشياكلي O157 به انرژي اشعة ماورا بنفش خلاصه براي تعيين تاثير اشعة ماوراء بنفش با طول موج 253.7 نانومتر (اشعة UMC) بر روي رشد ميكروب ها ، از پليت هاي تريپتيك سوي آگار به همراه ppm50 (قسمت در ميليون) اسيد ناليديكسليك استفاده نموده ، مخلوط 5 سويه از سالمونلا و اشرشياكلي O157:H7) را در اين محيط تلقيح مي كنيم تا از اين طريق تاثير امواج ماوراء بنفش بر روي اين باكتريها را بررسي نماييم . پيش از تلقيح اين باكتريها در محيط كشت ، غلظت و ميزان باكتريهايي كه تلقيح خواهند شد مشخص مي شود . رقت هاي متوالي تهيه شده و از هر كدام از اين دو عامل بيماريزا ، رقت هاي 100 تا 108 CFU/ml تلقيح مي شوند . دوزهاي متفاوت اشعة ماوراء بنفش ، از 5/1 تا 30 mW/cm2 به غلظت هاي مختلف شيرابه باكتريايي تابانده شد . در تابش اشعه با دوزهاي بيشتر از mW/cm2 4/8 ، از باكتريهاي اشرشياكلي O157:H7 به ميزان 5 لگاريتم كاسته خواهد شد ؛ در حالي كه هنگامي مي توان از سالمونلاها به ميزان 5 لگاريتم كاست كه دوزهاي بالاتر از mW/cm2 5/14 به شيرابة باكتريايي تابانده شود . نتايج حاصل از تابش اشعة ماوراء بنفش به هر دو اين ارگانيسم ها ، منحني حياتي را به شكل حلقه هاي پيچيده اي خواهد كرد . در كل ، استفاده از امواج ماوراء بنفش (UVC) در كاستن از بار ميكروبهاي بيماريزا درسطح ژل آگار بسيار مفيد است . اشعة ماوراء بنفش در طول موج 200 تا 280 نانومتر تحت عنوان اشعة UVC طبقه بندي مي شود . اين طيف اشعة ماوراء بنفش ، بر روي باكتريها و ميكروبها اثر ميكروب كشي دارد . استفاده از امواج ماوراء بنفش در اين محدوده طول موج ، در ضد عفوني هوا ، محيط هاي مايع و سطوح درماني مفيد است . موفقيت اشعة ماوراء بنفش در ضد عفوني ، مستلزم داشتن سيستمي است كه بتوان از طريق آن دوز لازم از اشعه را به مواد غذايي و يا به سطوحي كه با مواد غذايي ارتباط دارند رساند . اشعة ماوراء بنفش بطور گسترده اي براي ضد عفوني موادي كه در روند آماده سازي و بسته بندي مواد غذايي درگير هستند استفاده مي شود ؛ ولي استفاده از آن بر روي خود مواد غذايي محدود شده است ؛ شايد دليل اين امر ، كم بودن ميزان نفوذ اين اشعه در مواد غذايي باشد و ديگر اين كه سايه هاي اين امواج و درز و شكاف موجود در مواد غذايي مي تواند باكتريها را در برابر تاثير اشعه محافظت كند . البته تاثير اشعة ماوراء بنفش در ضد عفوني سطوح صاف بيشتر است و دليل آن ، تابش اشعه بطور مستقيم بر روي سطوح و عدم پراكنده شدن اشعه در هنگام تابش است . باچمن (Bachman) در مقالة خود اعلام مي كند كه حساسيت باكتريهاي مختلف به اشعة ماوراء بنفش متفاوت است . پيش از آن تحقيقات ديگري توسط ساير محققين انجام شده بود كه در آنها دوز اشعة مورد نياز براي غير فعال كردن عوامل بيماريزا مورد بررسي قرار گرفته بود ؛ اما نتايج بدست آمده ، نتايجي پيچيده بودند . كوئو (Kuo) و همكارانش در بررسي حود اعلام كردند كه پس از تابش امواج ماوراء بنفش با دوز بيشتر از mw/cm2 30 ، به سالمونلا تيفي موريوم در محيط بريليانت گرين ، از تعداد باكتريها به ميزان 6 لوگ كاسته مي شود . يوسف و مارت (Yousef & Marth) نيز اعلام كردند كه در تابش اشعة ماوراء بنفش با دوز بالاتر از mw/cm2 9 به ليستريا مونوسيتوژن كه بر روي محيط تريپتوز آگار كشت داده شده بود ، تعداد باكتريها به ميزان 3 لوگ كاسته مي شود و در صورتي كه دوز اشعه از mw/cm2 36 بالاتر رود ، از تعداد باكتريها به ميزان 7 لوگ كاسته خواهد شد . سامنر و همكارانش (Sumner et al) نيز اعلام كردند كه در تابش اشعة ماوراء بنفش با دوز mw/cm2 1/3 به محيط Brain Heart Infusion كه سالمونلا تيفي موريوم مقاوم به ناليكساليك اسيد بر روي آن كشت شده بود ، از تعداد باكتريها به ميزان 7 لوگ كاسته مي شود . وونگ و همكارانش (Wong et al) نيز اعلام كردند كه در تابش اشعه با دوز بالاتر از mw/cm2 12 به اشرشياكلي روي محيط تريپتيك سوي آگار ، از تعداد باكتريها به ميزان 5 لوگ كاسته خواهد شد . تحقيقات سامنر و همكارانش بر روي تابش اشعة ماوراء بنفش به اشرشياكلي O157 : H7 ، تفاوت هاي مشخصي را بين سه سوية اين باكتري نشان مي دهد . در اين بررسي ، حساسترين سويه ، سوية CCUG29199 است كه پس از تابش اشعه به ميزان J/m2 12 ، از تعداد باكتريها به ميزان 6 لوگ كاسته خواهد شد ؛ در حالي كه در مورد مقاومترين سويه يعني CCUG29193 ، براي اين كه 4 لوگ از تعداد باكتريها كم كنيم ، بايد از دوز هاي بيشتر از J/m2 50 استفاده كنيم . اطلاعات بدست آمده از تحقيقات سامنر و همكارانش نشان مي دهد كه در تعيين يك دوز مشخص براي كاستن مقدار معيني از عوامل بيماريزا ، مطالعه بر روي يك گونه كافي نخواهد بود . در سپتامبر 1997، اعلام شد كه ليستريا مونوسيتوژن و اشرشيا كلي O157 : H7 ، از مهمترين عوامل بيماريزا ستند و توصيه شد كه به ازاي هر كدام از اين عوامل بيماريزا ، 5سويه از آنها كه در شيوع و بيماريزايي نقش دارند ، مورد آزمايش قرار گيرند . با توجه به اين مطالعات و نتايج حاصل از آنها ، هدف از اين مقاله ، تعيين ميزان دوز اشعه ماوراء بنفش جهت كاهش مقدار مشخصي از باكتريها ، در سويه هاي مختلف اشرشياكلي O157 : H7 و سالمونلا مي باشد . مواد و روش ها آماده سازي براي تلقيح از هر دو باكتري سالمونلا و اشرشياكلي O157 : H7 ، 5 سويه در اين مقاله مورد بررسي قرار مي گيرند . اين 5 سوية سالمونلا و 5 سوية اشرشياكلي O157 : H7 ، وسيه هايي هستند كه در آلودگي هاي سبزيجات تازه و آبميوه هاي پاستوريزه نشده شايع هستند . باكتري هاي اشرشياكلي O157 : H7 كه در اين مطالعه مورد بررسي قرار مي گيرند عبارتند از : • اشرشيا كلي سويه H 1730 : كه در يك مورد شيوع آلودگي از طريق كاهو جدا شده است . • اشرشيا كلي O157 : H7 سويه F4546 كه در آلودگي جوانة يونجه نقش داشته است . • اشرشياكلي O157 : H7 سويه E0019 كه در شيوع آلودگي در گوشن گاوهاي پرواري نقش داشته است . • اشرشياكلي O157 : H7 سويه 994 كه در يك مورد آلودگي كالباس خوك (Salami) نقش داشته است . سالمونلاهاي مورد بررسي در اين تحقيق عبارتند از : • سالمونلا Montevideo كه در يك مورد آلودگي گوجه فرنگي نقش داشته است . • سالمونلا Agona كه از آلودگي جوانه يونجه جدا شده است . • سالمونلا Bailon كه در آلودگي هاي آبميوه و گوجه فرنگي نقش داشته است . • سالمونلا Michigan كه در يك مورد آلودگي طالبي نقش داشته است . • سالمونلا Gaminara كه در آلودگي آب پرتقال نقش داشته است . تمام نمونه هاي مورد بررسي ، به ppm 50 ناليكساليك اسيد مقاوم بودند . كشت هاي مورد استفاده ، در دماي 80- درجه در آبگوشت تريپتيك سوي براس(Tryptic soy Broth) و همراه با ppm 50 ناليكساليك اسيد نگهداري مي شدند . اين كشت ها در دماي 35 درجه و در TSB رشد كرده و پيش از اين كه به عنوان بذر مورد استفاده قرار گيرند ، 3 بار و با فواصل 24 ساعته به محيط هاي كشت منتقل شدند تا در نهايت بعنوان بذر استفاده شوند . كشت باكتري به مدت 24 ساعت ، به ما اجازه خواهد داد تا باكتري مورد نظر به فاز ساكن رشد ، در غلظت CFU/ml 108 برسد . سپس از هر سويه قسمت هاي مساوي تهيه شده و اين قسمت ها ، در شرايط غير عفوني با مايع رقيق سازي تركيب شده ، شيرابه اي 5 سويه را ايجاد مي كنند . سپس از اين شيرابه ، رقت هاي متوالي (serial dilution) تهيه مي كنيم و پس از 24 ساعت آنها را مورد شمارش قرار مي دهيم تا غلظت هر شيرابه (بذر) را تعيين كنيم . تلقيح در پليت شيرابه يا همان بذرها ، با استفاده از 9 ميلي ليتر پپتون %1 استريل بطور متوالي رقيق مي شوند . سپس به ازا هر رقت از دو پليت مسطح TSA كه همراه با ناليكساليك اسيد مي باشد ، براي تلقيح استفاده مي كنيم (رقت ها از 1-10 تا 8-10 هستند) . رقت هاي متعدد مورد آزمايش قرار مي گيرند تا كاهش لگاريتمي قابل سنجش بدست آيد . بذرهاي با درجات بالاتر ، به اين منظور به كار مي روند تا مشخص كنيم كه آيا كاستن از تعداد ارگانيسم هدف به ميزان 5 لوگ عملي است يا خير . استفاده از پليت هاي مسطح ، به اين دليل است كه بتوانيم حداكثر غلظت مكن از باكتريها را در سطح آگار داشته باشيم . پس از تلقيح ، اجازه مي دهيم تا پليت ها به مدت 30 دقيقه در هود خشك شوند تا پس از آن ، تحت تابش قرار گيرند . مخزن تابش اشعه اين مخزن حدودا ً يك متر ارتفاع دارد و امواج ماوراء بنفش با طول موج 7/253 را از خود ساطع مي كند . اين مخزن اشعه باعث مي شود تا در فاصلة يك متري ، mw/s/cm2 100 انرژي به سطح وارد شود . مخزن اشعه بر روي يك زنجير قرار دارد و مي توان شدت اشعه را كم يا زياد نمود . شدت اشعه ، با فاصله بين منبع اشعه و هدف ، رابطة معكوس دارد . لذا هرچه منبع اشعه به منبع نزديكتر شود ، شدت اشعه افزايش خواهد يافت . قسمت داخلي اين مخزن ، با يك ماده منعكس كننده قوي پوشيده شده است (solar bright , fuller ultraviolent) . هدف از طراحي اين لايه ، افزايش شدت اشعه و جلوگيري از ايجاد سايه هاي اشعه است ؛ چرا كه اين سايه ها سبب تشكيل اشكال بي قاعده مي شوند . دسترسي به اين دستگاه ، از طريق يك دريچة لوله دار است . دوز اشعه ماوراء بنفش تابش شونده توسط قسمت مدرج كنترل كننده دوز اشعه تعيين شده و در 7/253 نانومتر تنظيم مي شود . اين قسمت كنترل كننده مدرج بوده و پيش از انجام كار ، توسط سازنده استاندارد و تعريف شده است . تابش اشعه پليت هاي تلقيح شده ، بطور تصادفي انتخاب شده و هر كدام بطور تصادفي در معرض دوزهاي مختلف اشعه قرار گرفتند . پيش از تابش اشعه ، قدرت اشعه با اندازه گيري ميزان اشعه خروجي مشخص مي شود (بر حسب mw/s/cm2) ؛ و از اين طريق ميزان دوز اشعه دريافتي توسط فرمول D=LT محاسبه مي شود كه در اين فرمول ، D عبارتست از ميزان دوز دريافتي ، L عبارتست از ميزان اشعه (بر حسب mw/s/cm2) و T ، نمايانگر مدت زمان تابش اشعه (بر حسب ثانيه) است . در اين مطالعه ، شدت اشعه ثابت است ولي زمانهاي تابش تغيير مي يابند تا از اين طريق اجازه دهيم (پليت هاي آگار كه باكتريها در آنها كشت داده شده اند ، در معرض دوزهاي مختلف اشعه (از 5/1 تا mw/s/cm2 30) قرار گيرند . زمانهاي تابش از 5 تا 75 ثانيه متغير هستند و اين زمانها توسط يك زمان سنج آزمايشگاهي كنترل مي شود . در طول آزمايش ، شدت اشعه چندين بار اندازه گيري مي شود تا از ثابت بودن خروجي اشعه مطمئن شويم . شمارش پليت هايي كه تحت اشعه ماوراء بنفش قرار گرفته اند ، به مدت 24 ساعت در درجه حرارت 35 درجه قرار مي گيرند . سپس كلوني هايي را به شكل تصادفي انتخاب كرده و پيش از آزمايش ، مورد تاييد قرار مي دهيم . تاييد سالمونلاها ، با استفاده از زايلوززيلين داكسي كلران آگار و آزمايش API20E انجام مي شود و تاييد اشرشياكلي O157H7 ، با استفاده از محيط سوربيتول مك كانكي و Immunopercipitate قابل انجام است . تجزيه آماري به ازاي هر دوز اشعه كه مورد آزمايش قرار گرفت ، آزمايش هاي انجام شده ، بر روي رقت هاي مختلف بيش از 10 بار تكرار مي شوند . اطلاعاتي كه پ از اين مراحل بدست خواهد آمد ، درجات متوسط ترميم را در پليت هاي اشعه ديده مشخص مي كنند كه البته با درجات متوسطي از خطا نيز همراه خواهد بود . خطاهاي متوسط و استاندارد نيز محاسبه خواهند شد . اطلاعات مربوط به باكتريهاي زنده مانده ، توسط قانون Chick (Ns/N0 g10) مورد سنجش قرار مي گيرند كه در اين فرمول ، Ns عبارتست از چگالي باكتريهاي زنده مانده و N0 غلظت اوليه باكتريها است كه در واقع همان غلظت بذرهاي تلقيح شوند است . نتايج و بحث در مورد آنها استفاده از اشعة ماوراء بنفش در سطح TSAN در كاهش جمعيت سرووارهاي سالمونلا و اشرشياكلي O157H7 موثر است . غلظت شيرابه سالمونلا در هنگام تلقيح ، 109×6/2 CFU/ml بوده است و غلظت شيرابه اشرشياكلي O157H7 در هنگام تلقيح 109×0/2 CFU/ml بوده است . شكل زير نشان دهنده ميزان كاهش لگاريتمي سالمونلا و اشرشياكلي O157H7 در سطح TSAN است . منبع J Food Prot. 2003 Jun;66(6):1071-3 صفحه اصلي نظرات شما متون ترجمه شده آلبوم عكس تماس با من معرفي سايت به دوستان لينك ها جستجو در اينترنت نظر سنجي سايت نقشه سايت نصب فونت فارسي
خلاصه براي تعيين تاثير اشعة ماوراء بنفش با طول موج 253.7 نانومتر (اشعة UMC) بر روي رشد ميكروب ها ، از پليت هاي تريپتيك سوي آگار به همراه ppm50 (قسمت در ميليون) اسيد ناليديكسليك استفاده نموده ، مخلوط 5 سويه از سالمونلا و اشرشياكلي O157:H7) را در اين محيط تلقيح مي كنيم تا از اين طريق تاثير امواج ماوراء بنفش بر روي اين باكتريها را بررسي نماييم . پيش از تلقيح اين باكتريها در محيط كشت ، غلظت و ميزان باكتريهايي كه تلقيح خواهند شد مشخص مي شود . رقت هاي متوالي تهيه شده و از هر كدام از اين دو عامل بيماريزا ، رقت هاي 100 تا 108 CFU/ml تلقيح مي شوند . دوزهاي متفاوت اشعة ماوراء بنفش ، از 5/1 تا 30 mW/cm2 به غلظت هاي مختلف شيرابه باكتريايي تابانده شد . در تابش اشعه با دوزهاي بيشتر از mW/cm2 4/8 ، از باكتريهاي اشرشياكلي O157:H7 به ميزان 5 لگاريتم كاسته خواهد شد ؛ در حالي كه هنگامي مي توان از سالمونلاها به ميزان 5 لگاريتم كاست كه دوزهاي بالاتر از mW/cm2 5/14 به شيرابة باكتريايي تابانده شود . نتايج حاصل از تابش اشعة ماوراء بنفش به هر دو اين ارگانيسم ها ، منحني حياتي را به شكل حلقه هاي پيچيده اي خواهد كرد . در كل ، استفاده از امواج ماوراء بنفش (UVC) در كاستن از بار ميكروبهاي بيماريزا درسطح ژل آگار بسيار مفيد است . اشعة ماوراء بنفش در طول موج 200 تا 280 نانومتر تحت عنوان اشعة UVC طبقه بندي مي شود . اين طيف اشعة ماوراء بنفش ، بر روي باكتريها و ميكروبها اثر ميكروب كشي دارد . استفاده از امواج ماوراء بنفش در اين محدوده طول موج ، در ضد عفوني هوا ، محيط هاي مايع و سطوح درماني مفيد است . موفقيت اشعة ماوراء بنفش در ضد عفوني ، مستلزم داشتن سيستمي است كه بتوان از طريق آن دوز لازم از اشعه را به مواد غذايي و يا به سطوحي كه با مواد غذايي ارتباط دارند رساند . اشعة ماوراء بنفش بطور گسترده اي براي ضد عفوني موادي كه در روند آماده سازي و بسته بندي مواد غذايي درگير هستند استفاده مي شود ؛ ولي استفاده از آن بر روي خود مواد غذايي محدود شده است ؛ شايد دليل اين امر ، كم بودن ميزان نفوذ اين اشعه در مواد غذايي باشد و ديگر اين كه سايه هاي اين امواج و درز و شكاف موجود در مواد غذايي مي تواند باكتريها را در برابر تاثير اشعه محافظت كند . البته تاثير اشعة ماوراء بنفش در ضد عفوني سطوح صاف بيشتر است و دليل آن ، تابش اشعه بطور مستقيم بر روي سطوح و عدم پراكنده شدن اشعه در هنگام تابش است . باچمن (Bachman) در مقالة خود اعلام مي كند كه حساسيت باكتريهاي مختلف به اشعة ماوراء بنفش متفاوت است . پيش از آن تحقيقات ديگري توسط ساير محققين انجام شده بود كه در آنها دوز اشعة مورد نياز براي غير فعال كردن عوامل بيماريزا مورد بررسي قرار گرفته بود ؛ اما نتايج بدست آمده ، نتايجي پيچيده بودند . كوئو (Kuo) و همكارانش در بررسي حود اعلام كردند كه پس از تابش امواج ماوراء بنفش با دوز بيشتر از mw/cm2 30 ، به سالمونلا تيفي موريوم در محيط بريليانت گرين ، از تعداد باكتريها به ميزان 6 لوگ كاسته مي شود . يوسف و مارت (Yousef & Marth) نيز اعلام كردند كه در تابش اشعة ماوراء بنفش با دوز بالاتر از mw/cm2 9 به ليستريا مونوسيتوژن كه بر روي محيط تريپتوز آگار كشت داده شده بود ، تعداد باكتريها به ميزان 3 لوگ كاسته مي شود و در صورتي كه دوز اشعه از mw/cm2 36 بالاتر رود ، از تعداد باكتريها به ميزان 7 لوگ كاسته خواهد شد . سامنر و همكارانش (Sumner et al) نيز اعلام كردند كه در تابش اشعة ماوراء بنفش با دوز mw/cm2 1/3 به محيط Brain Heart Infusion كه سالمونلا تيفي موريوم مقاوم به ناليكساليك اسيد بر روي آن كشت شده بود ، از تعداد باكتريها به ميزان 7 لوگ كاسته مي شود . وونگ و همكارانش (Wong et al) نيز اعلام كردند كه در تابش اشعه با دوز بالاتر از mw/cm2 12 به اشرشياكلي روي محيط تريپتيك سوي آگار ، از تعداد باكتريها به ميزان 5 لوگ كاسته خواهد شد . تحقيقات سامنر و همكارانش بر روي تابش اشعة ماوراء بنفش به اشرشياكلي O157 : H7 ، تفاوت هاي مشخصي را بين سه سوية اين باكتري نشان مي دهد . در اين بررسي ، حساسترين سويه ، سوية CCUG29199 است كه پس از تابش اشعه به ميزان J/m2 12 ، از تعداد باكتريها به ميزان 6 لوگ كاسته خواهد شد ؛ در حالي كه در مورد مقاومترين سويه يعني CCUG29193 ، براي اين كه 4 لوگ از تعداد باكتريها كم كنيم ، بايد از دوز هاي بيشتر از J/m2 50 استفاده كنيم . اطلاعات بدست آمده از تحقيقات سامنر و همكارانش نشان مي دهد كه در تعيين يك دوز مشخص براي كاستن مقدار معيني از عوامل بيماريزا ، مطالعه بر روي يك گونه كافي نخواهد بود . در سپتامبر 1997، اعلام شد كه ليستريا مونوسيتوژن و اشرشيا كلي O157 : H7 ، از مهمترين عوامل بيماريزا ستند و توصيه شد كه به ازاي هر كدام از اين عوامل بيماريزا ، 5سويه از آنها كه در شيوع و بيماريزايي نقش دارند ، مورد آزمايش قرار گيرند . با توجه به اين مطالعات و نتايج حاصل از آنها ، هدف از اين مقاله ، تعيين ميزان دوز اشعه ماوراء بنفش جهت كاهش مقدار مشخصي از باكتريها ، در سويه هاي مختلف اشرشياكلي O157 : H7 و سالمونلا مي باشد . مواد و روش ها آماده سازي براي تلقيح از هر دو باكتري سالمونلا و اشرشياكلي O157 : H7 ، 5 سويه در اين مقاله مورد بررسي قرار مي گيرند . اين 5 سوية سالمونلا و 5 سوية اشرشياكلي O157 : H7 ، وسيه هايي هستند كه در آلودگي هاي سبزيجات تازه و آبميوه هاي پاستوريزه نشده شايع هستند . باكتري هاي اشرشياكلي O157 : H7 كه در اين مطالعه مورد بررسي قرار مي گيرند عبارتند از : • اشرشيا كلي سويه H 1730 : كه در يك مورد شيوع آلودگي از طريق كاهو جدا شده است . • اشرشيا كلي O157 : H7 سويه F4546 كه در آلودگي جوانة يونجه نقش داشته است . • اشرشياكلي O157 : H7 سويه E0019 كه در شيوع آلودگي در گوشن گاوهاي پرواري نقش داشته است . • اشرشياكلي O157 : H7 سويه 994 كه در يك مورد آلودگي كالباس خوك (Salami) نقش داشته است . سالمونلاهاي مورد بررسي در اين تحقيق عبارتند از : • سالمونلا Montevideo كه در يك مورد آلودگي گوجه فرنگي نقش داشته است . • سالمونلا Agona كه از آلودگي جوانه يونجه جدا شده است . • سالمونلا Bailon كه در آلودگي هاي آبميوه و گوجه فرنگي نقش داشته است . • سالمونلا Michigan كه در يك مورد آلودگي طالبي نقش داشته است . • سالمونلا Gaminara كه در آلودگي آب پرتقال نقش داشته است . تمام نمونه هاي مورد بررسي ، به ppm 50 ناليكساليك اسيد مقاوم بودند . كشت هاي مورد استفاده ، در دماي 80- درجه در آبگوشت تريپتيك سوي براس(Tryptic soy Broth) و همراه با ppm 50 ناليكساليك اسيد نگهداري مي شدند . اين كشت ها در دماي 35 درجه و در TSB رشد كرده و پيش از اين كه به عنوان بذر مورد استفاده قرار گيرند ، 3 بار و با فواصل 24 ساعته به محيط هاي كشت منتقل شدند تا در نهايت بعنوان بذر استفاده شوند . كشت باكتري به مدت 24 ساعت ، به ما اجازه خواهد داد تا باكتري مورد نظر به فاز ساكن رشد ، در غلظت CFU/ml 108 برسد . سپس از هر سويه قسمت هاي مساوي تهيه شده و اين قسمت ها ، در شرايط غير عفوني با مايع رقيق سازي تركيب شده ، شيرابه اي 5 سويه را ايجاد مي كنند . سپس از اين شيرابه ، رقت هاي متوالي (serial dilution) تهيه مي كنيم و پس از 24 ساعت آنها را مورد شمارش قرار مي دهيم تا غلظت هر شيرابه (بذر) را تعيين كنيم . تلقيح در پليت شيرابه يا همان بذرها ، با استفاده از 9 ميلي ليتر پپتون %1 استريل بطور متوالي رقيق مي شوند . سپس به ازا هر رقت از دو پليت مسطح TSA كه همراه با ناليكساليك اسيد مي باشد ، براي تلقيح استفاده مي كنيم (رقت ها از 1-10 تا 8-10 هستند) . رقت هاي متعدد مورد آزمايش قرار مي گيرند تا كاهش لگاريتمي قابل سنجش بدست آيد . بذرهاي با درجات بالاتر ، به اين منظور به كار مي روند تا مشخص كنيم كه آيا كاستن از تعداد ارگانيسم هدف به ميزان 5 لوگ عملي است يا خير . استفاده از پليت هاي مسطح ، به اين دليل است كه بتوانيم حداكثر غلظت مكن از باكتريها را در سطح آگار داشته باشيم . پس از تلقيح ، اجازه مي دهيم تا پليت ها به مدت 30 دقيقه در هود خشك شوند تا پس از آن ، تحت تابش قرار گيرند . مخزن تابش اشعه اين مخزن حدودا ً يك متر ارتفاع دارد و امواج ماوراء بنفش با طول موج 7/253 را از خود ساطع مي كند . اين مخزن اشعه باعث مي شود تا در فاصلة يك متري ، mw/s/cm2 100 انرژي به سطح وارد شود . مخزن اشعه بر روي يك زنجير قرار دارد و مي توان شدت اشعه را كم يا زياد نمود . شدت اشعه ، با فاصله بين منبع اشعه و هدف ، رابطة معكوس دارد . لذا هرچه منبع اشعه به منبع نزديكتر شود ، شدت اشعه افزايش خواهد يافت . قسمت داخلي اين مخزن ، با يك ماده منعكس كننده قوي پوشيده شده است (solar bright , fuller ultraviolent) . هدف از طراحي اين لايه ، افزايش شدت اشعه و جلوگيري از ايجاد سايه هاي اشعه است ؛ چرا كه اين سايه ها سبب تشكيل اشكال بي قاعده مي شوند . دسترسي به اين دستگاه ، از طريق يك دريچة لوله دار است . دوز اشعه ماوراء بنفش تابش شونده توسط قسمت مدرج كنترل كننده دوز اشعه تعيين شده و در 7/253 نانومتر تنظيم مي شود . اين قسمت كنترل كننده مدرج بوده و پيش از انجام كار ، توسط سازنده استاندارد و تعريف شده است . تابش اشعه پليت هاي تلقيح شده ، بطور تصادفي انتخاب شده و هر كدام بطور تصادفي در معرض دوزهاي مختلف اشعه قرار گرفتند . پيش از تابش اشعه ، قدرت اشعه با اندازه گيري ميزان اشعه خروجي مشخص مي شود (بر حسب mw/s/cm2) ؛ و از اين طريق ميزان دوز اشعه دريافتي توسط فرمول D=LT محاسبه مي شود كه در اين فرمول ، D عبارتست از ميزان دوز دريافتي ، L عبارتست از ميزان اشعه (بر حسب mw/s/cm2) و T ، نمايانگر مدت زمان تابش اشعه (بر حسب ثانيه) است . در اين مطالعه ، شدت اشعه ثابت است ولي زمانهاي تابش تغيير مي يابند تا از اين طريق اجازه دهيم (پليت هاي آگار كه باكتريها در آنها كشت داده شده اند ، در معرض دوزهاي مختلف اشعه (از 5/1 تا mw/s/cm2 30) قرار گيرند . زمانهاي تابش از 5 تا 75 ثانيه متغير هستند و اين زمانها توسط يك زمان سنج آزمايشگاهي كنترل مي شود . در طول آزمايش ، شدت اشعه چندين بار اندازه گيري مي شود تا از ثابت بودن خروجي اشعه مطمئن شويم . شمارش پليت هايي كه تحت اشعه ماوراء بنفش قرار گرفته اند ، به مدت 24 ساعت در درجه حرارت 35 درجه قرار مي گيرند . سپس كلوني هايي را به شكل تصادفي انتخاب كرده و پيش از آزمايش ، مورد تاييد قرار مي دهيم . تاييد سالمونلاها ، با استفاده از زايلوززيلين داكسي كلران آگار و آزمايش API20E انجام مي شود و تاييد اشرشياكلي O157H7 ، با استفاده از محيط سوربيتول مك كانكي و Immunopercipitate قابل انجام است . تجزيه آماري به ازاي هر دوز اشعه كه مورد آزمايش قرار گرفت ، آزمايش هاي انجام شده ، بر روي رقت هاي مختلف بيش از 10 بار تكرار مي شوند . اطلاعاتي كه پ از اين مراحل بدست خواهد آمد ، درجات متوسط ترميم را در پليت هاي اشعه ديده مشخص مي كنند كه البته با درجات متوسطي از خطا نيز همراه خواهد بود . خطاهاي متوسط و استاندارد نيز محاسبه خواهند شد . اطلاعات مربوط به باكتريهاي زنده مانده ، توسط قانون Chick (Ns/N0 g10) مورد سنجش قرار مي گيرند كه در اين فرمول ، Ns عبارتست از چگالي باكتريهاي زنده مانده و N0 غلظت اوليه باكتريها است كه در واقع همان غلظت بذرهاي تلقيح شوند است . نتايج و بحث در مورد آنها استفاده از اشعة ماوراء بنفش در سطح TSAN در كاهش جمعيت سرووارهاي سالمونلا و اشرشياكلي O157H7 موثر است . غلظت شيرابه سالمونلا در هنگام تلقيح ، 109×6/2 CFU/ml بوده است و غلظت شيرابه اشرشياكلي O157H7 در هنگام تلقيح 109×0/2 CFU/ml بوده است . شكل زير نشان دهنده ميزان كاهش لگاريتمي سالمونلا و اشرشياكلي O157H7 در سطح TSAN است . منبع J Food Prot. 2003 Jun;66(6):1071-3 صفحه اصلي نظرات شما متون ترجمه شده آلبوم عكس تماس با من معرفي سايت به دوستان لينك ها جستجو در اينترنت نظر سنجي سايت نقشه سايت نصب فونت فارسي
براي تعيين تاثير اشعة ماوراء بنفش با طول موج 253.7 نانومتر (اشعة UMC) بر روي رشد ميكروب ها ، از پليت هاي تريپتيك سوي آگار به همراه ppm50 (قسمت در ميليون) اسيد ناليديكسليك استفاده نموده ، مخلوط 5 سويه از سالمونلا و اشرشياكلي O157:H7) را در اين محيط تلقيح مي كنيم تا از اين طريق تاثير امواج ماوراء بنفش بر روي اين باكتريها را بررسي نماييم . پيش از تلقيح اين باكتريها در محيط كشت ، غلظت و ميزان باكتريهايي كه تلقيح خواهند شد مشخص مي شود . رقت هاي متوالي تهيه شده و از هر كدام از اين دو عامل بيماريزا ، رقت هاي 100 تا 108 CFU/ml تلقيح مي شوند . دوزهاي متفاوت اشعة ماوراء بنفش ، از 5/1 تا 30 mW/cm2 به غلظت هاي مختلف شيرابه باكتريايي تابانده شد . در تابش اشعه با دوزهاي بيشتر از mW/cm2 4/8 ، از باكتريهاي اشرشياكلي O157:H7 به ميزان 5 لگاريتم كاسته خواهد شد ؛ در حالي كه هنگامي مي توان از سالمونلاها به ميزان 5 لگاريتم كاست كه دوزهاي بالاتر از mW/cm2 5/14 به شيرابة باكتريايي تابانده شود . نتايج حاصل از تابش اشعة ماوراء بنفش به هر دو اين ارگانيسم ها ، منحني حياتي را به شكل حلقه هاي پيچيده اي خواهد كرد . در كل ، استفاده از امواج ماوراء بنفش (UVC) در كاستن از بار ميكروبهاي بيماريزا درسطح ژل آگار بسيار مفيد است . اشعة ماوراء بنفش در طول موج 200 تا 280 نانومتر تحت عنوان اشعة UVC طبقه بندي مي شود . اين طيف اشعة ماوراء بنفش ، بر روي باكتريها و ميكروبها اثر ميكروب كشي دارد . استفاده از امواج ماوراء بنفش در اين محدوده طول موج ، در ضد عفوني هوا ، محيط هاي مايع و سطوح درماني مفيد است . موفقيت اشعة ماوراء بنفش در ضد عفوني ، مستلزم داشتن سيستمي است كه بتوان از طريق آن دوز لازم از اشعه را به مواد غذايي و يا به سطوحي كه با مواد غذايي ارتباط دارند رساند . اشعة ماوراء بنفش بطور گسترده اي براي ضد عفوني موادي كه در روند آماده سازي و بسته بندي مواد غذايي درگير هستند استفاده مي شود ؛ ولي استفاده از آن بر روي خود مواد غذايي محدود شده است ؛ شايد دليل اين امر ، كم بودن ميزان نفوذ اين اشعه در مواد غذايي باشد و ديگر اين كه سايه هاي اين امواج و درز و شكاف موجود در مواد غذايي مي تواند باكتريها را در برابر تاثير اشعه محافظت كند . البته تاثير اشعة ماوراء بنفش در ضد عفوني سطوح صاف بيشتر است و دليل آن ، تابش اشعه بطور مستقيم بر روي سطوح و عدم پراكنده شدن اشعه در هنگام تابش است . باچمن (Bachman) در مقالة خود اعلام مي كند كه حساسيت باكتريهاي مختلف به اشعة ماوراء بنفش متفاوت است . پيش از آن تحقيقات ديگري توسط ساير محققين انجام شده بود كه در آنها دوز اشعة مورد نياز براي غير فعال كردن عوامل بيماريزا مورد بررسي قرار گرفته بود ؛ اما نتايج بدست آمده ، نتايجي پيچيده بودند . كوئو (Kuo) و همكارانش در بررسي حود اعلام كردند كه پس از تابش امواج ماوراء بنفش با دوز بيشتر از mw/cm2 30 ، به سالمونلا تيفي موريوم در محيط بريليانت گرين ، از تعداد باكتريها به ميزان 6 لوگ كاسته مي شود . يوسف و مارت (Yousef & Marth) نيز اعلام كردند كه در تابش اشعة ماوراء بنفش با دوز بالاتر از mw/cm2 9 به ليستريا مونوسيتوژن كه بر روي محيط تريپتوز آگار كشت داده شده بود ، تعداد باكتريها به ميزان 3 لوگ كاسته مي شود و در صورتي كه دوز اشعه از mw/cm2 36 بالاتر رود ، از تعداد باكتريها به ميزان 7 لوگ كاسته خواهد شد . سامنر و همكارانش (Sumner et al) نيز اعلام كردند كه در تابش اشعة ماوراء بنفش با دوز mw/cm2 1/3 به محيط Brain Heart Infusion كه سالمونلا تيفي موريوم مقاوم به ناليكساليك اسيد بر روي آن كشت شده بود ، از تعداد باكتريها به ميزان 7 لوگ كاسته مي شود . وونگ و همكارانش (Wong et al) نيز اعلام كردند كه در تابش اشعه با دوز بالاتر از mw/cm2 12 به اشرشياكلي روي محيط تريپتيك سوي آگار ، از تعداد باكتريها به ميزان 5 لوگ كاسته خواهد شد . تحقيقات سامنر و همكارانش بر روي تابش اشعة ماوراء بنفش به اشرشياكلي O157 : H7 ، تفاوت هاي مشخصي را بين سه سوية اين باكتري نشان مي دهد . در اين بررسي ، حساسترين سويه ، سوية CCUG29199 است كه پس از تابش اشعه به ميزان J/m2 12 ، از تعداد باكتريها به ميزان 6 لوگ كاسته خواهد شد ؛ در حالي كه در مورد مقاومترين سويه يعني CCUG29193 ، براي اين كه 4 لوگ از تعداد باكتريها كم كنيم ، بايد از دوز هاي بيشتر از J/m2 50 استفاده كنيم . اطلاعات بدست آمده از تحقيقات سامنر و همكارانش نشان مي دهد كه در تعيين يك دوز مشخص براي كاستن مقدار معيني از عوامل بيماريزا ، مطالعه بر روي يك گونه كافي نخواهد بود . در سپتامبر 1997، اعلام شد كه ليستريا مونوسيتوژن و اشرشيا كلي O157 : H7 ، از مهمترين عوامل بيماريزا ستند و توصيه شد كه به ازاي هر كدام از اين عوامل بيماريزا ، 5سويه از آنها كه در شيوع و بيماريزايي نقش دارند ، مورد آزمايش قرار گيرند . با توجه به اين مطالعات و نتايج حاصل از آنها ، هدف از اين مقاله ، تعيين ميزان دوز اشعه ماوراء بنفش جهت كاهش مقدار مشخصي از باكتريها ، در سويه هاي مختلف اشرشياكلي O157 : H7 و سالمونلا مي باشد . مواد و روش ها آماده سازي براي تلقيح از هر دو باكتري سالمونلا و اشرشياكلي O157 : H7 ، 5 سويه در اين مقاله مورد بررسي قرار مي گيرند . اين 5 سوية سالمونلا و 5 سوية اشرشياكلي O157 : H7 ، وسيه هايي هستند كه در آلودگي هاي سبزيجات تازه و آبميوه هاي پاستوريزه نشده شايع هستند . باكتري هاي اشرشياكلي O157 : H7 كه در اين مطالعه مورد بررسي قرار مي گيرند عبارتند از : • اشرشيا كلي سويه H 1730 : كه در يك مورد شيوع آلودگي از طريق كاهو جدا شده است . • اشرشيا كلي O157 : H7 سويه F4546 كه در آلودگي جوانة يونجه نقش داشته است . • اشرشياكلي O157 : H7 سويه E0019 كه در شيوع آلودگي در گوشن گاوهاي پرواري نقش داشته است . • اشرشياكلي O157 : H7 سويه 994 كه در يك مورد آلودگي كالباس خوك (Salami) نقش داشته است . سالمونلاهاي مورد بررسي در اين تحقيق عبارتند از : • سالمونلا Montevideo كه در يك مورد آلودگي گوجه فرنگي نقش داشته است . • سالمونلا Agona كه از آلودگي جوانه يونجه جدا شده است . • سالمونلا Bailon كه در آلودگي هاي آبميوه و گوجه فرنگي نقش داشته است . • سالمونلا Michigan كه در يك مورد آلودگي طالبي نقش داشته است . • سالمونلا Gaminara كه در آلودگي آب پرتقال نقش داشته است . تمام نمونه هاي مورد بررسي ، به ppm 50 ناليكساليك اسيد مقاوم بودند . كشت هاي مورد استفاده ، در دماي 80- درجه در آبگوشت تريپتيك سوي براس(Tryptic soy Broth) و همراه با ppm 50 ناليكساليك اسيد نگهداري مي شدند . اين كشت ها در دماي 35 درجه و در TSB رشد كرده و پيش از اين كه به عنوان بذر مورد استفاده قرار گيرند ، 3 بار و با فواصل 24 ساعته به محيط هاي كشت منتقل شدند تا در نهايت بعنوان بذر استفاده شوند . كشت باكتري به مدت 24 ساعت ، به ما اجازه خواهد داد تا باكتري مورد نظر به فاز ساكن رشد ، در غلظت CFU/ml 108 برسد . سپس از هر سويه قسمت هاي مساوي تهيه شده و اين قسمت ها ، در شرايط غير عفوني با مايع رقيق سازي تركيب شده ، شيرابه اي 5 سويه را ايجاد مي كنند . سپس از اين شيرابه ، رقت هاي متوالي (serial dilution) تهيه مي كنيم و پس از 24 ساعت آنها را مورد شمارش قرار مي دهيم تا غلظت هر شيرابه (بذر) را تعيين كنيم . تلقيح در پليت شيرابه يا همان بذرها ، با استفاده از 9 ميلي ليتر پپتون %1 استريل بطور متوالي رقيق مي شوند . سپس به ازا هر رقت از دو پليت مسطح TSA كه همراه با ناليكساليك اسيد مي باشد ، براي تلقيح استفاده مي كنيم (رقت ها از 1-10 تا 8-10 هستند) . رقت هاي متعدد مورد آزمايش قرار مي گيرند تا كاهش لگاريتمي قابل سنجش بدست آيد . بذرهاي با درجات بالاتر ، به اين منظور به كار مي روند تا مشخص كنيم كه آيا كاستن از تعداد ارگانيسم هدف به ميزان 5 لوگ عملي است يا خير . استفاده از پليت هاي مسطح ، به اين دليل است كه بتوانيم حداكثر غلظت مكن از باكتريها را در سطح آگار داشته باشيم . پس از تلقيح ، اجازه مي دهيم تا پليت ها به مدت 30 دقيقه در هود خشك شوند تا پس از آن ، تحت تابش قرار گيرند . مخزن تابش اشعه اين مخزن حدودا ً يك متر ارتفاع دارد و امواج ماوراء بنفش با طول موج 7/253 را از خود ساطع مي كند . اين مخزن اشعه باعث مي شود تا در فاصلة يك متري ، mw/s/cm2 100 انرژي به سطح وارد شود . مخزن اشعه بر روي يك زنجير قرار دارد و مي توان شدت اشعه را كم يا زياد نمود . شدت اشعه ، با فاصله بين منبع اشعه و هدف ، رابطة معكوس دارد . لذا هرچه منبع اشعه به منبع نزديكتر شود ، شدت اشعه افزايش خواهد يافت . قسمت داخلي اين مخزن ، با يك ماده منعكس كننده قوي پوشيده شده است (solar bright , fuller ultraviolent) . هدف از طراحي اين لايه ، افزايش شدت اشعه و جلوگيري از ايجاد سايه هاي اشعه است ؛ چرا كه اين سايه ها سبب تشكيل اشكال بي قاعده مي شوند . دسترسي به اين دستگاه ، از طريق يك دريچة لوله دار است . دوز اشعه ماوراء بنفش تابش شونده توسط قسمت مدرج كنترل كننده دوز اشعه تعيين شده و در 7/253 نانومتر تنظيم مي شود . اين قسمت كنترل كننده مدرج بوده و پيش از انجام كار ، توسط سازنده استاندارد و تعريف شده است . تابش اشعه پليت هاي تلقيح شده ، بطور تصادفي انتخاب شده و هر كدام بطور تصادفي در معرض دوزهاي مختلف اشعه قرار گرفتند . پيش از تابش اشعه ، قدرت اشعه با اندازه گيري ميزان اشعه خروجي مشخص مي شود (بر حسب mw/s/cm2) ؛ و از اين طريق ميزان دوز اشعه دريافتي توسط فرمول D=LT محاسبه مي شود كه در اين فرمول ، D عبارتست از ميزان دوز دريافتي ، L عبارتست از ميزان اشعه (بر حسب mw/s/cm2) و T ، نمايانگر مدت زمان تابش اشعه (بر حسب ثانيه) است . در اين مطالعه ، شدت اشعه ثابت است ولي زمانهاي تابش تغيير مي يابند تا از اين طريق اجازه دهيم (پليت هاي آگار كه باكتريها در آنها كشت داده شده اند ، در معرض دوزهاي مختلف اشعه (از 5/1 تا mw/s/cm2 30) قرار گيرند . زمانهاي تابش از 5 تا 75 ثانيه متغير هستند و اين زمانها توسط يك زمان سنج آزمايشگاهي كنترل مي شود . در طول آزمايش ، شدت اشعه چندين بار اندازه گيري مي شود تا از ثابت بودن خروجي اشعه مطمئن شويم . شمارش پليت هايي كه تحت اشعه ماوراء بنفش قرار گرفته اند ، به مدت 24 ساعت در درجه حرارت 35 درجه قرار مي گيرند . سپس كلوني هايي را به شكل تصادفي انتخاب كرده و پيش از آزمايش ، مورد تاييد قرار مي دهيم . تاييد سالمونلاها ، با استفاده از زايلوززيلين داكسي كلران آگار و آزمايش API20E انجام مي شود و تاييد اشرشياكلي O157H7 ، با استفاده از محيط سوربيتول مك كانكي و Immunopercipitate قابل انجام است . تجزيه آماري به ازاي هر دوز اشعه كه مورد آزمايش قرار گرفت ، آزمايش هاي انجام شده ، بر روي رقت هاي مختلف بيش از 10 بار تكرار مي شوند . اطلاعاتي كه پ از اين مراحل بدست خواهد آمد ، درجات متوسط ترميم را در پليت هاي اشعه ديده مشخص مي كنند كه البته با درجات متوسطي از خطا نيز همراه خواهد بود . خطاهاي متوسط و استاندارد نيز محاسبه خواهند شد . اطلاعات مربوط به باكتريهاي زنده مانده ، توسط قانون Chick (Ns/N0 g10) مورد سنجش قرار مي گيرند كه در اين فرمول ، Ns عبارتست از چگالي باكتريهاي زنده مانده و N0 غلظت اوليه باكتريها است كه در واقع همان غلظت بذرهاي تلقيح شوند است . نتايج و بحث در مورد آنها استفاده از اشعة ماوراء بنفش در سطح TSAN در كاهش جمعيت سرووارهاي سالمونلا و اشرشياكلي O157H7 موثر است . غلظت شيرابه سالمونلا در هنگام تلقيح ، 109×6/2 CFU/ml بوده است و غلظت شيرابه اشرشياكلي O157H7 در هنگام تلقيح 109×0/2 CFU/ml بوده است . شكل زير نشان دهنده ميزان كاهش لگاريتمي سالمونلا و اشرشياكلي O157H7 در سطح TSAN است . منبع J Food Prot. 2003 Jun;66(6):1071-3 صفحه اصلي نظرات شما متون ترجمه شده آلبوم عكس تماس با من معرفي سايت به دوستان لينك ها جستجو در اينترنت نظر سنجي سايت نقشه سايت نصب فونت فارسي
مواد و روش ها آماده سازي براي تلقيح از هر دو باكتري سالمونلا و اشرشياكلي O157 : H7 ، 5 سويه در اين مقاله مورد بررسي قرار مي گيرند . اين 5 سوية سالمونلا و 5 سوية اشرشياكلي O157 : H7 ، وسيه هايي هستند كه در آلودگي هاي سبزيجات تازه و آبميوه هاي پاستوريزه نشده شايع هستند . باكتري هاي اشرشياكلي O157 : H7 كه در اين مطالعه مورد بررسي قرار مي گيرند عبارتند از : • اشرشيا كلي سويه H 1730 : كه در يك مورد شيوع آلودگي از طريق كاهو جدا شده است . • اشرشيا كلي O157 : H7 سويه F4546 كه در آلودگي جوانة يونجه نقش داشته است . • اشرشياكلي O157 : H7 سويه E0019 كه در شيوع آلودگي در گوشن گاوهاي پرواري نقش داشته است . • اشرشياكلي O157 : H7 سويه 994 كه در يك مورد آلودگي كالباس خوك (Salami) نقش داشته است . سالمونلاهاي مورد بررسي در اين تحقيق عبارتند از : • سالمونلا Montevideo كه در يك مورد آلودگي گوجه فرنگي نقش داشته است . • سالمونلا Agona كه از آلودگي جوانه يونجه جدا شده است . • سالمونلا Bailon كه در آلودگي هاي آبميوه و گوجه فرنگي نقش داشته است . • سالمونلا Michigan كه در يك مورد آلودگي طالبي نقش داشته است . • سالمونلا Gaminara كه در آلودگي آب پرتقال نقش داشته است . تمام نمونه هاي مورد بررسي ، به ppm 50 ناليكساليك اسيد مقاوم بودند . كشت هاي مورد استفاده ، در دماي 80- درجه در آبگوشت تريپتيك سوي براس(Tryptic soy Broth) و همراه با ppm 50 ناليكساليك اسيد نگهداري مي شدند . اين كشت ها در دماي 35 درجه و در TSB رشد كرده و پيش از اين كه به عنوان بذر مورد استفاده قرار گيرند ، 3 بار و با فواصل 24 ساعته به محيط هاي كشت منتقل شدند تا در نهايت بعنوان بذر استفاده شوند . كشت باكتري به مدت 24 ساعت ، به ما اجازه خواهد داد تا باكتري مورد نظر به فاز ساكن رشد ، در غلظت CFU/ml 108 برسد . سپس از هر سويه قسمت هاي مساوي تهيه شده و اين قسمت ها ، در شرايط غير عفوني با مايع رقيق سازي تركيب شده ، شيرابه اي 5 سويه را ايجاد مي كنند . سپس از اين شيرابه ، رقت هاي متوالي (serial dilution) تهيه مي كنيم و پس از 24 ساعت آنها را مورد شمارش قرار مي دهيم تا غلظت هر شيرابه (بذر) را تعيين كنيم . تلقيح در پليت شيرابه يا همان بذرها ، با استفاده از 9 ميلي ليتر پپتون %1 استريل بطور متوالي رقيق مي شوند . سپس به ازا هر رقت از دو پليت مسطح TSA كه همراه با ناليكساليك اسيد مي باشد ، براي تلقيح استفاده مي كنيم (رقت ها از 1-10 تا 8-10 هستند) . رقت هاي متعدد مورد آزمايش قرار مي گيرند تا كاهش لگاريتمي قابل سنجش بدست آيد . بذرهاي با درجات بالاتر ، به اين منظور به كار مي روند تا مشخص كنيم كه آيا كاستن از تعداد ارگانيسم هدف به ميزان 5 لوگ عملي است يا خير . استفاده از پليت هاي مسطح ، به اين دليل است كه بتوانيم حداكثر غلظت مكن از باكتريها را در سطح آگار داشته باشيم . پس از تلقيح ، اجازه مي دهيم تا پليت ها به مدت 30 دقيقه در هود خشك شوند تا پس از آن ، تحت تابش قرار گيرند . مخزن تابش اشعه اين مخزن حدودا ً يك متر ارتفاع دارد و امواج ماوراء بنفش با طول موج 7/253 را از خود ساطع مي كند . اين مخزن اشعه باعث مي شود تا در فاصلة يك متري ، mw/s/cm2 100 انرژي به سطح وارد شود . مخزن اشعه بر روي يك زنجير قرار دارد و مي توان شدت اشعه را كم يا زياد نمود . شدت اشعه ، با فاصله بين منبع اشعه و هدف ، رابطة معكوس دارد . لذا هرچه منبع اشعه به منبع نزديكتر شود ، شدت اشعه افزايش خواهد يافت . قسمت داخلي اين مخزن ، با يك ماده منعكس كننده قوي پوشيده شده است (solar bright , fuller ultraviolent) . هدف از طراحي اين لايه ، افزايش شدت اشعه و جلوگيري از ايجاد سايه هاي اشعه است ؛ چرا كه اين سايه ها سبب تشكيل اشكال بي قاعده مي شوند . دسترسي به اين دستگاه ، از طريق يك دريچة لوله دار است . دوز اشعه ماوراء بنفش تابش شونده توسط قسمت مدرج كنترل كننده دوز اشعه تعيين شده و در 7/253 نانومتر تنظيم مي شود . اين قسمت كنترل كننده مدرج بوده و پيش از انجام كار ، توسط سازنده استاندارد و تعريف شده است . تابش اشعه پليت هاي تلقيح شده ، بطور تصادفي انتخاب شده و هر كدام بطور تصادفي در معرض دوزهاي مختلف اشعه قرار گرفتند . پيش از تابش اشعه ، قدرت اشعه با اندازه گيري ميزان اشعه خروجي مشخص مي شود (بر حسب mw/s/cm2) ؛ و از اين طريق ميزان دوز اشعه دريافتي توسط فرمول D=LT محاسبه مي شود كه در اين فرمول ، D عبارتست از ميزان دوز دريافتي ، L عبارتست از ميزان اشعه (بر حسب mw/s/cm2) و T ، نمايانگر مدت زمان تابش اشعه (بر حسب ثانيه) است . در اين مطالعه ، شدت اشعه ثابت است ولي زمانهاي تابش تغيير مي يابند تا از اين طريق اجازه دهيم (پليت هاي آگار كه باكتريها در آنها كشت داده شده اند ، در معرض دوزهاي مختلف اشعه (از 5/1 تا mw/s/cm2 30) قرار گيرند . زمانهاي تابش از 5 تا 75 ثانيه متغير هستند و اين زمانها توسط يك زمان سنج آزمايشگاهي كنترل مي شود . در طول آزمايش ، شدت اشعه چندين بار اندازه گيري مي شود تا از ثابت بودن خروجي اشعه مطمئن شويم . شمارش پليت هايي كه تحت اشعه ماوراء بنفش قرار گرفته اند ، به مدت 24 ساعت در درجه حرارت 35 درجه قرار مي گيرند . سپس كلوني هايي را به شكل تصادفي انتخاب كرده و پيش از آزمايش ، مورد تاييد قرار مي دهيم . تاييد سالمونلاها ، با استفاده از زايلوززيلين داكسي كلران آگار و آزمايش API20E انجام مي شود و تاييد اشرشياكلي O157H7 ، با استفاده از محيط سوربيتول مك كانكي و Immunopercipitate قابل انجام است . تجزيه آماري به ازاي هر دوز اشعه كه مورد آزمايش قرار گرفت ، آزمايش هاي انجام شده ، بر روي رقت هاي مختلف بيش از 10 بار تكرار مي شوند . اطلاعاتي كه پ از اين مراحل بدست خواهد آمد ، درجات متوسط ترميم را در پليت هاي اشعه ديده مشخص مي كنند كه البته با درجات متوسطي از خطا نيز همراه خواهد بود . خطاهاي متوسط و استاندارد نيز محاسبه خواهند شد . اطلاعات مربوط به باكتريهاي زنده مانده ، توسط قانون Chick (Ns/N0 g10) مورد سنجش قرار مي گيرند كه در اين فرمول ، Ns عبارتست از چگالي باكتريهاي زنده مانده و N0 غلظت اوليه باكتريها است كه در واقع همان غلظت بذرهاي تلقيح شوند است . نتايج و بحث در مورد آنها استفاده از اشعة ماوراء بنفش در سطح TSAN در كاهش جمعيت سرووارهاي سالمونلا و اشرشياكلي O157H7 موثر است . غلظت شيرابه سالمونلا در هنگام تلقيح ، 109×6/2 CFU/ml بوده است و غلظت شيرابه اشرشياكلي O157H7 در هنگام تلقيح 109×0/2 CFU/ml بوده است . شكل زير نشان دهنده ميزان كاهش لگاريتمي سالمونلا و اشرشياكلي O157H7 در سطح TSAN است . منبع J Food Prot. 2003 Jun;66(6):1071-3 صفحه اصلي نظرات شما متون ترجمه شده آلبوم عكس تماس با من معرفي سايت به دوستان لينك ها جستجو در اينترنت نظر سنجي سايت نقشه سايت نصب فونت فارسي
از هر دو باكتري سالمونلا و اشرشياكلي O157 : H7 ، 5 سويه در اين مقاله مورد بررسي قرار مي گيرند . اين 5 سوية سالمونلا و 5 سوية اشرشياكلي O157 : H7 ، وسيه هايي هستند كه در آلودگي هاي سبزيجات تازه و آبميوه هاي پاستوريزه نشده شايع هستند . باكتري هاي اشرشياكلي O157 : H7 كه در اين مطالعه مورد بررسي قرار مي گيرند عبارتند از : • اشرشيا كلي سويه H 1730 : كه در يك مورد شيوع آلودگي از طريق كاهو جدا شده است . • اشرشيا كلي O157 : H7 سويه F4546 كه در آلودگي جوانة يونجه نقش داشته است . • اشرشياكلي O157 : H7 سويه E0019 كه در شيوع آلودگي در گوشن گاوهاي پرواري نقش داشته است . • اشرشياكلي O157 : H7 سويه 994 كه در يك مورد آلودگي كالباس خوك (Salami) نقش داشته است . سالمونلاهاي مورد بررسي در اين تحقيق عبارتند از : • سالمونلا Montevideo كه در يك مورد آلودگي گوجه فرنگي نقش داشته است . • سالمونلا Agona كه از آلودگي جوانه يونجه جدا شده است . • سالمونلا Bailon كه در آلودگي هاي آبميوه و گوجه فرنگي نقش داشته است . • سالمونلا Michigan كه در يك مورد آلودگي طالبي نقش داشته است . • سالمونلا Gaminara كه در آلودگي آب پرتقال نقش داشته است . تمام نمونه هاي مورد بررسي ، به ppm 50 ناليكساليك اسيد مقاوم بودند . كشت هاي مورد استفاده ، در دماي 80- درجه در آبگوشت تريپتيك سوي براس(Tryptic soy Broth) و همراه با ppm 50 ناليكساليك اسيد نگهداري مي شدند . اين كشت ها در دماي 35 درجه و در TSB رشد كرده و پيش از اين كه به عنوان بذر مورد استفاده قرار گيرند ، 3 بار و با فواصل 24 ساعته به محيط هاي كشت منتقل شدند تا در نهايت بعنوان بذر استفاده شوند . كشت باكتري به مدت 24 ساعت ، به ما اجازه خواهد داد تا باكتري مورد نظر به فاز ساكن رشد ، در غلظت CFU/ml 108 برسد . سپس از هر سويه قسمت هاي مساوي تهيه شده و اين قسمت ها ، در شرايط غير عفوني با مايع رقيق سازي تركيب شده ، شيرابه اي 5 سويه را ايجاد مي كنند . سپس از اين شيرابه ، رقت هاي متوالي (serial dilution) تهيه مي كنيم و پس از 24 ساعت آنها را مورد شمارش قرار مي دهيم تا غلظت هر شيرابه (بذر) را تعيين كنيم . تلقيح در پليت شيرابه يا همان بذرها ، با استفاده از 9 ميلي ليتر پپتون %1 استريل بطور متوالي رقيق مي شوند . سپس به ازا هر رقت از دو پليت مسطح TSA كه همراه با ناليكساليك اسيد مي باشد ، براي تلقيح استفاده مي كنيم (رقت ها از 1-10 تا 8-10 هستند) . رقت هاي متعدد مورد آزمايش قرار مي گيرند تا كاهش لگاريتمي قابل سنجش بدست آيد . بذرهاي با درجات بالاتر ، به اين منظور به كار مي روند تا مشخص كنيم كه آيا كاستن از تعداد ارگانيسم هدف به ميزان 5 لوگ عملي است يا خير . استفاده از پليت هاي مسطح ، به اين دليل است كه بتوانيم حداكثر غلظت مكن از باكتريها را در سطح آگار داشته باشيم . پس از تلقيح ، اجازه مي دهيم تا پليت ها به مدت 30 دقيقه در هود خشك شوند تا پس از آن ، تحت تابش قرار گيرند . مخزن تابش اشعه اين مخزن حدودا ً يك متر ارتفاع دارد و امواج ماوراء بنفش با طول موج 7/253 را از خود ساطع مي كند . اين مخزن اشعه باعث مي شود تا در فاصلة يك متري ، mw/s/cm2 100 انرژي به سطح وارد شود . مخزن اشعه بر روي يك زنجير قرار دارد و مي توان شدت اشعه را كم يا زياد نمود . شدت اشعه ، با فاصله بين منبع اشعه و هدف ، رابطة معكوس دارد . لذا هرچه منبع اشعه به منبع نزديكتر شود ، شدت اشعه افزايش خواهد يافت . قسمت داخلي اين مخزن ، با يك ماده منعكس كننده قوي پوشيده شده است (solar bright , fuller ultraviolent) . هدف از طراحي اين لايه ، افزايش شدت اشعه و جلوگيري از ايجاد سايه هاي اشعه است ؛ چرا كه اين سايه ها سبب تشكيل اشكال بي قاعده مي شوند . دسترسي به اين دستگاه ، از طريق يك دريچة لوله دار است . دوز اشعه ماوراء بنفش تابش شونده توسط قسمت مدرج كنترل كننده دوز اشعه تعيين شده و در 7/253 نانومتر تنظيم مي شود . اين قسمت كنترل كننده مدرج بوده و پيش از انجام كار ، توسط سازنده استاندارد و تعريف شده است . تابش اشعه پليت هاي تلقيح شده ، بطور تصادفي انتخاب شده و هر كدام بطور تصادفي در معرض دوزهاي مختلف اشعه قرار گرفتند . پيش از تابش اشعه ، قدرت اشعه با اندازه گيري ميزان اشعه خروجي مشخص مي شود (بر حسب mw/s/cm2) ؛ و از اين طريق ميزان دوز اشعه دريافتي توسط فرمول D=LT محاسبه مي شود كه در اين فرمول ، D عبارتست از ميزان دوز دريافتي ، L عبارتست از ميزان اشعه (بر حسب mw/s/cm2) و T ، نمايانگر مدت زمان تابش اشعه (بر حسب ثانيه) است . در اين مطالعه ، شدت اشعه ثابت است ولي زمانهاي تابش تغيير مي يابند تا از اين طريق اجازه دهيم (پليت هاي آگار كه باكتريها در آنها كشت داده شده اند ، در معرض دوزهاي مختلف اشعه (از 5/1 تا mw/s/cm2 30) قرار گيرند . زمانهاي تابش از 5 تا 75 ثانيه متغير هستند و اين زمانها توسط يك زمان سنج آزمايشگاهي كنترل مي شود . در طول آزمايش ، شدت اشعه چندين بار اندازه گيري مي شود تا از ثابت بودن خروجي اشعه مطمئن شويم . شمارش پليت هايي كه تحت اشعه ماوراء بنفش قرار گرفته اند ، به مدت 24 ساعت در درجه حرارت 35 درجه قرار مي گيرند . سپس كلوني هايي را به شكل تصادفي انتخاب كرده و پيش از آزمايش ، مورد تاييد قرار مي دهيم . تاييد سالمونلاها ، با استفاده از زايلوززيلين داكسي كلران آگار و آزمايش API20E انجام مي شود و تاييد اشرشياكلي O157H7 ، با استفاده از محيط سوربيتول مك كانكي و Immunopercipitate قابل انجام است . تجزيه آماري به ازاي هر دوز اشعه كه مورد آزمايش قرار گرفت ، آزمايش هاي انجام شده ، بر روي رقت هاي مختلف بيش از 10 بار تكرار مي شوند . اطلاعاتي كه پ از اين مراحل بدست خواهد آمد ، درجات متوسط ترميم را در پليت هاي اشعه ديده مشخص مي كنند كه البته با درجات متوسطي از خطا نيز همراه خواهد بود . خطاهاي متوسط و استاندارد نيز محاسبه خواهند شد . اطلاعات مربوط به باكتريهاي زنده مانده ، توسط قانون Chick (Ns/N0 g10) مورد سنجش قرار مي گيرند كه در اين فرمول ، Ns عبارتست از چگالي باكتريهاي زنده مانده و N0 غلظت اوليه باكتريها است كه در واقع همان غلظت بذرهاي تلقيح شوند است . نتايج و بحث در مورد آنها استفاده از اشعة ماوراء بنفش در سطح TSAN در كاهش جمعيت سرووارهاي سالمونلا و اشرشياكلي O157H7 موثر است . غلظت شيرابه سالمونلا در هنگام تلقيح ، 109×6/2 CFU/ml بوده است و غلظت شيرابه اشرشياكلي O157H7 در هنگام تلقيح 109×0/2 CFU/ml بوده است . شكل زير نشان دهنده ميزان كاهش لگاريتمي سالمونلا و اشرشياكلي O157H7 در سطح TSAN است . منبع J Food Prot. 2003 Jun;66(6):1071-3 صفحه اصلي نظرات شما متون ترجمه شده آلبوم عكس تماس با من معرفي سايت به دوستان لينك ها جستجو در اينترنت نظر سنجي سايت نقشه سايت نصب فونت فارسي
تلقيح در پليت شيرابه يا همان بذرها ، با استفاده از 9 ميلي ليتر پپتون %1 استريل بطور متوالي رقيق مي شوند . سپس به ازا هر رقت از دو پليت مسطح TSA كه همراه با ناليكساليك اسيد مي باشد ، براي تلقيح استفاده مي كنيم (رقت ها از 1-10 تا 8-10 هستند) . رقت هاي متعدد مورد آزمايش قرار مي گيرند تا كاهش لگاريتمي قابل سنجش بدست آيد . بذرهاي با درجات بالاتر ، به اين منظور به كار مي روند تا مشخص كنيم كه آيا كاستن از تعداد ارگانيسم هدف به ميزان 5 لوگ عملي است يا خير . استفاده از پليت هاي مسطح ، به اين دليل است كه بتوانيم حداكثر غلظت مكن از باكتريها را در سطح آگار داشته باشيم . پس از تلقيح ، اجازه مي دهيم تا پليت ها به مدت 30 دقيقه در هود خشك شوند تا پس از آن ، تحت تابش قرار گيرند . مخزن تابش اشعه اين مخزن حدودا ً يك متر ارتفاع دارد و امواج ماوراء بنفش با طول موج 7/253 را از خود ساطع مي كند . اين مخزن اشعه باعث مي شود تا در فاصلة يك متري ، mw/s/cm2 100 انرژي به سطح وارد شود . مخزن اشعه بر روي يك زنجير قرار دارد و مي توان شدت اشعه را كم يا زياد نمود . شدت اشعه ، با فاصله بين منبع اشعه و هدف ، رابطة معكوس دارد . لذا هرچه منبع اشعه به منبع نزديكتر شود ، شدت اشعه افزايش خواهد يافت . قسمت داخلي اين مخزن ، با يك ماده منعكس كننده قوي پوشيده شده است (solar bright , fuller ultraviolent) . هدف از طراحي اين لايه ، افزايش شدت اشعه و جلوگيري از ايجاد سايه هاي اشعه است ؛ چرا كه اين سايه ها سبب تشكيل اشكال بي قاعده مي شوند . دسترسي به اين دستگاه ، از طريق يك دريچة لوله دار است . دوز اشعه ماوراء بنفش تابش شونده توسط قسمت مدرج كنترل كننده دوز اشعه تعيين شده و در 7/253 نانومتر تنظيم مي شود . اين قسمت كنترل كننده مدرج بوده و پيش از انجام كار ، توسط سازنده استاندارد و تعريف شده است . تابش اشعه پليت هاي تلقيح شده ، بطور تصادفي انتخاب شده و هر كدام بطور تصادفي در معرض دوزهاي مختلف اشعه قرار گرفتند . پيش از تابش اشعه ، قدرت اشعه با اندازه گيري ميزان اشعه خروجي مشخص مي شود (بر حسب mw/s/cm2) ؛ و از اين طريق ميزان دوز اشعه دريافتي توسط فرمول D=LT محاسبه مي شود كه در اين فرمول ، D عبارتست از ميزان دوز دريافتي ، L عبارتست از ميزان اشعه (بر حسب mw/s/cm2) و T ، نمايانگر مدت زمان تابش اشعه (بر حسب ثانيه) است . در اين مطالعه ، شدت اشعه ثابت است ولي زمانهاي تابش تغيير مي يابند تا از اين طريق اجازه دهيم (پليت هاي آگار كه باكتريها در آنها كشت داده شده اند ، در معرض دوزهاي مختلف اشعه (از 5/1 تا mw/s/cm2 30) قرار گيرند . زمانهاي تابش از 5 تا 75 ثانيه متغير هستند و اين زمانها توسط يك زمان سنج آزمايشگاهي كنترل مي شود . در طول آزمايش ، شدت اشعه چندين بار اندازه گيري مي شود تا از ثابت بودن خروجي اشعه مطمئن شويم . شمارش پليت هايي كه تحت اشعه ماوراء بنفش قرار گرفته اند ، به مدت 24 ساعت در درجه حرارت 35 درجه قرار مي گيرند . سپس كلوني هايي را به شكل تصادفي انتخاب كرده و پيش از آزمايش ، مورد تاييد قرار مي دهيم . تاييد سالمونلاها ، با استفاده از زايلوززيلين داكسي كلران آگار و آزمايش API20E انجام مي شود و تاييد اشرشياكلي O157H7 ، با استفاده از محيط سوربيتول مك كانكي و Immunopercipitate قابل انجام است . تجزيه آماري به ازاي هر دوز اشعه كه مورد آزمايش قرار گرفت ، آزمايش هاي انجام شده ، بر روي رقت هاي مختلف بيش از 10 بار تكرار مي شوند . اطلاعاتي كه پ از اين مراحل بدست خواهد آمد ، درجات متوسط ترميم را در پليت هاي اشعه ديده مشخص مي كنند كه البته با درجات متوسطي از خطا نيز همراه خواهد بود . خطاهاي متوسط و استاندارد نيز محاسبه خواهند شد . اطلاعات مربوط به باكتريهاي زنده مانده ، توسط قانون Chick (Ns/N0 g10) مورد سنجش قرار مي گيرند كه در اين فرمول ، Ns عبارتست از چگالي باكتريهاي زنده مانده و N0 غلظت اوليه باكتريها است كه در واقع همان غلظت بذرهاي تلقيح شوند است . نتايج و بحث در مورد آنها استفاده از اشعة ماوراء بنفش در سطح TSAN در كاهش جمعيت سرووارهاي سالمونلا و اشرشياكلي O157H7 موثر است . غلظت شيرابه سالمونلا در هنگام تلقيح ، 109×6/2 CFU/ml بوده است و غلظت شيرابه اشرشياكلي O157H7 در هنگام تلقيح 109×0/2 CFU/ml بوده است . شكل زير نشان دهنده ميزان كاهش لگاريتمي سالمونلا و اشرشياكلي O157H7 در سطح TSAN است . منبع J Food Prot. 2003 Jun;66(6):1071-3 صفحه اصلي نظرات شما متون ترجمه شده آلبوم عكس تماس با من معرفي سايت به دوستان لينك ها جستجو در اينترنت نظر سنجي سايت نقشه سايت نصب فونت فارسي
شيرابه يا همان بذرها ، با استفاده از 9 ميلي ليتر پپتون %1 استريل بطور متوالي رقيق مي شوند . سپس به ازا هر رقت از دو پليت مسطح TSA كه همراه با ناليكساليك اسيد مي باشد ، براي تلقيح استفاده مي كنيم (رقت ها از 1-10 تا 8-10 هستند) . رقت هاي متعدد مورد آزمايش قرار مي گيرند تا كاهش لگاريتمي قابل سنجش بدست آيد . بذرهاي با درجات بالاتر ، به اين منظور به كار مي روند تا مشخص كنيم كه آيا كاستن از تعداد ارگانيسم هدف به ميزان 5 لوگ عملي است يا خير . استفاده از پليت هاي مسطح ، به اين دليل است كه بتوانيم حداكثر غلظت مكن از باكتريها را در سطح آگار داشته باشيم . پس از تلقيح ، اجازه مي دهيم تا پليت ها به مدت 30 دقيقه در هود خشك شوند تا پس از آن ، تحت تابش قرار گيرند . مخزن تابش اشعه اين مخزن حدودا ً يك متر ارتفاع دارد و امواج ماوراء بنفش با طول موج 7/253 را از خود ساطع مي كند . اين مخزن اشعه باعث مي شود تا در فاصلة يك متري ، mw/s/cm2 100 انرژي به سطح وارد شود . مخزن اشعه بر روي يك زنجير قرار دارد و مي توان شدت اشعه را كم يا زياد نمود . شدت اشعه ، با فاصله بين منبع اشعه و هدف ، رابطة معكوس دارد . لذا هرچه منبع اشعه به منبع نزديكتر شود ، شدت اشعه افزايش خواهد يافت . قسمت داخلي اين مخزن ، با يك ماده منعكس كننده قوي پوشيده شده است (solar bright , fuller ultraviolent) . هدف از طراحي اين لايه ، افزايش شدت اشعه و جلوگيري از ايجاد سايه هاي اشعه است ؛ چرا كه اين سايه ها سبب تشكيل اشكال بي قاعده مي شوند . دسترسي به اين دستگاه ، از طريق يك دريچة لوله دار است . دوز اشعه ماوراء بنفش تابش شونده توسط قسمت مدرج كنترل كننده دوز اشعه تعيين شده و در 7/253 نانومتر تنظيم مي شود . اين قسمت كنترل كننده مدرج بوده و پيش از انجام كار ، توسط سازنده استاندارد و تعريف شده است . تابش اشعه پليت هاي تلقيح شده ، بطور تصادفي انتخاب شده و هر كدام بطور تصادفي در معرض دوزهاي مختلف اشعه قرار گرفتند . پيش از تابش اشعه ، قدرت اشعه با اندازه گيري ميزان اشعه خروجي مشخص مي شود (بر حسب mw/s/cm2) ؛ و از اين طريق ميزان دوز اشعه دريافتي توسط فرمول D=LT محاسبه مي شود كه در اين فرمول ، D عبارتست از ميزان دوز دريافتي ، L عبارتست از ميزان اشعه (بر حسب mw/s/cm2) و T ، نمايانگر مدت زمان تابش اشعه (بر حسب ثانيه) است . در اين مطالعه ، شدت اشعه ثابت است ولي زمانهاي تابش تغيير مي يابند تا از اين طريق اجازه دهيم (پليت هاي آگار كه باكتريها در آنها كشت داده شده اند ، در معرض دوزهاي مختلف اشعه (از 5/1 تا mw/s/cm2 30) قرار گيرند . زمانهاي تابش از 5 تا 75 ثانيه متغير هستند و اين زمانها توسط يك زمان سنج آزمايشگاهي كنترل مي شود . در طول آزمايش ، شدت اشعه چندين بار اندازه گيري مي شود تا از ثابت بودن خروجي اشعه مطمئن شويم . شمارش پليت هايي كه تحت اشعه ماوراء بنفش قرار گرفته اند ، به مدت 24 ساعت در درجه حرارت 35 درجه قرار مي گيرند . سپس كلوني هايي را به شكل تصادفي انتخاب كرده و پيش از آزمايش ، مورد تاييد قرار مي دهيم . تاييد سالمونلاها ، با استفاده از زايلوززيلين داكسي كلران آگار و آزمايش API20E انجام مي شود و تاييد اشرشياكلي O157H7 ، با استفاده از محيط سوربيتول مك كانكي و Immunopercipitate قابل انجام است . تجزيه آماري به ازاي هر دوز اشعه كه مورد آزمايش قرار گرفت ، آزمايش هاي انجام شده ، بر روي رقت هاي مختلف بيش از 10 بار تكرار مي شوند . اطلاعاتي كه پ از اين مراحل بدست خواهد آمد ، درجات متوسط ترميم را در پليت هاي اشعه ديده مشخص مي كنند كه البته با درجات متوسطي از خطا نيز همراه خواهد بود . خطاهاي متوسط و استاندارد نيز محاسبه خواهند شد . اطلاعات مربوط به باكتريهاي زنده مانده ، توسط قانون Chick (Ns/N0 g10) مورد سنجش قرار مي گيرند كه در اين فرمول ، Ns عبارتست از چگالي باكتريهاي زنده مانده و N0 غلظت اوليه باكتريها است كه در واقع همان غلظت بذرهاي تلقيح شوند است . نتايج و بحث در مورد آنها استفاده از اشعة ماوراء بنفش در سطح TSAN در كاهش جمعيت سرووارهاي سالمونلا و اشرشياكلي O157H7 موثر است . غلظت شيرابه سالمونلا در هنگام تلقيح ، 109×6/2 CFU/ml بوده است و غلظت شيرابه اشرشياكلي O157H7 در هنگام تلقيح 109×0/2 CFU/ml بوده است . شكل زير نشان دهنده ميزان كاهش لگاريتمي سالمونلا و اشرشياكلي O157H7 در سطح TSAN است . منبع J Food Prot. 2003 Jun;66(6):1071-3 صفحه اصلي نظرات شما متون ترجمه شده آلبوم عكس تماس با من معرفي سايت به دوستان لينك ها جستجو در اينترنت نظر سنجي سايت نقشه سايت نصب فونت فارسي
مخزن تابش اشعه اين مخزن حدودا ً يك متر ارتفاع دارد و امواج ماوراء بنفش با طول موج 7/253 را از خود ساطع مي كند . اين مخزن اشعه باعث مي شود تا در فاصلة يك متري ، mw/s/cm2 100 انرژي به سطح وارد شود . مخزن اشعه بر روي يك زنجير قرار دارد و مي توان شدت اشعه را كم يا زياد نمود . شدت اشعه ، با فاصله بين منبع اشعه و هدف ، رابطة معكوس دارد . لذا هرچه منبع اشعه به منبع نزديكتر شود ، شدت اشعه افزايش خواهد يافت . قسمت داخلي اين مخزن ، با يك ماده منعكس كننده قوي پوشيده شده است (solar bright , fuller ultraviolent) . هدف از طراحي اين لايه ، افزايش شدت اشعه و جلوگيري از ايجاد سايه هاي اشعه است ؛ چرا كه اين سايه ها سبب تشكيل اشكال بي قاعده مي شوند . دسترسي به اين دستگاه ، از طريق يك دريچة لوله دار است . دوز اشعه ماوراء بنفش تابش شونده توسط قسمت مدرج كنترل كننده دوز اشعه تعيين شده و در 7/253 نانومتر تنظيم مي شود . اين قسمت كنترل كننده مدرج بوده و پيش از انجام كار ، توسط سازنده استاندارد و تعريف شده است . تابش اشعه پليت هاي تلقيح شده ، بطور تصادفي انتخاب شده و هر كدام بطور تصادفي در معرض دوزهاي مختلف اشعه قرار گرفتند . پيش از تابش اشعه ، قدرت اشعه با اندازه گيري ميزان اشعه خروجي مشخص مي شود (بر حسب mw/s/cm2) ؛ و از اين طريق ميزان دوز اشعه دريافتي توسط فرمول D=LT محاسبه مي شود كه در اين فرمول ، D عبارتست از ميزان دوز دريافتي ، L عبارتست از ميزان اشعه (بر حسب mw/s/cm2) و T ، نمايانگر مدت زمان تابش اشعه (بر حسب ثانيه) است . در اين مطالعه ، شدت اشعه ثابت است ولي زمانهاي تابش تغيير مي يابند تا از اين طريق اجازه دهيم (پليت هاي آگار كه باكتريها در آنها كشت داده شده اند ، در معرض دوزهاي مختلف اشعه (از 5/1 تا mw/s/cm2 30) قرار گيرند . زمانهاي تابش از 5 تا 75 ثانيه متغير هستند و اين زمانها توسط يك زمان سنج آزمايشگاهي كنترل مي شود . در طول آزمايش ، شدت اشعه چندين بار اندازه گيري مي شود تا از ثابت بودن خروجي اشعه مطمئن شويم . شمارش پليت هايي كه تحت اشعه ماوراء بنفش قرار گرفته اند ، به مدت 24 ساعت در درجه حرارت 35 درجه قرار مي گيرند . سپس كلوني هايي را به شكل تصادفي انتخاب كرده و پيش از آزمايش ، مورد تاييد قرار مي دهيم . تاييد سالمونلاها ، با استفاده از زايلوززيلين داكسي كلران آگار و آزمايش API20E انجام مي شود و تاييد اشرشياكلي O157H7 ، با استفاده از محيط سوربيتول مك كانكي و Immunopercipitate قابل انجام است . تجزيه آماري به ازاي هر دوز اشعه كه مورد آزمايش قرار گرفت ، آزمايش هاي انجام شده ، بر روي رقت هاي مختلف بيش از 10 بار تكرار مي شوند . اطلاعاتي كه پ از اين مراحل بدست خواهد آمد ، درجات متوسط ترميم را در پليت هاي اشعه ديده مشخص مي كنند كه البته با درجات متوسطي از خطا نيز همراه خواهد بود . خطاهاي متوسط و استاندارد نيز محاسبه خواهند شد . اطلاعات مربوط به باكتريهاي زنده مانده ، توسط قانون Chick (Ns/N0 g10) مورد سنجش قرار مي گيرند كه در اين فرمول ، Ns عبارتست از چگالي باكتريهاي زنده مانده و N0 غلظت اوليه باكتريها است كه در واقع همان غلظت بذرهاي تلقيح شوند است . نتايج و بحث در مورد آنها استفاده از اشعة ماوراء بنفش در سطح TSAN در كاهش جمعيت سرووارهاي سالمونلا و اشرشياكلي O157H7 موثر است . غلظت شيرابه سالمونلا در هنگام تلقيح ، 109×6/2 CFU/ml بوده است و غلظت شيرابه اشرشياكلي O157H7 در هنگام تلقيح 109×0/2 CFU/ml بوده است . شكل زير نشان دهنده ميزان كاهش لگاريتمي سالمونلا و اشرشياكلي O157H7 در سطح TSAN است . منبع J Food Prot. 2003 Jun;66(6):1071-3 صفحه اصلي نظرات شما متون ترجمه شده آلبوم عكس تماس با من معرفي سايت به دوستان لينك ها جستجو در اينترنت نظر سنجي سايت نقشه سايت نصب فونت فارسي
اين مخزن حدودا ً يك متر ارتفاع دارد و امواج ماوراء بنفش با طول موج 7/253 را از خود ساطع مي كند . اين مخزن اشعه باعث مي شود تا در فاصلة يك متري ، mw/s/cm2 100 انرژي به سطح وارد شود . مخزن اشعه بر روي يك زنجير قرار دارد و مي توان شدت اشعه را كم يا زياد نمود . شدت اشعه ، با فاصله بين منبع اشعه و هدف ، رابطة معكوس دارد . لذا هرچه منبع اشعه به منبع نزديكتر شود ، شدت اشعه افزايش خواهد يافت . قسمت داخلي اين مخزن ، با يك ماده منعكس كننده قوي پوشيده شده است (solar bright , fuller ultraviolent) . هدف از طراحي اين لايه ، افزايش شدت اشعه و جلوگيري از ايجاد سايه هاي اشعه است ؛ چرا كه اين سايه ها سبب تشكيل اشكال بي قاعده مي شوند . دسترسي به اين دستگاه ، از طريق يك دريچة لوله دار است . دوز اشعه ماوراء بنفش تابش شونده توسط قسمت مدرج كنترل كننده دوز اشعه تعيين شده و در 7/253 نانومتر تنظيم مي شود . اين قسمت كنترل كننده مدرج بوده و پيش از انجام كار ، توسط سازنده استاندارد و تعريف شده است . تابش اشعه پليت هاي تلقيح شده ، بطور تصادفي انتخاب شده و هر كدام بطور تصادفي در معرض دوزهاي مختلف اشعه قرار گرفتند . پيش از تابش اشعه ، قدرت اشعه با اندازه گيري ميزان اشعه خروجي مشخص مي شود (بر حسب mw/s/cm2) ؛ و از اين طريق ميزان دوز اشعه دريافتي توسط فرمول D=LT محاسبه مي شود كه در اين فرمول ، D عبارتست از ميزان دوز دريافتي ، L عبارتست از ميزان اشعه (بر حسب mw/s/cm2) و T ، نمايانگر مدت زمان تابش اشعه (بر حسب ثانيه) است . در اين مطالعه ، شدت اشعه ثابت است ولي زمانهاي تابش تغيير مي يابند تا از اين طريق اجازه دهيم (پليت هاي آگار كه باكتريها در آنها كشت داده شده اند ، در معرض دوزهاي مختلف اشعه (از 5/1 تا mw/s/cm2 30) قرار گيرند . زمانهاي تابش از 5 تا 75 ثانيه متغير هستند و اين زمانها توسط يك زمان سنج آزمايشگاهي كنترل مي شود . در طول آزمايش ، شدت اشعه چندين بار اندازه گيري مي شود تا از ثابت بودن خروجي اشعه مطمئن شويم . شمارش پليت هايي كه تحت اشعه ماوراء بنفش قرار گرفته اند ، به مدت 24 ساعت در درجه حرارت 35 درجه قرار مي گيرند . سپس كلوني هايي را به شكل تصادفي انتخاب كرده و پيش از آزمايش ، مورد تاييد قرار مي دهيم . تاييد سالمونلاها ، با استفاده از زايلوززيلين داكسي كلران آگار و آزمايش API20E انجام مي شود و تاييد اشرشياكلي O157H7 ، با استفاده از محيط سوربيتول مك كانكي و Immunopercipitate قابل انجام است . تجزيه آماري به ازاي هر دوز اشعه كه مورد آزمايش قرار گرفت ، آزمايش هاي انجام شده ، بر روي رقت هاي مختلف بيش از 10 بار تكرار مي شوند . اطلاعاتي كه پ از اين مراحل بدست خواهد آمد ، درجات متوسط ترميم را در پليت هاي اشعه ديده مشخص مي كنند كه البته با درجات متوسطي از خطا نيز همراه خواهد بود . خطاهاي متوسط و استاندارد نيز محاسبه خواهند شد . اطلاعات مربوط به باكتريهاي زنده مانده ، توسط قانون Chick (Ns/N0 g10) مورد سنجش قرار مي گيرند كه در اين فرمول ، Ns عبارتست از چگالي باكتريهاي زنده مانده و N0 غلظت اوليه باكتريها است كه در واقع همان غلظت بذرهاي تلقيح شوند است . نتايج و بحث در مورد آنها استفاده از اشعة ماوراء بنفش در سطح TSAN در كاهش جمعيت سرووارهاي سالمونلا و اشرشياكلي O157H7 موثر است . غلظت شيرابه سالمونلا در هنگام تلقيح ، 109×6/2 CFU/ml بوده است و غلظت شيرابه اشرشياكلي O157H7 در هنگام تلقيح 109×0/2 CFU/ml بوده است . شكل زير نشان دهنده ميزان كاهش لگاريتمي سالمونلا و اشرشياكلي O157H7 در سطح TSAN است . منبع J Food Prot. 2003 Jun;66(6):1071-3 صفحه اصلي نظرات شما متون ترجمه شده آلبوم عكس تماس با من معرفي سايت به دوستان لينك ها جستجو در اينترنت نظر سنجي سايت نقشه سايت نصب فونت فارسي
تابش اشعه پليت هاي تلقيح شده ، بطور تصادفي انتخاب شده و هر كدام بطور تصادفي در معرض دوزهاي مختلف اشعه قرار گرفتند . پيش از تابش اشعه ، قدرت اشعه با اندازه گيري ميزان اشعه خروجي مشخص مي شود (بر حسب mw/s/cm2) ؛ و از اين طريق ميزان دوز اشعه دريافتي توسط فرمول D=LT محاسبه مي شود كه در اين فرمول ، D عبارتست از ميزان دوز دريافتي ، L عبارتست از ميزان اشعه (بر حسب mw/s/cm2) و T ، نمايانگر مدت زمان تابش اشعه (بر حسب ثانيه) است . در اين مطالعه ، شدت اشعه ثابت است ولي زمانهاي تابش تغيير مي يابند تا از اين طريق اجازه دهيم (پليت هاي آگار كه باكتريها در آنها كشت داده شده اند ، در معرض دوزهاي مختلف اشعه (از 5/1 تا mw/s/cm2 30) قرار گيرند . زمانهاي تابش از 5 تا 75 ثانيه متغير هستند و اين زمانها توسط يك زمان سنج آزمايشگاهي كنترل مي شود . در طول آزمايش ، شدت اشعه چندين بار اندازه گيري مي شود تا از ثابت بودن خروجي اشعه مطمئن شويم . شمارش پليت هايي كه تحت اشعه ماوراء بنفش قرار گرفته اند ، به مدت 24 ساعت در درجه حرارت 35 درجه قرار مي گيرند . سپس كلوني هايي را به شكل تصادفي انتخاب كرده و پيش از آزمايش ، مورد تاييد قرار مي دهيم . تاييد سالمونلاها ، با استفاده از زايلوززيلين داكسي كلران آگار و آزمايش API20E انجام مي شود و تاييد اشرشياكلي O157H7 ، با استفاده از محيط سوربيتول مك كانكي و Immunopercipitate قابل انجام است . تجزيه آماري به ازاي هر دوز اشعه كه مورد آزمايش قرار گرفت ، آزمايش هاي انجام شده ، بر روي رقت هاي مختلف بيش از 10 بار تكرار مي شوند . اطلاعاتي كه پ از اين مراحل بدست خواهد آمد ، درجات متوسط ترميم را در پليت هاي اشعه ديده مشخص مي كنند كه البته با درجات متوسطي از خطا نيز همراه خواهد بود . خطاهاي متوسط و استاندارد نيز محاسبه خواهند شد . اطلاعات مربوط به باكتريهاي زنده مانده ، توسط قانون Chick (Ns/N0 g10) مورد سنجش قرار مي گيرند كه در اين فرمول ، Ns عبارتست از چگالي باكتريهاي زنده مانده و N0 غلظت اوليه باكتريها است كه در واقع همان غلظت بذرهاي تلقيح شوند است . نتايج و بحث در مورد آنها استفاده از اشعة ماوراء بنفش در سطح TSAN در كاهش جمعيت سرووارهاي سالمونلا و اشرشياكلي O157H7 موثر است . غلظت شيرابه سالمونلا در هنگام تلقيح ، 109×6/2 CFU/ml بوده است و غلظت شيرابه اشرشياكلي O157H7 در هنگام تلقيح 109×0/2 CFU/ml بوده است . شكل زير نشان دهنده ميزان كاهش لگاريتمي سالمونلا و اشرشياكلي O157H7 در سطح TSAN است . منبع J Food Prot. 2003 Jun;66(6):1071-3 صفحه اصلي نظرات شما متون ترجمه شده آلبوم عكس تماس با من معرفي سايت به دوستان لينك ها جستجو در اينترنت نظر سنجي سايت نقشه سايت نصب فونت فارسي
پليت هاي تلقيح شده ، بطور تصادفي انتخاب شده و هر كدام بطور تصادفي در معرض دوزهاي مختلف اشعه قرار گرفتند . پيش از تابش اشعه ، قدرت اشعه با اندازه گيري ميزان اشعه خروجي مشخص مي شود (بر حسب mw/s/cm2) ؛ و از اين طريق ميزان دوز اشعه دريافتي توسط فرمول D=LT محاسبه مي شود كه در اين فرمول ، D عبارتست از ميزان دوز دريافتي ، L عبارتست از ميزان اشعه (بر حسب mw/s/cm2) و T ، نمايانگر مدت زمان تابش اشعه (بر حسب ثانيه) است . در اين مطالعه ، شدت اشعه ثابت است ولي زمانهاي تابش تغيير مي يابند تا از اين طريق اجازه دهيم (پليت هاي آگار كه باكتريها در آنها كشت داده شده اند ، در معرض دوزهاي مختلف اشعه (از 5/1 تا mw/s/cm2 30) قرار گيرند . زمانهاي تابش از 5 تا 75 ثانيه متغير هستند و اين زمانها توسط يك زمان سنج آزمايشگاهي كنترل مي شود . در طول آزمايش ، شدت اشعه چندين بار اندازه گيري مي شود تا از ثابت بودن خروجي اشعه مطمئن شويم . شمارش پليت هايي كه تحت اشعه ماوراء بنفش قرار گرفته اند ، به مدت 24 ساعت در درجه حرارت 35 درجه قرار مي گيرند . سپس كلوني هايي را به شكل تصادفي انتخاب كرده و پيش از آزمايش ، مورد تاييد قرار مي دهيم . تاييد سالمونلاها ، با استفاده از زايلوززيلين داكسي كلران آگار و آزمايش API20E انجام مي شود و تاييد اشرشياكلي O157H7 ، با استفاده از محيط سوربيتول مك كانكي و Immunopercipitate قابل انجام است . تجزيه آماري به ازاي هر دوز اشعه كه مورد آزمايش قرار گرفت ، آزمايش هاي انجام شده ، بر روي رقت هاي مختلف بيش از 10 بار تكرار مي شوند . اطلاعاتي كه پ از اين مراحل بدست خواهد آمد ، درجات متوسط ترميم را در پليت هاي اشعه ديده مشخص مي كنند كه البته با درجات متوسطي از خطا نيز همراه خواهد بود . خطاهاي متوسط و استاندارد نيز محاسبه خواهند شد . اطلاعات مربوط به باكتريهاي زنده مانده ، توسط قانون Chick (Ns/N0 g10) مورد سنجش قرار مي گيرند كه در اين فرمول ، Ns عبارتست از چگالي باكتريهاي زنده مانده و N0 غلظت اوليه باكتريها است كه در واقع همان غلظت بذرهاي تلقيح شوند است . نتايج و بحث در مورد آنها استفاده از اشعة ماوراء بنفش در سطح TSAN در كاهش جمعيت سرووارهاي سالمونلا و اشرشياكلي O157H7 موثر است . غلظت شيرابه سالمونلا در هنگام تلقيح ، 109×6/2 CFU/ml بوده است و غلظت شيرابه اشرشياكلي O157H7 در هنگام تلقيح 109×0/2 CFU/ml بوده است . شكل زير نشان دهنده ميزان كاهش لگاريتمي سالمونلا و اشرشياكلي O157H7 در سطح TSAN است . منبع J Food Prot. 2003 Jun;66(6):1071-3 صفحه اصلي نظرات شما متون ترجمه شده آلبوم عكس تماس با من معرفي سايت به دوستان لينك ها جستجو در اينترنت نظر سنجي سايت نقشه سايت نصب فونت فارسي
شمارش پليت هايي كه تحت اشعه ماوراء بنفش قرار گرفته اند ، به مدت 24 ساعت در درجه حرارت 35 درجه قرار مي گيرند . سپس كلوني هايي را به شكل تصادفي انتخاب كرده و پيش از آزمايش ، مورد تاييد قرار مي دهيم . تاييد سالمونلاها ، با استفاده از زايلوززيلين داكسي كلران آگار و آزمايش API20E انجام مي شود و تاييد اشرشياكلي O157H7 ، با استفاده از محيط سوربيتول مك كانكي و Immunopercipitate قابل انجام است . تجزيه آماري به ازاي هر دوز اشعه كه مورد آزمايش قرار گرفت ، آزمايش هاي انجام شده ، بر روي رقت هاي مختلف بيش از 10 بار تكرار مي شوند . اطلاعاتي كه پ از اين مراحل بدست خواهد آمد ، درجات متوسط ترميم را در پليت هاي اشعه ديده مشخص مي كنند كه البته با درجات متوسطي از خطا نيز همراه خواهد بود . خطاهاي متوسط و استاندارد نيز محاسبه خواهند شد . اطلاعات مربوط به باكتريهاي زنده مانده ، توسط قانون Chick (Ns/N0 g10) مورد سنجش قرار مي گيرند كه در اين فرمول ، Ns عبارتست از چگالي باكتريهاي زنده مانده و N0 غلظت اوليه باكتريها است كه در واقع همان غلظت بذرهاي تلقيح شوند است . نتايج و بحث در مورد آنها استفاده از اشعة ماوراء بنفش در سطح TSAN در كاهش جمعيت سرووارهاي سالمونلا و اشرشياكلي O157H7 موثر است . غلظت شيرابه سالمونلا در هنگام تلقيح ، 109×6/2 CFU/ml بوده است و غلظت شيرابه اشرشياكلي O157H7 در هنگام تلقيح 109×0/2 CFU/ml بوده است . شكل زير نشان دهنده ميزان كاهش لگاريتمي سالمونلا و اشرشياكلي O157H7 در سطح TSAN است . منبع J Food Prot. 2003 Jun;66(6):1071-3 صفحه اصلي نظرات شما متون ترجمه شده آلبوم عكس تماس با من معرفي سايت به دوستان لينك ها جستجو در اينترنت نظر سنجي سايت نقشه سايت نصب فونت فارسي
پليت هايي كه تحت اشعه ماوراء بنفش قرار گرفته اند ، به مدت 24 ساعت در درجه حرارت 35 درجه قرار مي گيرند . سپس كلوني هايي را به شكل تصادفي انتخاب كرده و پيش از آزمايش ، مورد تاييد قرار مي دهيم . تاييد سالمونلاها ، با استفاده از زايلوززيلين داكسي كلران آگار و آزمايش API20E انجام مي شود و تاييد اشرشياكلي O157H7 ، با استفاده از محيط سوربيتول مك كانكي و Immunopercipitate قابل انجام است . تجزيه آماري به ازاي هر دوز اشعه كه مورد آزمايش قرار گرفت ، آزمايش هاي انجام شده ، بر روي رقت هاي مختلف بيش از 10 بار تكرار مي شوند . اطلاعاتي كه پ از اين مراحل بدست خواهد آمد ، درجات متوسط ترميم را در پليت هاي اشعه ديده مشخص مي كنند كه البته با درجات متوسطي از خطا نيز همراه خواهد بود . خطاهاي متوسط و استاندارد نيز محاسبه خواهند شد . اطلاعات مربوط به باكتريهاي زنده مانده ، توسط قانون Chick (Ns/N0 g10) مورد سنجش قرار مي گيرند كه در اين فرمول ، Ns عبارتست از چگالي باكتريهاي زنده مانده و N0 غلظت اوليه باكتريها است كه در واقع همان غلظت بذرهاي تلقيح شوند است . نتايج و بحث در مورد آنها استفاده از اشعة ماوراء بنفش در سطح TSAN در كاهش جمعيت سرووارهاي سالمونلا و اشرشياكلي O157H7 موثر است . غلظت شيرابه سالمونلا در هنگام تلقيح ، 109×6/2 CFU/ml بوده است و غلظت شيرابه اشرشياكلي O157H7 در هنگام تلقيح 109×0/2 CFU/ml بوده است . شكل زير نشان دهنده ميزان كاهش لگاريتمي سالمونلا و اشرشياكلي O157H7 در سطح TSAN است . منبع J Food Prot. 2003 Jun;66(6):1071-3 صفحه اصلي نظرات شما متون ترجمه شده آلبوم عكس تماس با من معرفي سايت به دوستان لينك ها جستجو در اينترنت نظر سنجي سايت نقشه سايت نصب فونت فارسي
تجزيه آماري به ازاي هر دوز اشعه كه مورد آزمايش قرار گرفت ، آزمايش هاي انجام شده ، بر روي رقت هاي مختلف بيش از 10 بار تكرار مي شوند . اطلاعاتي كه پ از اين مراحل بدست خواهد آمد ، درجات متوسط ترميم را در پليت هاي اشعه ديده مشخص مي كنند كه البته با درجات متوسطي از خطا نيز همراه خواهد بود . خطاهاي متوسط و استاندارد نيز محاسبه خواهند شد . اطلاعات مربوط به باكتريهاي زنده مانده ، توسط قانون Chick (Ns/N0 g10) مورد سنجش قرار مي گيرند كه در اين فرمول ، Ns عبارتست از چگالي باكتريهاي زنده مانده و N0 غلظت اوليه باكتريها است كه در واقع همان غلظت بذرهاي تلقيح شوند است . نتايج و بحث در مورد آنها استفاده از اشعة ماوراء بنفش در سطح TSAN در كاهش جمعيت سرووارهاي سالمونلا و اشرشياكلي O157H7 موثر است . غلظت شيرابه سالمونلا در هنگام تلقيح ، 109×6/2 CFU/ml بوده است و غلظت شيرابه اشرشياكلي O157H7 در هنگام تلقيح 109×0/2 CFU/ml بوده است . شكل زير نشان دهنده ميزان كاهش لگاريتمي سالمونلا و اشرشياكلي O157H7 در سطح TSAN است . منبع J Food Prot. 2003 Jun;66(6):1071-3 صفحه اصلي نظرات شما متون ترجمه شده آلبوم عكس تماس با من معرفي سايت به دوستان لينك ها جستجو در اينترنت نظر سنجي سايت نقشه سايت نصب فونت فارسي
به ازاي هر دوز اشعه كه مورد آزمايش قرار گرفت ، آزمايش هاي انجام شده ، بر روي رقت هاي مختلف بيش از 10 بار تكرار مي شوند . اطلاعاتي كه پ از اين مراحل بدست خواهد آمد ، درجات متوسط ترميم را در پليت هاي اشعه ديده مشخص مي كنند كه البته با درجات متوسطي از خطا نيز همراه خواهد بود . خطاهاي متوسط و استاندارد نيز محاسبه خواهند شد . اطلاعات مربوط به باكتريهاي زنده مانده ، توسط قانون Chick (Ns/N0 g10) مورد سنجش قرار مي گيرند كه در اين فرمول ، Ns عبارتست از چگالي باكتريهاي زنده مانده و N0 غلظت اوليه باكتريها است كه در واقع همان غلظت بذرهاي تلقيح شوند است . نتايج و بحث در مورد آنها استفاده از اشعة ماوراء بنفش در سطح TSAN در كاهش جمعيت سرووارهاي سالمونلا و اشرشياكلي O157H7 موثر است . غلظت شيرابه سالمونلا در هنگام تلقيح ، 109×6/2 CFU/ml بوده است و غلظت شيرابه اشرشياكلي O157H7 در هنگام تلقيح 109×0/2 CFU/ml بوده است . شكل زير نشان دهنده ميزان كاهش لگاريتمي سالمونلا و اشرشياكلي O157H7 در سطح TSAN است . منبع J Food Prot. 2003 Jun;66(6):1071-3 صفحه اصلي نظرات شما متون ترجمه شده آلبوم عكس تماس با من معرفي سايت به دوستان لينك ها جستجو در اينترنت نظر سنجي سايت نقشه سايت نصب فونت فارسي
نتايج و بحث در مورد آنها استفاده از اشعة ماوراء بنفش در سطح TSAN در كاهش جمعيت سرووارهاي سالمونلا و اشرشياكلي O157H7 موثر است . غلظت شيرابه سالمونلا در هنگام تلقيح ، 109×6/2 CFU/ml بوده است و غلظت شيرابه اشرشياكلي O157H7 در هنگام تلقيح 109×0/2 CFU/ml بوده است . شكل زير نشان دهنده ميزان كاهش لگاريتمي سالمونلا و اشرشياكلي O157H7 در سطح TSAN است . منبع J Food Prot. 2003 Jun;66(6):1071-3 صفحه اصلي نظرات شما متون ترجمه شده آلبوم عكس تماس با من معرفي سايت به دوستان لينك ها جستجو در اينترنت نظر سنجي سايت نقشه سايت نصب فونت فارسي
استفاده از اشعة ماوراء بنفش در سطح TSAN در كاهش جمعيت سرووارهاي سالمونلا و اشرشياكلي O157H7 موثر است . غلظت شيرابه سالمونلا در هنگام تلقيح ، 109×6/2 CFU/ml بوده است و غلظت شيرابه اشرشياكلي O157H7 در هنگام تلقيح 109×0/2 CFU/ml بوده است . شكل زير نشان دهنده ميزان كاهش لگاريتمي سالمونلا و اشرشياكلي O157H7 در سطح TSAN است . منبع J Food Prot. 2003 Jun;66(6):1071-3 صفحه اصلي نظرات شما متون ترجمه شده آلبوم عكس تماس با من معرفي سايت به دوستان لينك ها جستجو در اينترنت نظر سنجي سايت نقشه سايت نصب فونت فارسي
صفحه اصلي نظرات شما متون ترجمه شده آلبوم عكس تماس با من معرفي سايت به دوستان لينك ها جستجو در اينترنت نظر سنجي سايت نقشه سايت نصب فونت فارسي