كلرآمفنيكل كلرآمفنيكل يك آنتي بيوتيك است كه در ابتدا از باكتري استرپتومايسس ونزوئلا بدست آمد ، ولي امروزه اين آنتي بيوتيك بصورت مصنوعي و به شكل Chloramphenicole ، Chloramphenicole Succinate و يا Chloramphenicole palmitate ساخته مي شود . اين آنتي بيوتيك عليه طيف وسيعي از ميكروارگانيسم ها موثر است ، اما بدليل عوارض جانبي شديدي كه در انسان ايجاد مي كند (مانند آسيب به مغر استخوان و ايجاد آنمي هاي آپلاستيك) معمولا ً از آن تنها در عفونتهاي شديد و خطرناك (مانند حصبه) استفاده مي شود . از اين آنتي بيوتيك در تهيه قطره و پمادهاي چشمي جهت درمان كانژكتويت نيز استفاده مي شود . كلرآمفنيكل پالميتات در دستگاه گوارش هيدروليز شده و به كلرآفمنيكل تبديل مي شود . اما كلرآفمنيكل سديم سوكسينات در شرايط طبيعي موجود زنده هيدروليز مي شود و سپس به كلرآمقنيكل تبديل مي شود . كلرآمفنيكل به اشكال كپسول ، تزريقي ، محلول هاي چشمي ، پمادهاي چشمي ، پمادهاي موضعي و يا محلول هاي گوش وجود دارد . البته امروزه بدليل قابليت مسموميت زايي اين دارو و وجود آنتي بيوتيك هاي ايمن تر ، استفاده از اين دارو محدود شده است . اين دارو در سال 1950 به تاييد FDA رسيده است . مكانيزم عملكرد دارو و مقاومت هاي ايجاد شده عليه آن مكانيزم اثر اين آنتي بيوتيك ، از طريق جلوگيري از رشد باكتري است و اين عمل را با متصل شدن به ريبوزوم و جلوگيري از انجام پروتئين سازي باكتري انجام مي دهد . كلرآمفنيكل بيشتر حالت باكتريواستاتيك دارد ، اما در صورتي كه دوزهاي بالايي از آن استفاده شود ، مي تواند عليه برخي باكتريهاي حساس تر مانند Haemophilus Influenza و S.pneumoniae حالت باكتريوسيد داشته باشد . به نظر مي رسد كه اين آنتي بيوتيك از طريق ممانعت از توليد پروتئين توسط باكتريها عمل مي كند . كلرآمفنيكل ، به زير واحد s50 ريبوزوم باكتريها متصل شده و از تشكيل باند هاي پپتيدي جلوگيري به عمل مي آورد . همچنين اين دارو با تاثير بر روي زير واحد s70 ريبوزوم ميتوكندريها باعث جلوگيري از ساخته شدن پروتئين هاي ميتوكندريايي چه در سلولهاي باكتريايي و چه در سلولهاي پستانداران مي شود . به همين دليل ، استفاده از اين دارو مي تواند پروتئين سازي را در سلولهايي كه تكثير سريعي دارند مختل كند . از اين دسته سلولها مي توان گلبولهاي قرمز پستانداران را نام برد . لذا افت فعاليت مغز استخوان در پي استفاده از اين دارو را مي توان از اين طريق توجيه نمود . مقاومت در برابر كلرآمفنيكل ، از طريق ژن Cat-gene انجام مي شود . اين ژن وظيفة كد كردن آنزيمي به نام كلرآمفنيكل استيل ترانسفراز را به عهده دارد . اين آنزيم قادر است كلرآمفنيكل را از طريق اتصال دادن يك يا دو گروه استيل به آنتي بيوتيك غير قعال كند و اين كار را از طريق جايگزيني استيل موجود در Acetyl-S-Co enzyme A بجاي گروه هاي هيدروكسيل كلرآمفنيكل انجام مي دهد . در پي استيله شدن كلرآمفنيكل ، اين دارو ديگر نمي تواند به ريبوزوم متصل شود و از اين طريق باكتري در برابر اين آنتي بيوتيك مقاوم مي شود . كلرآمفنيكل يك آنتي بيوتيك وسيع الطيف قوي است . اين آنتي بيوتيك عليه طيف وسيعي از باكتريهاي گرام مثبت و گرام منفي ، بسياري از باكتريهاي بي هوازي ، كلاميديا و ريكتزيا موثر است ؛ اما عليه قارچها بي تاثير است . در شرايط آزمايشگاهي ، غلظت هاي دارو به ميزان 1/0 تا mg/ml 20 عموما ً در مقابل سويه هاي حساس موثر است . با توجه به اين كه مسموميت هماتولوژيك اين دارو با دوز رابطه مستقيمي دارد ، لذا استفاده از دارو در مقادير بيش از mg/ml 25 فايده اي ندارد . فارماكوكينتيك كلرآمفنيكل در شكل آزاد بسرعت توسط دستگاه گوارش جذب مي شود . بصورتي كه در پي استفاده از يك تك دوز 1 گرمي دارو به شكل خوراكي ، پس از يك تا سه ساعت ، غلظت دارو در پلاسماي خون به   mg/ml 11 خواهد رسيد . در صورت استفاده از دارو به شكل مكرر غلظت دارو بيشتر نيز خواهد شد . در استفاده خوراكي از Chloramphenicole palmitate ، غلظت دارو در خون مي تواند متغير باشد ؛ چرا كه ميزان هيدروليز دارو در دستگاه گوارش متفاوت است . به همين شكل در پي استفاده از C.Sodium succinate به صورت وريدي ، ميزان هيدروليز دارو متغير است . ميزان زيست دستيابي C.sodium succinate با ميزان عملكرد كليه نيز زابطة مستقيمي دارد . كلرآمفنيكل در اغلب بافتها و مايعات بدن بطور وسيعي منتشر مي شود . بصورتي كه بيشترين غلظت دارو در كبد و كليه خواهد بود و %60 دارو هم با پروتئين هاي پلاسما باند مي شود . كم بودن وزن مولكولي اين دارو و اين كه كمتر با پروتئين ها باند مي شود ، به اين دارو اجازه مي دهد تا دارو در مايع CSF (بخصوص در بيماراني كه دچار التهاب پرده هاي مننژ هستند) غلظت نسبتا ً بالايي پيدا كند . در افراد بالغي كه عملكرد كبد و كليه در آنها بطور طبيعي انجام شود ، نيمه عمر اين دارو بين 5/1 تا 4/1 ساعت خواهد بود . در پي تزريق وريدي كلرآمفنيكل سوكسينات در بيماراني كه دچار مشكلات كليوي هستند ، غلظت دارو در پلاسما افزايش خواهد يافت كه اين حالت احتمالا ً بدليل كمتر بودن دفع استر سوكسينات است . در بيماراني كه دچار مشكلات كبدي هستند نيز ميزان دارو در خون افزايش مي يابد . نوزادان نارس و تازه به دنيا آمده ، سيستم ايمني ضعيفي دارند ، لذا قادر نيستند كلرآمفنيكل را بطور كافي دفع كنند . كلرآمفنيكل توسط آنزيم كبدي گلوكونيل ترانسفراز غير فعال مي شود . در بيماراني كه فعاليت كبدي و كليوي سالمي دارند ، حدودا ً بين 5 تا 15 درصد دارو بدون تغيير شكل و در طي فيلتراسيون گلومرولي وارد ادرار مي شود و باقيمانده دارو از طريق ترشحات توبولار دفع شده و اكثر آن بصورت متابوليت هاي غير فعال دفع مي شود . در استفاده از دارو به شكل تزريقي ، ميزان بيشتري از دارو (حدودا ً 30 درصد) بصورت تغيير نيافته دفع مي شود ، اما اين حالت نيز در بين كودكان و نوزادان متفاوت است . در پي استفاده از دارو به شكل خوراكي ، ميزان كمي از دارو بدون تغيير در صفرا و مدفوع دفع مي شود . موارد منع مصرف بدليل قابليت سمي كلرآمفنيكل ، نبايد در عفونت هاي كوچك از دارو به شكل سيستميك استفاده كرد . اغلب فوائد درماني كمتر از خطرهاي ناشي از استفاده از اين دارو است . تجويز كلرآمفنيكل بايد در ظرايطي انجام شو كه امكانات اختصاصي براي كنترل دوز دارو در سرم بيمار وجود داشته باشد . غلظت دارو در سرم بيمار و پاسخ بيمار به دارو اغلب قابل پيش بيني نيست . در تمام بيماراني كه كلرآمفنيكل در آنها بصورت سيستميك استفاده مي شود ، بايستي غلظت دارو در پلاسما كنترل شود . در افرادي كه نسبت به دارو واكنش سمي (Toxix reaction) دارند ، نبايد از كلرآمفنيكل استفاده شود ؛ چرا كه اين كار سبب واكنش هاي مرگ باري خواهد شد . كلرآمفنيكل قادر است كه از جفت عبور كند ، لذا بايد در مورد مصرف آن در افراد آبستن بسيار احتياط كرد . اين دارو را نبايد در نزديكي زايمان و يا در حين زايمان تجويز نمود ، چرا كه اين كار سبب بروز سندرم كودك خاكستري (Gray baby) و سركوب فعاليت مغز استخوان در نوزاد خواهد شد . مصرف كلرآمفنيكل در كودكان نيز بايستي با احتياط صورت گيرد . در نوزادان نارس و يا تازه به دنيا آمده ، سيستم فعاليت كبدي به صورتي است كه نوزاد قادر به كونژوگه كردن و يا دفع دارو نيست . اين حالت سبب بروز سندرم كودك خاكستري مي شود كه با علائمي مانند عدم تغذيه ، استاع شكم به همراه (و يا بدون) علائم ديگري مانند استفراغ ، سيانوز كم رنگ بصورت پيش رونده و كولپس اعصاب محرك رگ ها (اعصاب وازوموتور) كه گاهي با تنفس نامنظم نيز همراه است مشخص مي شود . اين سندرم مي تواند در عرض چند ساعت سبب مرگ نوزاد شود . اين حالت مي تواند در نوزادان و در كودكاني كه كمتر از دو سال سن دارند بروز كند ، ولي اغلب موارد در پي استفاده از دارو در 48 ساعت اول زندگي نوزاد به وقوع مي پيوندد . به محض مشاهده اولين علائم سندرم ، استفاده از دارو بايستي قطع شود و تنها در اين صورت است كه مي توان به بهبود وضع نوزاد اميدوار بود . استفاده از تركيبات دارويي چشمي در نوزادان و ايمن بودن اين فراورده هاي دارويي در نوزادان تا به حال مورد بررسي قرار نگرفته است . كلرآمفنيكل نبايد در مادران شيرده مورد استفاده قرار گيرد ، چرا كه اين دارو از طريق شير نيز دفع مي شود و مي تواند از اين طريق سبب سركوب فعاليت مغز استخوان در كودكان شيرخوار شود . استفاده از اين دارو بايد در افرادي كه دچار مشكلات كبدي و كليوي هستند و در افرادي كه دچار نقص در آنزيم گلوكز-6 فسفات دهيدروژناز (G6PD deficiency) هستند نيز با احتياط انجام شود . كلرآمفنيكل و متابوليت هاي آن غالبا ً از طريق ادرار دفع مي شوند . شكلي از سندرم كودك خاكستري غالبا ً در افراد بالغ نيز بروز مي كند و افرادي كه دچار نقص كبدي هستند ، بيش از همه در خطر ابتلا به اين حالت مي باشند . استفاده از كلرآمفنيكل در افرادي كه دچار توقف فعاليت مغز استخوان هستند نيز بايستي با احتياط صورت گيرد . كلرآمفنيكل مي تواند سبب توقف وابسته به دوز فعاليت مغز استخوان و آنمي آپلاستيك ايديوسنكراتيك شود . در افرادي كه تحت درمان با داروهاي سايتوتوكسيك و يا اشعه درماني قرار گرفته اند نيز بايستي پيش از استفاده از دارو خطرات و فوائد ناشي از دارو را در نظر بگيريم . استفاده از دارو در افرايد كه دچار پورفيرياي متناوب هستند نيز مي تواند سبب بروز پورفيريا شود . لذا مصرف اين دارو در اين بيماران نيز بايستي با احتياط صورت گيرد . مصرف كلرآمفنيكل در افرادي كه دچار مشكلات دنداني هستند هم بايد با احتياط صورت گيرد . كلرآمفنيكل سبب سركوب عضلات (myelosuppresion) شده و اين حالت مي تواند توسط عفونت ها نيز تشديد شود . لذا بايد پيش از استفاده از اين دارو ، ئضعيت عملكردي دندانها نيز كنترل شود و يا تا رسيدن تعداد سلولهاي خوني به حد طبيعي ، درمان به تعويق بيفتد . مصرف پمادهاي چشمي و موضعي كلرآمفنيكل نبايد بطور مداوم انجام شود . چرا كه اين كار سبب افزايش رشد ارگانيسم هاي مقاوم به اين دارو مانند قارچها مي شود . لذا در صورت بروز عفونت هايي از اين دست ، بايستي مصرف دارو قطع شود . مصرف كلرآمفنيكل نبايد بصورت طولاني مدت و يا متناوب انجام گيرد ، چرا كه اين حالت سبب مي شود تا دارو به صورت سيستميك جذب شده و سبب هايپوپلازي مغز استخوان ، كم خوني آپلاستيك و حتي مرگ شود . مسموميت با اين دارو در پي استفاده از فراورده هاي چشمي دارو نيز گزارش شده است . تاثير متقابل دارو بر داروهاي ديگر به نظر مي رسد كه كلرآمفنيكل سبب ممانعت از متابوليسم كبدي Tulbutamide و Chlorpropamide مي شود . تاثير كلرآمفنيكل بر روي ساير عملكردها و يا فارماكوكينتيك سولفونيل اوره آز هاي خوراكي ديگر مشخص نيست . مصرف همزمان كلرآمفنيكل با داروهاي ضد انعقاد خون مانند دايكومارول و وارفارين مي تواند سبب تداخل دارو در متابوليسم كبدي ضد انعقادها شده و سبب بروز هايپوپروتئينمي شود . كلرآمفنيكل قادر است از فعاليت سيستم آنزيمي سيتوكروم P-450 ممانعت كرده و از متابوليسم كبدي فنوباربيتال و فني توئين جلوگيري به عمل آورد . در صورتي كه ميزان فنوباربيتال ها به ميزان كمي بالا رود ، مسموميت با فني توئين بروز خواهد كرد . به علاوه ، مصرف كلرآمفنيكل با فنوباربيتال ها ، فني توئين و يا ريفامپين قادر است غلظت كلرآمفنيكل را در خون كم كند ؛ چرا كه اين داروها (فنوباربيتال ها ، فني توئين و يا ريفامپين) سبب تحريك آنزيم هاي ميكروزومايد كبدي مي شوند و اين آنزيم ها سبب متابوليسم كلرآمفنيكل مي شوند . كلرآمفنيكل قادر است تا پاسخ بدن در مقابل سيانوكوبالامين (ويتامين B12) كه سبب خونسازي مي شود را تحت تاثير قرار دهد . مصرفكلرآمفنيكل به همراه نمك هاي آهن و يا اسيد فوليك و ويتامين B9 قادر است پاسخ هماتولوژيك را تحت تاثير قرار دهد . كلرآمفنيكل به خصوص در صورتي كه غلظتش در خون از mg/ml 25 بالاتر رود ، قادر است از فعاليت گلبولهاي قرمز جلوگيري كند . تاثير باكتري كشي (باكتريوسيدال) پني سيلين ، سفالوسپورين ها و آمينوگليكوزيدها مي تواند تحت تاثير فعاليت باكتريواستاتيك كلرآمفنيكل قرار گيرد . در هنگامي كه يك پاسخ باكتريوسيدال سريع مد نظر ما است (مانند مننژيت) ، استفاده همزمان كلرآمفنيكل همراه با هيچ يك از اين داروها توصيه نمي شود . كلرآمفنيكل مي تواند تاثير داروهاي ضد بارداري كه به صورت خوراكي استفاده شده و حاوي استروژن هستند را كاهش دهد . اين عمل از دو راه قابل انجام است : 1 - از طريق افزايش متابوليسم استروژن و 2 - از طريق كاهش جذب استروژن (در پي تغيير فلور دستگاه گوارش) . در بيماراني كه از irbesartan استفاده مي كنند ، بايستي استفاده از داروهايي كه در ظرايط آزمايشگاهي مانع از فعاليت ايزوآنزيم سيتوكروم CYP2C9 مي شوند تا زماني كه اطلاعات كافي از تاثير اين داروها بر يكديگر بدست آيد ، با احتياط انجام شود . (مانند فني توئين و S-وارفارين) . irbesartan يك سوبسترا از ايزوآنزيم CYP2C9 است . يكي از داروهايي كه در شرايط آزمايشگاهي مانع از فعاليت ايزوآنزيم هاي CYP2C9مي شوند ، كلرآمفنيكل است . تا به حال ، اطلاعات كاملي درباره چگونگي تاثير متقابل بين irbesartan و ممانعت كننده هاي متابوليسم CYP2C9 بدست نيامده است . در هنگام مصرف داروهايي كه تاثير مشخصي بر روي دفع صفراوي گلوكورونيداسيون و يا بتاگلوكورونيداسيون روده اي دارند (مانند كلرآمفنيكل) ، بايستي از Entacapone استفاده نمود . در صورت استفاده مداوم از اين قبيل داروها ، دفع صفراوي Entacapone كاهش مي يابد . واكنش هاي مضر سندرم كودك خاكستري يك واكنش مضر است كه در نوزادان نارس و يا تازه به دنيا آمده ديده مي شود . به نظر مي رسد كه در اين نوزادان ، سيستم فعاليت كبدي قادر به كونژوگه و يا دفع كردن دارو نيست . علائم اين سندرم عبارتند از قطع تغذيه نوزاد ، اتساع شكم و همراه (و يا بدون) علائمي ديگر مانند استفراغ ، سيانوز كم رنگ پيش رونده و كولپس اعصاب حركتي رگها كه گاهي با تنفس نامنظم نيز همراه مي شود . اين سندرم مي تواند در عرض چند ساعت سبب مرگ شود . كودكان تا سن 2 سالگي در معرض خظر اين سندرم قرار دارند . اگرچه اغلب موارد ، در پي استفاده از دارو در 48 ساعت اول زندگي نوزاد بوده است . لذا در صورت مشاهده اولين علائم مسموميت با كلرآمفنيكل ، مصرف دارو بايستي قطع شود و تنها از اين راه مي توان به بهبود وضعيت نوزاد اميدوار بود . آنمي آپلاستيك ، آنمي هاپوپلاستيك ، ترومبوسيتوپني ، پن سيتوپني (Pancytopenia) و گرانولوسيتوپنيا از جمله عوارضي هستند كه همگي در پي استفاده كوتاه مدت و يا بلند مدت از كلرآمفنيكل ايجاد مي شوند و بروز همگي آنها بدليل سركوب فعاليت مغر استخوان است . آثار سمي دارو در مغر استخوان مي تواند وابسته به دوز و يا غير وابسته به دوز باشد . آسيب غير قابل برگشت به مغز استخوان سبب بروز آنمي آپلاستيك مي شود كه سبب بروز مرگ و مير به ميزان بالايي خواهد شد . اين نوع آپلازي و يا هايپوپلازي مي تواند تا ماهها پس از قطع مصرف دارو نيز ادامه داشته باشد و يا حتي پس از مصرف يك تك دوز از دارو نيز ايجاد شود . دپرسيون قابل برگشت مغز استخوان معمولا ً وابسته به دوز است و معمولا ً با علائمي مانند كم خوني ، رتيكولوسيتوپني ، لوكوپني و يا ترومبوسيتوپني ميخص مي شود . به نظر مي رسد كه وقتي غلظت دارو در خون از mg/ml 25 بالاتر رود ، آثار سمي دارو در مغز استخوان بيشتر بروز خواهد كرد . در موارد نادري ، پس از استفاده موضعي از اين دارو به شكل مداوم (به مدت ماهها و يا سالها) و يا متناوب (چندين ماه يا چندين سال) ، آنمي هاي آپلاستيك بروز كرده است . به همين دليل بايد پيش از مصرف كلرآمفنيكل ، بيماران را از نظر هماتوكريت و آهن خون مورد بررسي قرار دهيم . التهاب چشم (كه مي تواند سبب بروز كوري شود) و يا التهاب بافت هاي اطرافي آن ، مي تواند در پي درمان با دوزهاي بالا از كلرآمفنيكل باشد و در اين موارد بايد مصرف دارو سريعا ً قطع شود . ديگر واكنش هاي مضر اين دارو عبارتند از سردرد ، افسردگي خفيف ، گيجي و هذيان گويي . اما اغلب اين علائم بصورت خفيف و ملايم ديده مي شوند . لذا بايد بيماران از نظر آسيب شناسي نيز مورد بررسي قرار گيرند . عوارض گوارشي استفاده از اين دارو اغلب از همة عوارض ديگر كمتر است . اما به هر حال استفاده از اين دارو مي تواند سبب بروز تهوع ، استفراغ ، اسهال ، dysgeusia ، گلوتيس ، التهاب دهان ، خارش مقعد و يا آنتروكوليت شود . در موقع مشاهدة عوارض جانبي گوارشي بايد به آنها دقت نمود ؛ چرا كه اين عوارض مي توانند نشان دهندة ساير عوارض جانبي نيز باشند . جوش هاي ماكولوپاپولار و كهير ، از ديگر علائمي هستند كه مي توانند در پي استفاده از دارو به شكل سيستميك و يا موضعي بروز كنند . استفاده از دارو به شكل موضعي مي تواند سبب خارش و يا قرمز شدن محل ، درماتيت وزيكولار و يا جوش هاي ماكولوپاپولار شود و در صورت مشاهدة اين علائم ، مصرف دارو بايستي قطع شود . قرمزي موقت و يا خارش چشم ، از علائمي هستند كه در صورت استفاده از دارو به شكل چشمي بروز خواهد كرد . اما در هر حال استفاده از دارو نبايد بصورت طولاني مدت و يا مكرر انجام شود . پمادهاي چشمي كلرآمفنيكل مي تواند سبب به تاخير افتادن روند جراحات قرنيه شوند . عارضة نفريت بينابيني (Interstitial Nephritis) نيز مورد ديگري است كه مي تواند در موارد كمي ، پس از استفاده از اين دارو ، و بدليل ايجاد ازدياد حساسيت بروز كند . از اين دارو در موارد متناوب براي درمان حصبه ، برخي موارد مننژيت و عفونتهاي ريكتزيايي مانند Rocky mountain spotted fever و تيفوس استفاده مي شود . از اين دارو در تحقيقات زيستي و به منظور بررسي پروتئين سازينيز استفاده مي شود . يكي از نام هاي تجاري كلرآمفنيكل ، Chloromycetin است . صفحه اصلي نظرات شما متون ترجمه شده آلبوم عكس تماس با من معرفي سايت به دوستان لينك ها جستجو در اينترنت نظر سنجي سايت نقشه سايت نصب فونت فارسي
كلرآمفنيكل يك آنتي بيوتيك است كه در ابتدا از باكتري استرپتومايسس ونزوئلا بدست آمد ، ولي امروزه اين آنتي بيوتيك بصورت مصنوعي و به شكل Chloramphenicole ، Chloramphenicole Succinate و يا Chloramphenicole palmitate ساخته مي شود . اين آنتي بيوتيك عليه طيف وسيعي از ميكروارگانيسم ها موثر است ، اما بدليل عوارض جانبي شديدي كه در انسان ايجاد مي كند (مانند آسيب به مغر استخوان و ايجاد آنمي هاي آپلاستيك) معمولا ً از آن تنها در عفونتهاي شديد و خطرناك (مانند حصبه) استفاده مي شود . از اين آنتي بيوتيك در تهيه قطره و پمادهاي چشمي جهت درمان كانژكتويت نيز استفاده مي شود . كلرآمفنيكل پالميتات در دستگاه گوارش هيدروليز شده و به كلرآفمنيكل تبديل مي شود . اما كلرآفمنيكل سديم سوكسينات در شرايط طبيعي موجود زنده هيدروليز مي شود و سپس به كلرآمقنيكل تبديل مي شود . كلرآمفنيكل به اشكال كپسول ، تزريقي ، محلول هاي چشمي ، پمادهاي چشمي ، پمادهاي موضعي و يا محلول هاي گوش وجود دارد . البته امروزه بدليل قابليت مسموميت زايي اين دارو و وجود آنتي بيوتيك هاي ايمن تر ، استفاده از اين دارو محدود شده است . اين دارو در سال 1950 به تاييد FDA رسيده است . مكانيزم عملكرد دارو و مقاومت هاي ايجاد شده عليه آن مكانيزم اثر اين آنتي بيوتيك ، از طريق جلوگيري از رشد باكتري است و اين عمل را با متصل شدن به ريبوزوم و جلوگيري از انجام پروتئين سازي باكتري انجام مي دهد . كلرآمفنيكل بيشتر حالت باكتريواستاتيك دارد ، اما در صورتي كه دوزهاي بالايي از آن استفاده شود ، مي تواند عليه برخي باكتريهاي حساس تر مانند Haemophilus Influenza و S.pneumoniae حالت باكتريوسيد داشته باشد . به نظر مي رسد كه اين آنتي بيوتيك از طريق ممانعت از توليد پروتئين توسط باكتريها عمل مي كند . كلرآمفنيكل ، به زير واحد s50 ريبوزوم باكتريها متصل شده و از تشكيل باند هاي پپتيدي جلوگيري به عمل مي آورد . همچنين اين دارو با تاثير بر روي زير واحد s70 ريبوزوم ميتوكندريها باعث جلوگيري از ساخته شدن پروتئين هاي ميتوكندريايي چه در سلولهاي باكتريايي و چه در سلولهاي پستانداران مي شود . به همين دليل ، استفاده از اين دارو مي تواند پروتئين سازي را در سلولهايي كه تكثير سريعي دارند مختل كند . از اين دسته سلولها مي توان گلبولهاي قرمز پستانداران را نام برد . لذا افت فعاليت مغز استخوان در پي استفاده از اين دارو را مي توان از اين طريق توجيه نمود . مقاومت در برابر كلرآمفنيكل ، از طريق ژن Cat-gene انجام مي شود . اين ژن وظيفة كد كردن آنزيمي به نام كلرآمفنيكل استيل ترانسفراز را به عهده دارد . اين آنزيم قادر است كلرآمفنيكل را از طريق اتصال دادن يك يا دو گروه استيل به آنتي بيوتيك غير قعال كند و اين كار را از طريق جايگزيني استيل موجود در Acetyl-S-Co enzyme A بجاي گروه هاي هيدروكسيل كلرآمفنيكل انجام مي دهد . در پي استيله شدن كلرآمفنيكل ، اين دارو ديگر نمي تواند به ريبوزوم متصل شود و از اين طريق باكتري در برابر اين آنتي بيوتيك مقاوم مي شود . كلرآمفنيكل يك آنتي بيوتيك وسيع الطيف قوي است . اين آنتي بيوتيك عليه طيف وسيعي از باكتريهاي گرام مثبت و گرام منفي ، بسياري از باكتريهاي بي هوازي ، كلاميديا و ريكتزيا موثر است ؛ اما عليه قارچها بي تاثير است . در شرايط آزمايشگاهي ، غلظت هاي دارو به ميزان 1/0 تا mg/ml 20 عموما ً در مقابل سويه هاي حساس موثر است . با توجه به اين كه مسموميت هماتولوژيك اين دارو با دوز رابطه مستقيمي دارد ، لذا استفاده از دارو در مقادير بيش از mg/ml 25 فايده اي ندارد . فارماكوكينتيك كلرآمفنيكل در شكل آزاد بسرعت توسط دستگاه گوارش جذب مي شود . بصورتي كه در پي استفاده از يك تك دوز 1 گرمي دارو به شكل خوراكي ، پس از يك تا سه ساعت ، غلظت دارو در پلاسماي خون به   mg/ml 11 خواهد رسيد . در صورت استفاده از دارو به شكل مكرر غلظت دارو بيشتر نيز خواهد شد . در استفاده خوراكي از Chloramphenicole palmitate ، غلظت دارو در خون مي تواند متغير باشد ؛ چرا كه ميزان هيدروليز دارو در دستگاه گوارش متفاوت است . به همين شكل در پي استفاده از C.Sodium succinate به صورت وريدي ، ميزان هيدروليز دارو متغير است . ميزان زيست دستيابي C.sodium succinate با ميزان عملكرد كليه نيز زابطة مستقيمي دارد . كلرآمفنيكل در اغلب بافتها و مايعات بدن بطور وسيعي منتشر مي شود . بصورتي كه بيشترين غلظت دارو در كبد و كليه خواهد بود و %60 دارو هم با پروتئين هاي پلاسما باند مي شود . كم بودن وزن مولكولي اين دارو و اين كه كمتر با پروتئين ها باند مي شود ، به اين دارو اجازه مي دهد تا دارو در مايع CSF (بخصوص در بيماراني كه دچار التهاب پرده هاي مننژ هستند) غلظت نسبتا ً بالايي پيدا كند . در افراد بالغي كه عملكرد كبد و كليه در آنها بطور طبيعي انجام شود ، نيمه عمر اين دارو بين 5/1 تا 4/1 ساعت خواهد بود . در پي تزريق وريدي كلرآمفنيكل سوكسينات در بيماراني كه دچار مشكلات كليوي هستند ، غلظت دارو در پلاسما افزايش خواهد يافت كه اين حالت احتمالا ً بدليل كمتر بودن دفع استر سوكسينات است . در بيماراني كه دچار مشكلات كبدي هستند نيز ميزان دارو در خون افزايش مي يابد . نوزادان نارس و تازه به دنيا آمده ، سيستم ايمني ضعيفي دارند ، لذا قادر نيستند كلرآمفنيكل را بطور كافي دفع كنند . كلرآمفنيكل توسط آنزيم كبدي گلوكونيل ترانسفراز غير فعال مي شود . در بيماراني كه فعاليت كبدي و كليوي سالمي دارند ، حدودا ً بين 5 تا 15 درصد دارو بدون تغيير شكل و در طي فيلتراسيون گلومرولي وارد ادرار مي شود و باقيمانده دارو از طريق ترشحات توبولار دفع شده و اكثر آن بصورت متابوليت هاي غير فعال دفع مي شود . در استفاده از دارو به شكل تزريقي ، ميزان بيشتري از دارو (حدودا ً 30 درصد) بصورت تغيير نيافته دفع مي شود ، اما اين حالت نيز در بين كودكان و نوزادان متفاوت است . در پي استفاده از دارو به شكل خوراكي ، ميزان كمي از دارو بدون تغيير در صفرا و مدفوع دفع مي شود . موارد منع مصرف بدليل قابليت سمي كلرآمفنيكل ، نبايد در عفونت هاي كوچك از دارو به شكل سيستميك استفاده كرد . اغلب فوائد درماني كمتر از خطرهاي ناشي از استفاده از اين دارو است . تجويز كلرآمفنيكل بايد در ظرايطي انجام شو كه امكانات اختصاصي براي كنترل دوز دارو در سرم بيمار وجود داشته باشد . غلظت دارو در سرم بيمار و پاسخ بيمار به دارو اغلب قابل پيش بيني نيست . در تمام بيماراني كه كلرآمفنيكل در آنها بصورت سيستميك استفاده مي شود ، بايستي غلظت دارو در پلاسما كنترل شود . در افرادي كه نسبت به دارو واكنش سمي (Toxix reaction) دارند ، نبايد از كلرآمفنيكل استفاده شود ؛ چرا كه اين كار سبب واكنش هاي مرگ باري خواهد شد . كلرآمفنيكل قادر است كه از جفت عبور كند ، لذا بايد در مورد مصرف آن در افراد آبستن بسيار احتياط كرد . اين دارو را نبايد در نزديكي زايمان و يا در حين زايمان تجويز نمود ، چرا كه اين كار سبب بروز سندرم كودك خاكستري (Gray baby) و سركوب فعاليت مغز استخوان در نوزاد خواهد شد . مصرف كلرآمفنيكل در كودكان نيز بايستي با احتياط صورت گيرد . در نوزادان نارس و يا تازه به دنيا آمده ، سيستم فعاليت كبدي به صورتي است كه نوزاد قادر به كونژوگه كردن و يا دفع دارو نيست . اين حالت سبب بروز سندرم كودك خاكستري مي شود كه با علائمي مانند عدم تغذيه ، استاع شكم به همراه (و يا بدون) علائم ديگري مانند استفراغ ، سيانوز كم رنگ بصورت پيش رونده و كولپس اعصاب محرك رگ ها (اعصاب وازوموتور) كه گاهي با تنفس نامنظم نيز همراه است مشخص مي شود . اين سندرم مي تواند در عرض چند ساعت سبب مرگ نوزاد شود . اين حالت مي تواند در نوزادان و در كودكاني كه كمتر از دو سال سن دارند بروز كند ، ولي اغلب موارد در پي استفاده از دارو در 48 ساعت اول زندگي نوزاد به وقوع مي پيوندد . به محض مشاهده اولين علائم سندرم ، استفاده از دارو بايستي قطع شود و تنها در اين صورت است كه مي توان به بهبود وضع نوزاد اميدوار بود . استفاده از تركيبات دارويي چشمي در نوزادان و ايمن بودن اين فراورده هاي دارويي در نوزادان تا به حال مورد بررسي قرار نگرفته است . كلرآمفنيكل نبايد در مادران شيرده مورد استفاده قرار گيرد ، چرا كه اين دارو از طريق شير نيز دفع مي شود و مي تواند از اين طريق سبب سركوب فعاليت مغز استخوان در كودكان شيرخوار شود . استفاده از اين دارو بايد در افرادي كه دچار مشكلات كبدي و كليوي هستند و در افرادي كه دچار نقص در آنزيم گلوكز-6 فسفات دهيدروژناز (G6PD deficiency) هستند نيز با احتياط انجام شود . كلرآمفنيكل و متابوليت هاي آن غالبا ً از طريق ادرار دفع مي شوند . شكلي از سندرم كودك خاكستري غالبا ً در افراد بالغ نيز بروز مي كند و افرادي كه دچار نقص كبدي هستند ، بيش از همه در خطر ابتلا به اين حالت مي باشند . استفاده از كلرآمفنيكل در افرادي كه دچار توقف فعاليت مغز استخوان هستند نيز بايستي با احتياط صورت گيرد . كلرآمفنيكل مي تواند سبب توقف وابسته به دوز فعاليت مغز استخوان و آنمي آپلاستيك ايديوسنكراتيك شود . در افرادي كه تحت درمان با داروهاي سايتوتوكسيك و يا اشعه درماني قرار گرفته اند نيز بايستي پيش از استفاده از دارو خطرات و فوائد ناشي از دارو را در نظر بگيريم . استفاده از دارو در افرايد كه دچار پورفيرياي متناوب هستند نيز مي تواند سبب بروز پورفيريا شود . لذا مصرف اين دارو در اين بيماران نيز بايستي با احتياط صورت گيرد . مصرف كلرآمفنيكل در افرادي كه دچار مشكلات دنداني هستند هم بايد با احتياط صورت گيرد . كلرآمفنيكل سبب سركوب عضلات (myelosuppresion) شده و اين حالت مي تواند توسط عفونت ها نيز تشديد شود . لذا بايد پيش از استفاده از اين دارو ، ئضعيت عملكردي دندانها نيز كنترل شود و يا تا رسيدن تعداد سلولهاي خوني به حد طبيعي ، درمان به تعويق بيفتد . مصرف پمادهاي چشمي و موضعي كلرآمفنيكل نبايد بطور مداوم انجام شود . چرا كه اين كار سبب افزايش رشد ارگانيسم هاي مقاوم به اين دارو مانند قارچها مي شود . لذا در صورت بروز عفونت هايي از اين دست ، بايستي مصرف دارو قطع شود . مصرف كلرآمفنيكل نبايد بصورت طولاني مدت و يا متناوب انجام گيرد ، چرا كه اين حالت سبب مي شود تا دارو به صورت سيستميك جذب شده و سبب هايپوپلازي مغز استخوان ، كم خوني آپلاستيك و حتي مرگ شود . مسموميت با اين دارو در پي استفاده از فراورده هاي چشمي دارو نيز گزارش شده است . تاثير متقابل دارو بر داروهاي ديگر به نظر مي رسد كه كلرآمفنيكل سبب ممانعت از متابوليسم كبدي Tulbutamide و Chlorpropamide مي شود . تاثير كلرآمفنيكل بر روي ساير عملكردها و يا فارماكوكينتيك سولفونيل اوره آز هاي خوراكي ديگر مشخص نيست . مصرف همزمان كلرآمفنيكل با داروهاي ضد انعقاد خون مانند دايكومارول و وارفارين مي تواند سبب تداخل دارو در متابوليسم كبدي ضد انعقادها شده و سبب بروز هايپوپروتئينمي شود . كلرآمفنيكل قادر است از فعاليت سيستم آنزيمي سيتوكروم P-450 ممانعت كرده و از متابوليسم كبدي فنوباربيتال و فني توئين جلوگيري به عمل آورد . در صورتي كه ميزان فنوباربيتال ها به ميزان كمي بالا رود ، مسموميت با فني توئين بروز خواهد كرد . به علاوه ، مصرف كلرآمفنيكل با فنوباربيتال ها ، فني توئين و يا ريفامپين قادر است غلظت كلرآمفنيكل را در خون كم كند ؛ چرا كه اين داروها (فنوباربيتال ها ، فني توئين و يا ريفامپين) سبب تحريك آنزيم هاي ميكروزومايد كبدي مي شوند و اين آنزيم ها سبب متابوليسم كلرآمفنيكل مي شوند . كلرآمفنيكل قادر است تا پاسخ بدن در مقابل سيانوكوبالامين (ويتامين B12) كه سبب خونسازي مي شود را تحت تاثير قرار دهد . مصرفكلرآمفنيكل به همراه نمك هاي آهن و يا اسيد فوليك و ويتامين B9 قادر است پاسخ هماتولوژيك را تحت تاثير قرار دهد . كلرآمفنيكل به خصوص در صورتي كه غلظتش در خون از mg/ml 25 بالاتر رود ، قادر است از فعاليت گلبولهاي قرمز جلوگيري كند . تاثير باكتري كشي (باكتريوسيدال) پني سيلين ، سفالوسپورين ها و آمينوگليكوزيدها مي تواند تحت تاثير فعاليت باكتريواستاتيك كلرآمفنيكل قرار گيرد . در هنگامي كه يك پاسخ باكتريوسيدال سريع مد نظر ما است (مانند مننژيت) ، استفاده همزمان كلرآمفنيكل همراه با هيچ يك از اين داروها توصيه نمي شود . كلرآمفنيكل مي تواند تاثير داروهاي ضد بارداري كه به صورت خوراكي استفاده شده و حاوي استروژن هستند را كاهش دهد . اين عمل از دو راه قابل انجام است : 1 - از طريق افزايش متابوليسم استروژن و 2 - از طريق كاهش جذب استروژن (در پي تغيير فلور دستگاه گوارش) . در بيماراني كه از irbesartan استفاده مي كنند ، بايستي استفاده از داروهايي كه در ظرايط آزمايشگاهي مانع از فعاليت ايزوآنزيم سيتوكروم CYP2C9 مي شوند تا زماني كه اطلاعات كافي از تاثير اين داروها بر يكديگر بدست آيد ، با احتياط انجام شود . (مانند فني توئين و S-وارفارين) . irbesartan يك سوبسترا از ايزوآنزيم CYP2C9 است . يكي از داروهايي كه در شرايط آزمايشگاهي مانع از فعاليت ايزوآنزيم هاي CYP2C9مي شوند ، كلرآمفنيكل است . تا به حال ، اطلاعات كاملي درباره چگونگي تاثير متقابل بين irbesartan و ممانعت كننده هاي متابوليسم CYP2C9 بدست نيامده است . در هنگام مصرف داروهايي كه تاثير مشخصي بر روي دفع صفراوي گلوكورونيداسيون و يا بتاگلوكورونيداسيون روده اي دارند (مانند كلرآمفنيكل) ، بايستي از Entacapone استفاده نمود . در صورت استفاده مداوم از اين قبيل داروها ، دفع صفراوي Entacapone كاهش مي يابد . واكنش هاي مضر سندرم كودك خاكستري يك واكنش مضر است كه در نوزادان نارس و يا تازه به دنيا آمده ديده مي شود . به نظر مي رسد كه در اين نوزادان ، سيستم فعاليت كبدي قادر به كونژوگه و يا دفع كردن دارو نيست . علائم اين سندرم عبارتند از قطع تغذيه نوزاد ، اتساع شكم و همراه (و يا بدون) علائمي ديگر مانند استفراغ ، سيانوز كم رنگ پيش رونده و كولپس اعصاب حركتي رگها كه گاهي با تنفس نامنظم نيز همراه مي شود . اين سندرم مي تواند در عرض چند ساعت سبب مرگ شود . كودكان تا سن 2 سالگي در معرض خظر اين سندرم قرار دارند . اگرچه اغلب موارد ، در پي استفاده از دارو در 48 ساعت اول زندگي نوزاد بوده است . لذا در صورت مشاهده اولين علائم مسموميت با كلرآمفنيكل ، مصرف دارو بايستي قطع شود و تنها از اين راه مي توان به بهبود وضعيت نوزاد اميدوار بود . آنمي آپلاستيك ، آنمي هاپوپلاستيك ، ترومبوسيتوپني ، پن سيتوپني (Pancytopenia) و گرانولوسيتوپنيا از جمله عوارضي هستند كه همگي در پي استفاده كوتاه مدت و يا بلند مدت از كلرآمفنيكل ايجاد مي شوند و بروز همگي آنها بدليل سركوب فعاليت مغر استخوان است . آثار سمي دارو در مغر استخوان مي تواند وابسته به دوز و يا غير وابسته به دوز باشد . آسيب غير قابل برگشت به مغز استخوان سبب بروز آنمي آپلاستيك مي شود كه سبب بروز مرگ و مير به ميزان بالايي خواهد شد . اين نوع آپلازي و يا هايپوپلازي مي تواند تا ماهها پس از قطع مصرف دارو نيز ادامه داشته باشد و يا حتي پس از مصرف يك تك دوز از دارو نيز ايجاد شود . دپرسيون قابل برگشت مغز استخوان معمولا ً وابسته به دوز است و معمولا ً با علائمي مانند كم خوني ، رتيكولوسيتوپني ، لوكوپني و يا ترومبوسيتوپني ميخص مي شود . به نظر مي رسد كه وقتي غلظت دارو در خون از mg/ml 25 بالاتر رود ، آثار سمي دارو در مغز استخوان بيشتر بروز خواهد كرد . در موارد نادري ، پس از استفاده موضعي از اين دارو به شكل مداوم (به مدت ماهها و يا سالها) و يا متناوب (چندين ماه يا چندين سال) ، آنمي هاي آپلاستيك بروز كرده است . به همين دليل بايد پيش از مصرف كلرآمفنيكل ، بيماران را از نظر هماتوكريت و آهن خون مورد بررسي قرار دهيم . التهاب چشم (كه مي تواند سبب بروز كوري شود) و يا التهاب بافت هاي اطرافي آن ، مي تواند در پي درمان با دوزهاي بالا از كلرآمفنيكل باشد و در اين موارد بايد مصرف دارو سريعا ً قطع شود . ديگر واكنش هاي مضر اين دارو عبارتند از سردرد ، افسردگي خفيف ، گيجي و هذيان گويي . اما اغلب اين علائم بصورت خفيف و ملايم ديده مي شوند . لذا بايد بيماران از نظر آسيب شناسي نيز مورد بررسي قرار گيرند . عوارض گوارشي استفاده از اين دارو اغلب از همة عوارض ديگر كمتر است . اما به هر حال استفاده از اين دارو مي تواند سبب بروز تهوع ، استفراغ ، اسهال ، dysgeusia ، گلوتيس ، التهاب دهان ، خارش مقعد و يا آنتروكوليت شود . در موقع مشاهدة عوارض جانبي گوارشي بايد به آنها دقت نمود ؛ چرا كه اين عوارض مي توانند نشان دهندة ساير عوارض جانبي نيز باشند . جوش هاي ماكولوپاپولار و كهير ، از ديگر علائمي هستند كه مي توانند در پي استفاده از دارو به شكل سيستميك و يا موضعي بروز كنند . استفاده از دارو به شكل موضعي مي تواند سبب خارش و يا قرمز شدن محل ، درماتيت وزيكولار و يا جوش هاي ماكولوپاپولار شود و در صورت مشاهدة اين علائم ، مصرف دارو بايستي قطع شود . قرمزي موقت و يا خارش چشم ، از علائمي هستند كه در صورت استفاده از دارو به شكل چشمي بروز خواهد كرد . اما در هر حال استفاده از دارو نبايد بصورت طولاني مدت و يا مكرر انجام شود . پمادهاي چشمي كلرآمفنيكل مي تواند سبب به تاخير افتادن روند جراحات قرنيه شوند . عارضة نفريت بينابيني (Interstitial Nephritis) نيز مورد ديگري است كه مي تواند در موارد كمي ، پس از استفاده از اين دارو ، و بدليل ايجاد ازدياد حساسيت بروز كند . از اين دارو در موارد متناوب براي درمان حصبه ، برخي موارد مننژيت و عفونتهاي ريكتزيايي مانند Rocky mountain spotted fever و تيفوس استفاده مي شود . از اين دارو در تحقيقات زيستي و به منظور بررسي پروتئين سازينيز استفاده مي شود . يكي از نام هاي تجاري كلرآمفنيكل ، Chloromycetin است . صفحه اصلي نظرات شما متون ترجمه شده آلبوم عكس تماس با من معرفي سايت به دوستان لينك ها جستجو در اينترنت نظر سنجي سايت نقشه سايت نصب فونت فارسي
مكانيزم عملكرد دارو و مقاومت هاي ايجاد شده عليه آن مكانيزم اثر اين آنتي بيوتيك ، از طريق جلوگيري از رشد باكتري است و اين عمل را با متصل شدن به ريبوزوم و جلوگيري از انجام پروتئين سازي باكتري انجام مي دهد . كلرآمفنيكل بيشتر حالت باكتريواستاتيك دارد ، اما در صورتي كه دوزهاي بالايي از آن استفاده شود ، مي تواند عليه برخي باكتريهاي حساس تر مانند Haemophilus Influenza و S.pneumoniae حالت باكتريوسيد داشته باشد . به نظر مي رسد كه اين آنتي بيوتيك از طريق ممانعت از توليد پروتئين توسط باكتريها عمل مي كند . كلرآمفنيكل ، به زير واحد s50 ريبوزوم باكتريها متصل شده و از تشكيل باند هاي پپتيدي جلوگيري به عمل مي آورد . همچنين اين دارو با تاثير بر روي زير واحد s70 ريبوزوم ميتوكندريها باعث جلوگيري از ساخته شدن پروتئين هاي ميتوكندريايي چه در سلولهاي باكتريايي و چه در سلولهاي پستانداران مي شود . به همين دليل ، استفاده از اين دارو مي تواند پروتئين سازي را در سلولهايي كه تكثير سريعي دارند مختل كند . از اين دسته سلولها مي توان گلبولهاي قرمز پستانداران را نام برد . لذا افت فعاليت مغز استخوان در پي استفاده از اين دارو را مي توان از اين طريق توجيه نمود . مقاومت در برابر كلرآمفنيكل ، از طريق ژن Cat-gene انجام مي شود . اين ژن وظيفة كد كردن آنزيمي به نام كلرآمفنيكل استيل ترانسفراز را به عهده دارد . اين آنزيم قادر است كلرآمفنيكل را از طريق اتصال دادن يك يا دو گروه استيل به آنتي بيوتيك غير قعال كند و اين كار را از طريق جايگزيني استيل موجود در Acetyl-S-Co enzyme A بجاي گروه هاي هيدروكسيل كلرآمفنيكل انجام مي دهد . در پي استيله شدن كلرآمفنيكل ، اين دارو ديگر نمي تواند به ريبوزوم متصل شود و از اين طريق باكتري در برابر اين آنتي بيوتيك مقاوم مي شود . كلرآمفنيكل يك آنتي بيوتيك وسيع الطيف قوي است . اين آنتي بيوتيك عليه طيف وسيعي از باكتريهاي گرام مثبت و گرام منفي ، بسياري از باكتريهاي بي هوازي ، كلاميديا و ريكتزيا موثر است ؛ اما عليه قارچها بي تاثير است . در شرايط آزمايشگاهي ، غلظت هاي دارو به ميزان 1/0 تا mg/ml 20 عموما ً در مقابل سويه هاي حساس موثر است . با توجه به اين كه مسموميت هماتولوژيك اين دارو با دوز رابطه مستقيمي دارد ، لذا استفاده از دارو در مقادير بيش از mg/ml 25 فايده اي ندارد . فارماكوكينتيك كلرآمفنيكل در شكل آزاد بسرعت توسط دستگاه گوارش جذب مي شود . بصورتي كه در پي استفاده از يك تك دوز 1 گرمي دارو به شكل خوراكي ، پس از يك تا سه ساعت ، غلظت دارو در پلاسماي خون به   mg/ml 11 خواهد رسيد . در صورت استفاده از دارو به شكل مكرر غلظت دارو بيشتر نيز خواهد شد . در استفاده خوراكي از Chloramphenicole palmitate ، غلظت دارو در خون مي تواند متغير باشد ؛ چرا كه ميزان هيدروليز دارو در دستگاه گوارش متفاوت است . به همين شكل در پي استفاده از C.Sodium succinate به صورت وريدي ، ميزان هيدروليز دارو متغير است . ميزان زيست دستيابي C.sodium succinate با ميزان عملكرد كليه نيز زابطة مستقيمي دارد . كلرآمفنيكل در اغلب بافتها و مايعات بدن بطور وسيعي منتشر مي شود . بصورتي كه بيشترين غلظت دارو در كبد و كليه خواهد بود و %60 دارو هم با پروتئين هاي پلاسما باند مي شود . كم بودن وزن مولكولي اين دارو و اين كه كمتر با پروتئين ها باند مي شود ، به اين دارو اجازه مي دهد تا دارو در مايع CSF (بخصوص در بيماراني كه دچار التهاب پرده هاي مننژ هستند) غلظت نسبتا ً بالايي پيدا كند . در افراد بالغي كه عملكرد كبد و كليه در آنها بطور طبيعي انجام شود ، نيمه عمر اين دارو بين 5/1 تا 4/1 ساعت خواهد بود . در پي تزريق وريدي كلرآمفنيكل سوكسينات در بيماراني كه دچار مشكلات كليوي هستند ، غلظت دارو در پلاسما افزايش خواهد يافت كه اين حالت احتمالا ً بدليل كمتر بودن دفع استر سوكسينات است . در بيماراني كه دچار مشكلات كبدي هستند نيز ميزان دارو در خون افزايش مي يابد . نوزادان نارس و تازه به دنيا آمده ، سيستم ايمني ضعيفي دارند ، لذا قادر نيستند كلرآمفنيكل را بطور كافي دفع كنند . كلرآمفنيكل توسط آنزيم كبدي گلوكونيل ترانسفراز غير فعال مي شود . در بيماراني كه فعاليت كبدي و كليوي سالمي دارند ، حدودا ً بين 5 تا 15 درصد دارو بدون تغيير شكل و در طي فيلتراسيون گلومرولي وارد ادرار مي شود و باقيمانده دارو از طريق ترشحات توبولار دفع شده و اكثر آن بصورت متابوليت هاي غير فعال دفع مي شود . در استفاده از دارو به شكل تزريقي ، ميزان بيشتري از دارو (حدودا ً 30 درصد) بصورت تغيير نيافته دفع مي شود ، اما اين حالت نيز در بين كودكان و نوزادان متفاوت است . در پي استفاده از دارو به شكل خوراكي ، ميزان كمي از دارو بدون تغيير در صفرا و مدفوع دفع مي شود . موارد منع مصرف بدليل قابليت سمي كلرآمفنيكل ، نبايد در عفونت هاي كوچك از دارو به شكل سيستميك استفاده كرد . اغلب فوائد درماني كمتر از خطرهاي ناشي از استفاده از اين دارو است . تجويز كلرآمفنيكل بايد در ظرايطي انجام شو كه امكانات اختصاصي براي كنترل دوز دارو در سرم بيمار وجود داشته باشد . غلظت دارو در سرم بيمار و پاسخ بيمار به دارو اغلب قابل پيش بيني نيست . در تمام بيماراني كه كلرآمفنيكل در آنها بصورت سيستميك استفاده مي شود ، بايستي غلظت دارو در پلاسما كنترل شود . در افرادي كه نسبت به دارو واكنش سمي (Toxix reaction) دارند ، نبايد از كلرآمفنيكل استفاده شود ؛ چرا كه اين كار سبب واكنش هاي مرگ باري خواهد شد . كلرآمفنيكل قادر است كه از جفت عبور كند ، لذا بايد در مورد مصرف آن در افراد آبستن بسيار احتياط كرد . اين دارو را نبايد در نزديكي زايمان و يا در حين زايمان تجويز نمود ، چرا كه اين كار سبب بروز سندرم كودك خاكستري (Gray baby) و سركوب فعاليت مغز استخوان در نوزاد خواهد شد . مصرف كلرآمفنيكل در كودكان نيز بايستي با احتياط صورت گيرد . در نوزادان نارس و يا تازه به دنيا آمده ، سيستم فعاليت كبدي به صورتي است كه نوزاد قادر به كونژوگه كردن و يا دفع دارو نيست . اين حالت سبب بروز سندرم كودك خاكستري مي شود كه با علائمي مانند عدم تغذيه ، استاع شكم به همراه (و يا بدون) علائم ديگري مانند استفراغ ، سيانوز كم رنگ بصورت پيش رونده و كولپس اعصاب محرك رگ ها (اعصاب وازوموتور) كه گاهي با تنفس نامنظم نيز همراه است مشخص مي شود . اين سندرم مي تواند در عرض چند ساعت سبب مرگ نوزاد شود . اين حالت مي تواند در نوزادان و در كودكاني كه كمتر از دو سال سن دارند بروز كند ، ولي اغلب موارد در پي استفاده از دارو در 48 ساعت اول زندگي نوزاد به وقوع مي پيوندد . به محض مشاهده اولين علائم سندرم ، استفاده از دارو بايستي قطع شود و تنها در اين صورت است كه مي توان به بهبود وضع نوزاد اميدوار بود . استفاده از تركيبات دارويي چشمي در نوزادان و ايمن بودن اين فراورده هاي دارويي در نوزادان تا به حال مورد بررسي قرار نگرفته است . كلرآمفنيكل نبايد در مادران شيرده مورد استفاده قرار گيرد ، چرا كه اين دارو از طريق شير نيز دفع مي شود و مي تواند از اين طريق سبب سركوب فعاليت مغز استخوان در كودكان شيرخوار شود . استفاده از اين دارو بايد در افرادي كه دچار مشكلات كبدي و كليوي هستند و در افرادي كه دچار نقص در آنزيم گلوكز-6 فسفات دهيدروژناز (G6PD deficiency) هستند نيز با احتياط انجام شود . كلرآمفنيكل و متابوليت هاي آن غالبا ً از طريق ادرار دفع مي شوند . شكلي از سندرم كودك خاكستري غالبا ً در افراد بالغ نيز بروز مي كند و افرادي كه دچار نقص كبدي هستند ، بيش از همه در خطر ابتلا به اين حالت مي باشند . استفاده از كلرآمفنيكل در افرادي كه دچار توقف فعاليت مغز استخوان هستند نيز بايستي با احتياط صورت گيرد . كلرآمفنيكل مي تواند سبب توقف وابسته به دوز فعاليت مغز استخوان و آنمي آپلاستيك ايديوسنكراتيك شود . در افرادي كه تحت درمان با داروهاي سايتوتوكسيك و يا اشعه درماني قرار گرفته اند نيز بايستي پيش از استفاده از دارو خطرات و فوائد ناشي از دارو را در نظر بگيريم . استفاده از دارو در افرايد كه دچار پورفيرياي متناوب هستند نيز مي تواند سبب بروز پورفيريا شود . لذا مصرف اين دارو در اين بيماران نيز بايستي با احتياط صورت گيرد . مصرف كلرآمفنيكل در افرادي كه دچار مشكلات دنداني هستند هم بايد با احتياط صورت گيرد . كلرآمفنيكل سبب سركوب عضلات (myelosuppresion) شده و اين حالت مي تواند توسط عفونت ها نيز تشديد شود . لذا بايد پيش از استفاده از اين دارو ، ئضعيت عملكردي دندانها نيز كنترل شود و يا تا رسيدن تعداد سلولهاي خوني به حد طبيعي ، درمان به تعويق بيفتد . مصرف پمادهاي چشمي و موضعي كلرآمفنيكل نبايد بطور مداوم انجام شود . چرا كه اين كار سبب افزايش رشد ارگانيسم هاي مقاوم به اين دارو مانند قارچها مي شود . لذا در صورت بروز عفونت هايي از اين دست ، بايستي مصرف دارو قطع شود . مصرف كلرآمفنيكل نبايد بصورت طولاني مدت و يا متناوب انجام گيرد ، چرا كه اين حالت سبب مي شود تا دارو به صورت سيستميك جذب شده و سبب هايپوپلازي مغز استخوان ، كم خوني آپلاستيك و حتي مرگ شود . مسموميت با اين دارو در پي استفاده از فراورده هاي چشمي دارو نيز گزارش شده است . تاثير متقابل دارو بر داروهاي ديگر به نظر مي رسد كه كلرآمفنيكل سبب ممانعت از متابوليسم كبدي Tulbutamide و Chlorpropamide مي شود . تاثير كلرآمفنيكل بر روي ساير عملكردها و يا فارماكوكينتيك سولفونيل اوره آز هاي خوراكي ديگر مشخص نيست . مصرف همزمان كلرآمفنيكل با داروهاي ضد انعقاد خون مانند دايكومارول و وارفارين مي تواند سبب تداخل دارو در متابوليسم كبدي ضد انعقادها شده و سبب بروز هايپوپروتئينمي شود . كلرآمفنيكل قادر است از فعاليت سيستم آنزيمي سيتوكروم P-450 ممانعت كرده و از متابوليسم كبدي فنوباربيتال و فني توئين جلوگيري به عمل آورد . در صورتي كه ميزان فنوباربيتال ها به ميزان كمي بالا رود ، مسموميت با فني توئين بروز خواهد كرد . به علاوه ، مصرف كلرآمفنيكل با فنوباربيتال ها ، فني توئين و يا ريفامپين قادر است غلظت كلرآمفنيكل را در خون كم كند ؛ چرا كه اين داروها (فنوباربيتال ها ، فني توئين و يا ريفامپين) سبب تحريك آنزيم هاي ميكروزومايد كبدي مي شوند و اين آنزيم ها سبب متابوليسم كلرآمفنيكل مي شوند . كلرآمفنيكل قادر است تا پاسخ بدن در مقابل سيانوكوبالامين (ويتامين B12) كه سبب خونسازي مي شود را تحت تاثير قرار دهد . مصرفكلرآمفنيكل به همراه نمك هاي آهن و يا اسيد فوليك و ويتامين B9 قادر است پاسخ هماتولوژيك را تحت تاثير قرار دهد . كلرآمفنيكل به خصوص در صورتي كه غلظتش در خون از mg/ml 25 بالاتر رود ، قادر است از فعاليت گلبولهاي قرمز جلوگيري كند . تاثير باكتري كشي (باكتريوسيدال) پني سيلين ، سفالوسپورين ها و آمينوگليكوزيدها مي تواند تحت تاثير فعاليت باكتريواستاتيك كلرآمفنيكل قرار گيرد . در هنگامي كه يك پاسخ باكتريوسيدال سريع مد نظر ما است (مانند مننژيت) ، استفاده همزمان كلرآمفنيكل همراه با هيچ يك از اين داروها توصيه نمي شود . كلرآمفنيكل مي تواند تاثير داروهاي ضد بارداري كه به صورت خوراكي استفاده شده و حاوي استروژن هستند را كاهش دهد . اين عمل از دو راه قابل انجام است : 1 - از طريق افزايش متابوليسم استروژن و 2 - از طريق كاهش جذب استروژن (در پي تغيير فلور دستگاه گوارش) . در بيماراني كه از irbesartan استفاده مي كنند ، بايستي استفاده از داروهايي كه در ظرايط آزمايشگاهي مانع از فعاليت ايزوآنزيم سيتوكروم CYP2C9 مي شوند تا زماني كه اطلاعات كافي از تاثير اين داروها بر يكديگر بدست آيد ، با احتياط انجام شود . (مانند فني توئين و S-وارفارين) . irbesartan يك سوبسترا از ايزوآنزيم CYP2C9 است . يكي از داروهايي كه در شرايط آزمايشگاهي مانع از فعاليت ايزوآنزيم هاي CYP2C9مي شوند ، كلرآمفنيكل است . تا به حال ، اطلاعات كاملي درباره چگونگي تاثير متقابل بين irbesartan و ممانعت كننده هاي متابوليسم CYP2C9 بدست نيامده است . در هنگام مصرف داروهايي كه تاثير مشخصي بر روي دفع صفراوي گلوكورونيداسيون و يا بتاگلوكورونيداسيون روده اي دارند (مانند كلرآمفنيكل) ، بايستي از Entacapone استفاده نمود . در صورت استفاده مداوم از اين قبيل داروها ، دفع صفراوي Entacapone كاهش مي يابد . واكنش هاي مضر سندرم كودك خاكستري يك واكنش مضر است كه در نوزادان نارس و يا تازه به دنيا آمده ديده مي شود . به نظر مي رسد كه در اين نوزادان ، سيستم فعاليت كبدي قادر به كونژوگه و يا دفع كردن دارو نيست . علائم اين سندرم عبارتند از قطع تغذيه نوزاد ، اتساع شكم و همراه (و يا بدون) علائمي ديگر مانند استفراغ ، سيانوز كم رنگ پيش رونده و كولپس اعصاب حركتي رگها كه گاهي با تنفس نامنظم نيز همراه مي شود . اين سندرم مي تواند در عرض چند ساعت سبب مرگ شود . كودكان تا سن 2 سالگي در معرض خظر اين سندرم قرار دارند . اگرچه اغلب موارد ، در پي استفاده از دارو در 48 ساعت اول زندگي نوزاد بوده است . لذا در صورت مشاهده اولين علائم مسموميت با كلرآمفنيكل ، مصرف دارو بايستي قطع شود و تنها از اين راه مي توان به بهبود وضعيت نوزاد اميدوار بود . آنمي آپلاستيك ، آنمي هاپوپلاستيك ، ترومبوسيتوپني ، پن سيتوپني (Pancytopenia) و گرانولوسيتوپنيا از جمله عوارضي هستند كه همگي در پي استفاده كوتاه مدت و يا بلند مدت از كلرآمفنيكل ايجاد مي شوند و بروز همگي آنها بدليل سركوب فعاليت مغر استخوان است . آثار سمي دارو در مغر استخوان مي تواند وابسته به دوز و يا غير وابسته به دوز باشد . آسيب غير قابل برگشت به مغز استخوان سبب بروز آنمي آپلاستيك مي شود كه سبب بروز مرگ و مير به ميزان بالايي خواهد شد . اين نوع آپلازي و يا هايپوپلازي مي تواند تا ماهها پس از قطع مصرف دارو نيز ادامه داشته باشد و يا حتي پس از مصرف يك تك دوز از دارو نيز ايجاد شود . دپرسيون قابل برگشت مغز استخوان معمولا ً وابسته به دوز است و معمولا ً با علائمي مانند كم خوني ، رتيكولوسيتوپني ، لوكوپني و يا ترومبوسيتوپني ميخص مي شود . به نظر مي رسد كه وقتي غلظت دارو در خون از mg/ml 25 بالاتر رود ، آثار سمي دارو در مغز استخوان بيشتر بروز خواهد كرد . در موارد نادري ، پس از استفاده موضعي از اين دارو به شكل مداوم (به مدت ماهها و يا سالها) و يا متناوب (چندين ماه يا چندين سال) ، آنمي هاي آپلاستيك بروز كرده است . به همين دليل بايد پيش از مصرف كلرآمفنيكل ، بيماران را از نظر هماتوكريت و آهن خون مورد بررسي قرار دهيم . التهاب چشم (كه مي تواند سبب بروز كوري شود) و يا التهاب بافت هاي اطرافي آن ، مي تواند در پي درمان با دوزهاي بالا از كلرآمفنيكل باشد و در اين موارد بايد مصرف دارو سريعا ً قطع شود . ديگر واكنش هاي مضر اين دارو عبارتند از سردرد ، افسردگي خفيف ، گيجي و هذيان گويي . اما اغلب اين علائم بصورت خفيف و ملايم ديده مي شوند . لذا بايد بيماران از نظر آسيب شناسي نيز مورد بررسي قرار گيرند . عوارض گوارشي استفاده از اين دارو اغلب از همة عوارض ديگر كمتر است . اما به هر حال استفاده از اين دارو مي تواند سبب بروز تهوع ، استفراغ ، اسهال ، dysgeusia ، گلوتيس ، التهاب دهان ، خارش مقعد و يا آنتروكوليت شود . در موقع مشاهدة عوارض جانبي گوارشي بايد به آنها دقت نمود ؛ چرا كه اين عوارض مي توانند نشان دهندة ساير عوارض جانبي نيز باشند . جوش هاي ماكولوپاپولار و كهير ، از ديگر علائمي هستند كه مي توانند در پي استفاده از دارو به شكل سيستميك و يا موضعي بروز كنند . استفاده از دارو به شكل موضعي مي تواند سبب خارش و يا قرمز شدن محل ، درماتيت وزيكولار و يا جوش هاي ماكولوپاپولار شود و در صورت مشاهدة اين علائم ، مصرف دارو بايستي قطع شود . قرمزي موقت و يا خارش چشم ، از علائمي هستند كه در صورت استفاده از دارو به شكل چشمي بروز خواهد كرد . اما در هر حال استفاده از دارو نبايد بصورت طولاني مدت و يا مكرر انجام شود . پمادهاي چشمي كلرآمفنيكل مي تواند سبب به تاخير افتادن روند جراحات قرنيه شوند . عارضة نفريت بينابيني (Interstitial Nephritis) نيز مورد ديگري است كه مي تواند در موارد كمي ، پس از استفاده از اين دارو ، و بدليل ايجاد ازدياد حساسيت بروز كند . از اين دارو در موارد متناوب براي درمان حصبه ، برخي موارد مننژيت و عفونتهاي ريكتزيايي مانند Rocky mountain spotted fever و تيفوس استفاده مي شود . از اين دارو در تحقيقات زيستي و به منظور بررسي پروتئين سازينيز استفاده مي شود . يكي از نام هاي تجاري كلرآمفنيكل ، Chloromycetin است . صفحه اصلي نظرات شما متون ترجمه شده آلبوم عكس تماس با من معرفي سايت به دوستان لينك ها جستجو در اينترنت نظر سنجي سايت نقشه سايت نصب فونت فارسي
مكانيزم اثر اين آنتي بيوتيك ، از طريق جلوگيري از رشد باكتري است و اين عمل را با متصل شدن به ريبوزوم و جلوگيري از انجام پروتئين سازي باكتري انجام مي دهد . كلرآمفنيكل بيشتر حالت باكتريواستاتيك دارد ، اما در صورتي كه دوزهاي بالايي از آن استفاده شود ، مي تواند عليه برخي باكتريهاي حساس تر مانند Haemophilus Influenza و S.pneumoniae حالت باكتريوسيد داشته باشد . به نظر مي رسد كه اين آنتي بيوتيك از طريق ممانعت از توليد پروتئين توسط باكتريها عمل مي كند . كلرآمفنيكل ، به زير واحد s50 ريبوزوم باكتريها متصل شده و از تشكيل باند هاي پپتيدي جلوگيري به عمل مي آورد . همچنين اين دارو با تاثير بر روي زير واحد s70 ريبوزوم ميتوكندريها باعث جلوگيري از ساخته شدن پروتئين هاي ميتوكندريايي چه در سلولهاي باكتريايي و چه در سلولهاي پستانداران مي شود . به همين دليل ، استفاده از اين دارو مي تواند پروتئين سازي را در سلولهايي كه تكثير سريعي دارند مختل كند . از اين دسته سلولها مي توان گلبولهاي قرمز پستانداران را نام برد . لذا افت فعاليت مغز استخوان در پي استفاده از اين دارو را مي توان از اين طريق توجيه نمود . مقاومت در برابر كلرآمفنيكل ، از طريق ژن Cat-gene انجام مي شود . اين ژن وظيفة كد كردن آنزيمي به نام كلرآمفنيكل استيل ترانسفراز را به عهده دارد . اين آنزيم قادر است كلرآمفنيكل را از طريق اتصال دادن يك يا دو گروه استيل به آنتي بيوتيك غير قعال كند و اين كار را از طريق جايگزيني استيل موجود در Acetyl-S-Co enzyme A بجاي گروه هاي هيدروكسيل كلرآمفنيكل انجام مي دهد . در پي استيله شدن كلرآمفنيكل ، اين دارو ديگر نمي تواند به ريبوزوم متصل شود و از اين طريق باكتري در برابر اين آنتي بيوتيك مقاوم مي شود . كلرآمفنيكل يك آنتي بيوتيك وسيع الطيف قوي است . اين آنتي بيوتيك عليه طيف وسيعي از باكتريهاي گرام مثبت و گرام منفي ، بسياري از باكتريهاي بي هوازي ، كلاميديا و ريكتزيا موثر است ؛ اما عليه قارچها بي تاثير است . در شرايط آزمايشگاهي ، غلظت هاي دارو به ميزان 1/0 تا mg/ml 20 عموما ً در مقابل سويه هاي حساس موثر است . با توجه به اين كه مسموميت هماتولوژيك اين دارو با دوز رابطه مستقيمي دارد ، لذا استفاده از دارو در مقادير بيش از mg/ml 25 فايده اي ندارد . فارماكوكينتيك كلرآمفنيكل در شكل آزاد بسرعت توسط دستگاه گوارش جذب مي شود . بصورتي كه در پي استفاده از يك تك دوز 1 گرمي دارو به شكل خوراكي ، پس از يك تا سه ساعت ، غلظت دارو در پلاسماي خون به   mg/ml 11 خواهد رسيد . در صورت استفاده از دارو به شكل مكرر غلظت دارو بيشتر نيز خواهد شد . در استفاده خوراكي از Chloramphenicole palmitate ، غلظت دارو در خون مي تواند متغير باشد ؛ چرا كه ميزان هيدروليز دارو در دستگاه گوارش متفاوت است . به همين شكل در پي استفاده از C.Sodium succinate به صورت وريدي ، ميزان هيدروليز دارو متغير است . ميزان زيست دستيابي C.sodium succinate با ميزان عملكرد كليه نيز زابطة مستقيمي دارد . كلرآمفنيكل در اغلب بافتها و مايعات بدن بطور وسيعي منتشر مي شود . بصورتي كه بيشترين غلظت دارو در كبد و كليه خواهد بود و %60 دارو هم با پروتئين هاي پلاسما باند مي شود . كم بودن وزن مولكولي اين دارو و اين كه كمتر با پروتئين ها باند مي شود ، به اين دارو اجازه مي دهد تا دارو در مايع CSF (بخصوص در بيماراني كه دچار التهاب پرده هاي مننژ هستند) غلظت نسبتا ً بالايي پيدا كند . در افراد بالغي كه عملكرد كبد و كليه در آنها بطور طبيعي انجام شود ، نيمه عمر اين دارو بين 5/1 تا 4/1 ساعت خواهد بود . در پي تزريق وريدي كلرآمفنيكل سوكسينات در بيماراني كه دچار مشكلات كليوي هستند ، غلظت دارو در پلاسما افزايش خواهد يافت كه اين حالت احتمالا ً بدليل كمتر بودن دفع استر سوكسينات است . در بيماراني كه دچار مشكلات كبدي هستند نيز ميزان دارو در خون افزايش مي يابد . نوزادان نارس و تازه به دنيا آمده ، سيستم ايمني ضعيفي دارند ، لذا قادر نيستند كلرآمفنيكل را بطور كافي دفع كنند . كلرآمفنيكل توسط آنزيم كبدي گلوكونيل ترانسفراز غير فعال مي شود . در بيماراني كه فعاليت كبدي و كليوي سالمي دارند ، حدودا ً بين 5 تا 15 درصد دارو بدون تغيير شكل و در طي فيلتراسيون گلومرولي وارد ادرار مي شود و باقيمانده دارو از طريق ترشحات توبولار دفع شده و اكثر آن بصورت متابوليت هاي غير فعال دفع مي شود . در استفاده از دارو به شكل تزريقي ، ميزان بيشتري از دارو (حدودا ً 30 درصد) بصورت تغيير نيافته دفع مي شود ، اما اين حالت نيز در بين كودكان و نوزادان متفاوت است . در پي استفاده از دارو به شكل خوراكي ، ميزان كمي از دارو بدون تغيير در صفرا و مدفوع دفع مي شود . موارد منع مصرف بدليل قابليت سمي كلرآمفنيكل ، نبايد در عفونت هاي كوچك از دارو به شكل سيستميك استفاده كرد . اغلب فوائد درماني كمتر از خطرهاي ناشي از استفاده از اين دارو است . تجويز كلرآمفنيكل بايد در ظرايطي انجام شو كه امكانات اختصاصي براي كنترل دوز دارو در سرم بيمار وجود داشته باشد . غلظت دارو در سرم بيمار و پاسخ بيمار به دارو اغلب قابل پيش بيني نيست . در تمام بيماراني كه كلرآمفنيكل در آنها بصورت سيستميك استفاده مي شود ، بايستي غلظت دارو در پلاسما كنترل شود . در افرادي كه نسبت به دارو واكنش سمي (Toxix reaction) دارند ، نبايد از كلرآمفنيكل استفاده شود ؛ چرا كه اين كار سبب واكنش هاي مرگ باري خواهد شد . كلرآمفنيكل قادر است كه از جفت عبور كند ، لذا بايد در مورد مصرف آن در افراد آبستن بسيار احتياط كرد . اين دارو را نبايد در نزديكي زايمان و يا در حين زايمان تجويز نمود ، چرا كه اين كار سبب بروز سندرم كودك خاكستري (Gray baby) و سركوب فعاليت مغز استخوان در نوزاد خواهد شد . مصرف كلرآمفنيكل در كودكان نيز بايستي با احتياط صورت گيرد . در نوزادان نارس و يا تازه به دنيا آمده ، سيستم فعاليت كبدي به صورتي است كه نوزاد قادر به كونژوگه كردن و يا دفع دارو نيست . اين حالت سبب بروز سندرم كودك خاكستري مي شود كه با علائمي مانند عدم تغذيه ، استاع شكم به همراه (و يا بدون) علائم ديگري مانند استفراغ ، سيانوز كم رنگ بصورت پيش رونده و كولپس اعصاب محرك رگ ها (اعصاب وازوموتور) كه گاهي با تنفس نامنظم نيز همراه است مشخص مي شود . اين سندرم مي تواند در عرض چند ساعت سبب مرگ نوزاد شود . اين حالت مي تواند در نوزادان و در كودكاني كه كمتر از دو سال سن دارند بروز كند ، ولي اغلب موارد در پي استفاده از دارو در 48 ساعت اول زندگي نوزاد به وقوع مي پيوندد . به محض مشاهده اولين علائم سندرم ، استفاده از دارو بايستي قطع شود و تنها در اين صورت است كه مي توان به بهبود وضع نوزاد اميدوار بود . استفاده از تركيبات دارويي چشمي در نوزادان و ايمن بودن اين فراورده هاي دارويي در نوزادان تا به حال مورد بررسي قرار نگرفته است . كلرآمفنيكل نبايد در مادران شيرده مورد استفاده قرار گيرد ، چرا كه اين دارو از طريق شير نيز دفع مي شود و مي تواند از اين طريق سبب سركوب فعاليت مغز استخوان در كودكان شيرخوار شود . استفاده از اين دارو بايد در افرادي كه دچار مشكلات كبدي و كليوي هستند و در افرادي كه دچار نقص در آنزيم گلوكز-6 فسفات دهيدروژناز (G6PD deficiency) هستند نيز با احتياط انجام شود . كلرآمفنيكل و متابوليت هاي آن غالبا ً از طريق ادرار دفع مي شوند . شكلي از سندرم كودك خاكستري غالبا ً در افراد بالغ نيز بروز مي كند و افرادي كه دچار نقص كبدي هستند ، بيش از همه در خطر ابتلا به اين حالت مي باشند . استفاده از كلرآمفنيكل در افرادي كه دچار توقف فعاليت مغز استخوان هستند نيز بايستي با احتياط صورت گيرد . كلرآمفنيكل مي تواند سبب توقف وابسته به دوز فعاليت مغز استخوان و آنمي آپلاستيك ايديوسنكراتيك شود . در افرادي كه تحت درمان با داروهاي سايتوتوكسيك و يا اشعه درماني قرار گرفته اند نيز بايستي پيش از استفاده از دارو خطرات و فوائد ناشي از دارو را در نظر بگيريم . استفاده از دارو در افرايد كه دچار پورفيرياي متناوب هستند نيز مي تواند سبب بروز پورفيريا شود . لذا مصرف اين دارو در اين بيماران نيز بايستي با احتياط صورت گيرد . مصرف كلرآمفنيكل در افرادي كه دچار مشكلات دنداني هستند هم بايد با احتياط صورت گيرد . كلرآمفنيكل سبب سركوب عضلات (myelosuppresion) شده و اين حالت مي تواند توسط عفونت ها نيز تشديد شود . لذا بايد پيش از استفاده از اين دارو ، ئضعيت عملكردي دندانها نيز كنترل شود و يا تا رسيدن تعداد سلولهاي خوني به حد طبيعي ، درمان به تعويق بيفتد . مصرف پمادهاي چشمي و موضعي كلرآمفنيكل نبايد بطور مداوم انجام شود . چرا كه اين كار سبب افزايش رشد ارگانيسم هاي مقاوم به اين دارو مانند قارچها مي شود . لذا در صورت بروز عفونت هايي از اين دست ، بايستي مصرف دارو قطع شود . مصرف كلرآمفنيكل نبايد بصورت طولاني مدت و يا متناوب انجام گيرد ، چرا كه اين حالت سبب مي شود تا دارو به صورت سيستميك جذب شده و سبب هايپوپلازي مغز استخوان ، كم خوني آپلاستيك و حتي مرگ شود . مسموميت با اين دارو در پي استفاده از فراورده هاي چشمي دارو نيز گزارش شده است . تاثير متقابل دارو بر داروهاي ديگر به نظر مي رسد كه كلرآمفنيكل سبب ممانعت از متابوليسم كبدي Tulbutamide و Chlorpropamide مي شود . تاثير كلرآمفنيكل بر روي ساير عملكردها و يا فارماكوكينتيك سولفونيل اوره آز هاي خوراكي ديگر مشخص نيست . مصرف همزمان كلرآمفنيكل با داروهاي ضد انعقاد خون مانند دايكومارول و وارفارين مي تواند سبب تداخل دارو در متابوليسم كبدي ضد انعقادها شده و سبب بروز هايپوپروتئينمي شود . كلرآمفنيكل قادر است از فعاليت سيستم آنزيمي سيتوكروم P-450 ممانعت كرده و از متابوليسم كبدي فنوباربيتال و فني توئين جلوگيري به عمل آورد . در صورتي كه ميزان فنوباربيتال ها به ميزان كمي بالا رود ، مسموميت با فني توئين بروز خواهد كرد . به علاوه ، مصرف كلرآمفنيكل با فنوباربيتال ها ، فني توئين و يا ريفامپين قادر است غلظت كلرآمفنيكل را در خون كم كند ؛ چرا كه اين داروها (فنوباربيتال ها ، فني توئين و يا ريفامپين) سبب تحريك آنزيم هاي ميكروزومايد كبدي مي شوند و اين آنزيم ها سبب متابوليسم كلرآمفنيكل مي شوند . كلرآمفنيكل قادر است تا پاسخ بدن در مقابل سيانوكوبالامين (ويتامين B12) كه سبب خونسازي مي شود را تحت تاثير قرار دهد . مصرفكلرآمفنيكل به همراه نمك هاي آهن و يا اسيد فوليك و ويتامين B9 قادر است پاسخ هماتولوژيك را تحت تاثير قرار دهد . كلرآمفنيكل به خصوص در صورتي كه غلظتش در خون از mg/ml 25 بالاتر رود ، قادر است از فعاليت گلبولهاي قرمز جلوگيري كند . تاثير باكتري كشي (باكتريوسيدال) پني سيلين ، سفالوسپورين ها و آمينوگليكوزيدها مي تواند تحت تاثير فعاليت باكتريواستاتيك كلرآمفنيكل قرار گيرد . در هنگامي كه يك پاسخ باكتريوسيدال سريع مد نظر ما است (مانند مننژيت) ، استفاده همزمان كلرآمفنيكل همراه با هيچ يك از اين داروها توصيه نمي شود . كلرآمفنيكل مي تواند تاثير داروهاي ضد بارداري كه به صورت خوراكي استفاده شده و حاوي استروژن هستند را كاهش دهد . اين عمل از دو راه قابل انجام است : 1 - از طريق افزايش متابوليسم استروژن و 2 - از طريق كاهش جذب استروژن (در پي تغيير فلور دستگاه گوارش) . در بيماراني كه از irbesartan استفاده مي كنند ، بايستي استفاده از داروهايي كه در ظرايط آزمايشگاهي مانع از فعاليت ايزوآنزيم سيتوكروم CYP2C9 مي شوند تا زماني كه اطلاعات كافي از تاثير اين داروها بر يكديگر بدست آيد ، با احتياط انجام شود . (مانند فني توئين و S-وارفارين) . irbesartan يك سوبسترا از ايزوآنزيم CYP2C9 است . يكي از داروهايي كه در شرايط آزمايشگاهي مانع از فعاليت ايزوآنزيم هاي CYP2C9مي شوند ، كلرآمفنيكل است . تا به حال ، اطلاعات كاملي درباره چگونگي تاثير متقابل بين irbesartan و ممانعت كننده هاي متابوليسم CYP2C9 بدست نيامده است . در هنگام مصرف داروهايي كه تاثير مشخصي بر روي دفع صفراوي گلوكورونيداسيون و يا بتاگلوكورونيداسيون روده اي دارند (مانند كلرآمفنيكل) ، بايستي از Entacapone استفاده نمود . در صورت استفاده مداوم از اين قبيل داروها ، دفع صفراوي Entacapone كاهش مي يابد . واكنش هاي مضر سندرم كودك خاكستري يك واكنش مضر است كه در نوزادان نارس و يا تازه به دنيا آمده ديده مي شود . به نظر مي رسد كه در اين نوزادان ، سيستم فعاليت كبدي قادر به كونژوگه و يا دفع كردن دارو نيست . علائم اين سندرم عبارتند از قطع تغذيه نوزاد ، اتساع شكم و همراه (و يا بدون) علائمي ديگر مانند استفراغ ، سيانوز كم رنگ پيش رونده و كولپس اعصاب حركتي رگها كه گاهي با تنفس نامنظم نيز همراه مي شود . اين سندرم مي تواند در عرض چند ساعت سبب مرگ شود . كودكان تا سن 2 سالگي در معرض خظر اين سندرم قرار دارند . اگرچه اغلب موارد ، در پي استفاده از دارو در 48 ساعت اول زندگي نوزاد بوده است . لذا در صورت مشاهده اولين علائم مسموميت با كلرآمفنيكل ، مصرف دارو بايستي قطع شود و تنها از اين راه مي توان به بهبود وضعيت نوزاد اميدوار بود . آنمي آپلاستيك ، آنمي هاپوپلاستيك ، ترومبوسيتوپني ، پن سيتوپني (Pancytopenia) و گرانولوسيتوپنيا از جمله عوارضي هستند كه همگي در پي استفاده كوتاه مدت و يا بلند مدت از كلرآمفنيكل ايجاد مي شوند و بروز همگي آنها بدليل سركوب فعاليت مغر استخوان است . آثار سمي دارو در مغر استخوان مي تواند وابسته به دوز و يا غير وابسته به دوز باشد . آسيب غير قابل برگشت به مغز استخوان سبب بروز آنمي آپلاستيك مي شود كه سبب بروز مرگ و مير به ميزان بالايي خواهد شد . اين نوع آپلازي و يا هايپوپلازي مي تواند تا ماهها پس از قطع مصرف دارو نيز ادامه داشته باشد و يا حتي پس از مصرف يك تك دوز از دارو نيز ايجاد شود . دپرسيون قابل برگشت مغز استخوان معمولا ً وابسته به دوز است و معمولا ً با علائمي مانند كم خوني ، رتيكولوسيتوپني ، لوكوپني و يا ترومبوسيتوپني ميخص مي شود . به نظر مي رسد كه وقتي غلظت دارو در خون از mg/ml 25 بالاتر رود ، آثار سمي دارو در مغز استخوان بيشتر بروز خواهد كرد . در موارد نادري ، پس از استفاده موضعي از اين دارو به شكل مداوم (به مدت ماهها و يا سالها) و يا متناوب (چندين ماه يا چندين سال) ، آنمي هاي آپلاستيك بروز كرده است . به همين دليل بايد پيش از مصرف كلرآمفنيكل ، بيماران را از نظر هماتوكريت و آهن خون مورد بررسي قرار دهيم . التهاب چشم (كه مي تواند سبب بروز كوري شود) و يا التهاب بافت هاي اطرافي آن ، مي تواند در پي درمان با دوزهاي بالا از كلرآمفنيكل باشد و در اين موارد بايد مصرف دارو سريعا ً قطع شود . ديگر واكنش هاي مضر اين دارو عبارتند از سردرد ، افسردگي خفيف ، گيجي و هذيان گويي . اما اغلب اين علائم بصورت خفيف و ملايم ديده مي شوند . لذا بايد بيماران از نظر آسيب شناسي نيز مورد بررسي قرار گيرند . عوارض گوارشي استفاده از اين دارو اغلب از همة عوارض ديگر كمتر است . اما به هر حال استفاده از اين دارو مي تواند سبب بروز تهوع ، استفراغ ، اسهال ، dysgeusia ، گلوتيس ، التهاب دهان ، خارش مقعد و يا آنتروكوليت شود . در موقع مشاهدة عوارض جانبي گوارشي بايد به آنها دقت نمود ؛ چرا كه اين عوارض مي توانند نشان دهندة ساير عوارض جانبي نيز باشند . جوش هاي ماكولوپاپولار و كهير ، از ديگر علائمي هستند كه مي توانند در پي استفاده از دارو به شكل سيستميك و يا موضعي بروز كنند . استفاده از دارو به شكل موضعي مي تواند سبب خارش و يا قرمز شدن محل ، درماتيت وزيكولار و يا جوش هاي ماكولوپاپولار شود و در صورت مشاهدة اين علائم ، مصرف دارو بايستي قطع شود . قرمزي موقت و يا خارش چشم ، از علائمي هستند كه در صورت استفاده از دارو به شكل چشمي بروز خواهد كرد . اما در هر حال استفاده از دارو نبايد بصورت طولاني مدت و يا مكرر انجام شود . پمادهاي چشمي كلرآمفنيكل مي تواند سبب به تاخير افتادن روند جراحات قرنيه شوند . عارضة نفريت بينابيني (Interstitial Nephritis) نيز مورد ديگري است كه مي تواند در موارد كمي ، پس از استفاده از اين دارو ، و بدليل ايجاد ازدياد حساسيت بروز كند . از اين دارو در موارد متناوب براي درمان حصبه ، برخي موارد مننژيت و عفونتهاي ريكتزيايي مانند Rocky mountain spotted fever و تيفوس استفاده مي شود . از اين دارو در تحقيقات زيستي و به منظور بررسي پروتئين سازينيز استفاده مي شود . يكي از نام هاي تجاري كلرآمفنيكل ، Chloromycetin است . صفحه اصلي نظرات شما متون ترجمه شده آلبوم عكس تماس با من معرفي سايت به دوستان لينك ها جستجو در اينترنت نظر سنجي سايت نقشه سايت نصب فونت فارسي
فارماكوكينتيك كلرآمفنيكل در شكل آزاد بسرعت توسط دستگاه گوارش جذب مي شود . بصورتي كه در پي استفاده از يك تك دوز 1 گرمي دارو به شكل خوراكي ، پس از يك تا سه ساعت ، غلظت دارو در پلاسماي خون به   mg/ml 11 خواهد رسيد . در صورت استفاده از دارو به شكل مكرر غلظت دارو بيشتر نيز خواهد شد . در استفاده خوراكي از Chloramphenicole palmitate ، غلظت دارو در خون مي تواند متغير باشد ؛ چرا كه ميزان هيدروليز دارو در دستگاه گوارش متفاوت است . به همين شكل در پي استفاده از C.Sodium succinate به صورت وريدي ، ميزان هيدروليز دارو متغير است . ميزان زيست دستيابي C.sodium succinate با ميزان عملكرد كليه نيز زابطة مستقيمي دارد . كلرآمفنيكل در اغلب بافتها و مايعات بدن بطور وسيعي منتشر مي شود . بصورتي كه بيشترين غلظت دارو در كبد و كليه خواهد بود و %60 دارو هم با پروتئين هاي پلاسما باند مي شود . كم بودن وزن مولكولي اين دارو و اين كه كمتر با پروتئين ها باند مي شود ، به اين دارو اجازه مي دهد تا دارو در مايع CSF (بخصوص در بيماراني كه دچار التهاب پرده هاي مننژ هستند) غلظت نسبتا ً بالايي پيدا كند . در افراد بالغي كه عملكرد كبد و كليه در آنها بطور طبيعي انجام شود ، نيمه عمر اين دارو بين 5/1 تا 4/1 ساعت خواهد بود . در پي تزريق وريدي كلرآمفنيكل سوكسينات در بيماراني كه دچار مشكلات كليوي هستند ، غلظت دارو در پلاسما افزايش خواهد يافت كه اين حالت احتمالا ً بدليل كمتر بودن دفع استر سوكسينات است . در بيماراني كه دچار مشكلات كبدي هستند نيز ميزان دارو در خون افزايش مي يابد . نوزادان نارس و تازه به دنيا آمده ، سيستم ايمني ضعيفي دارند ، لذا قادر نيستند كلرآمفنيكل را بطور كافي دفع كنند . كلرآمفنيكل توسط آنزيم كبدي گلوكونيل ترانسفراز غير فعال مي شود . در بيماراني كه فعاليت كبدي و كليوي سالمي دارند ، حدودا ً بين 5 تا 15 درصد دارو بدون تغيير شكل و در طي فيلتراسيون گلومرولي وارد ادرار مي شود و باقيمانده دارو از طريق ترشحات توبولار دفع شده و اكثر آن بصورت متابوليت هاي غير فعال دفع مي شود . در استفاده از دارو به شكل تزريقي ، ميزان بيشتري از دارو (حدودا ً 30 درصد) بصورت تغيير نيافته دفع مي شود ، اما اين حالت نيز در بين كودكان و نوزادان متفاوت است . در پي استفاده از دارو به شكل خوراكي ، ميزان كمي از دارو بدون تغيير در صفرا و مدفوع دفع مي شود . موارد منع مصرف بدليل قابليت سمي كلرآمفنيكل ، نبايد در عفونت هاي كوچك از دارو به شكل سيستميك استفاده كرد . اغلب فوائد درماني كمتر از خطرهاي ناشي از استفاده از اين دارو است . تجويز كلرآمفنيكل بايد در ظرايطي انجام شو كه امكانات اختصاصي براي كنترل دوز دارو در سرم بيمار وجود داشته باشد . غلظت دارو در سرم بيمار و پاسخ بيمار به دارو اغلب قابل پيش بيني نيست . در تمام بيماراني كه كلرآمفنيكل در آنها بصورت سيستميك استفاده مي شود ، بايستي غلظت دارو در پلاسما كنترل شود . در افرادي كه نسبت به دارو واكنش سمي (Toxix reaction) دارند ، نبايد از كلرآمفنيكل استفاده شود ؛ چرا كه اين كار سبب واكنش هاي مرگ باري خواهد شد . كلرآمفنيكل قادر است كه از جفت عبور كند ، لذا بايد در مورد مصرف آن در افراد آبستن بسيار احتياط كرد . اين دارو را نبايد در نزديكي زايمان و يا در حين زايمان تجويز نمود ، چرا كه اين كار سبب بروز سندرم كودك خاكستري (Gray baby) و سركوب فعاليت مغز استخوان در نوزاد خواهد شد . مصرف كلرآمفنيكل در كودكان نيز بايستي با احتياط صورت گيرد . در نوزادان نارس و يا تازه به دنيا آمده ، سيستم فعاليت كبدي به صورتي است كه نوزاد قادر به كونژوگه كردن و يا دفع دارو نيست . اين حالت سبب بروز سندرم كودك خاكستري مي شود كه با علائمي مانند عدم تغذيه ، استاع شكم به همراه (و يا بدون) علائم ديگري مانند استفراغ ، سيانوز كم رنگ بصورت پيش رونده و كولپس اعصاب محرك رگ ها (اعصاب وازوموتور) كه گاهي با تنفس نامنظم نيز همراه است مشخص مي شود . اين سندرم مي تواند در عرض چند ساعت سبب مرگ نوزاد شود . اين حالت مي تواند در نوزادان و در كودكاني كه كمتر از دو سال سن دارند بروز كند ، ولي اغلب موارد در پي استفاده از دارو در 48 ساعت اول زندگي نوزاد به وقوع مي پيوندد . به محض مشاهده اولين علائم سندرم ، استفاده از دارو بايستي قطع شود و تنها در اين صورت است كه مي توان به بهبود وضع نوزاد اميدوار بود . استفاده از تركيبات دارويي چشمي در نوزادان و ايمن بودن اين فراورده هاي دارويي در نوزادان تا به حال مورد بررسي قرار نگرفته است . كلرآمفنيكل نبايد در مادران شيرده مورد استفاده قرار گيرد ، چرا كه اين دارو از طريق شير نيز دفع مي شود و مي تواند از اين طريق سبب سركوب فعاليت مغز استخوان در كودكان شيرخوار شود . استفاده از اين دارو بايد در افرادي كه دچار مشكلات كبدي و كليوي هستند و در افرادي كه دچار نقص در آنزيم گلوكز-6 فسفات دهيدروژناز (G6PD deficiency) هستند نيز با احتياط انجام شود . كلرآمفنيكل و متابوليت هاي آن غالبا ً از طريق ادرار دفع مي شوند . شكلي از سندرم كودك خاكستري غالبا ً در افراد بالغ نيز بروز مي كند و افرادي كه دچار نقص كبدي هستند ، بيش از همه در خطر ابتلا به اين حالت مي باشند . استفاده از كلرآمفنيكل در افرادي كه دچار توقف فعاليت مغز استخوان هستند نيز بايستي با احتياط صورت گيرد . كلرآمفنيكل مي تواند سبب توقف وابسته به دوز فعاليت مغز استخوان و آنمي آپلاستيك ايديوسنكراتيك شود . در افرادي كه تحت درمان با داروهاي سايتوتوكسيك و يا اشعه درماني قرار گرفته اند نيز بايستي پيش از استفاده از دارو خطرات و فوائد ناشي از دارو را در نظر بگيريم . استفاده از دارو در افرايد كه دچار پورفيرياي متناوب هستند نيز مي تواند سبب بروز پورفيريا شود . لذا مصرف اين دارو در اين بيماران نيز بايستي با احتياط صورت گيرد . مصرف كلرآمفنيكل در افرادي كه دچار مشكلات دنداني هستند هم بايد با احتياط صورت گيرد . كلرآمفنيكل سبب سركوب عضلات (myelosuppresion) شده و اين حالت مي تواند توسط عفونت ها نيز تشديد شود . لذا بايد پيش از استفاده از اين دارو ، ئضعيت عملكردي دندانها نيز كنترل شود و يا تا رسيدن تعداد سلولهاي خوني به حد طبيعي ، درمان به تعويق بيفتد . مصرف پمادهاي چشمي و موضعي كلرآمفنيكل نبايد بطور مداوم انجام شود . چرا كه اين كار سبب افزايش رشد ارگانيسم هاي مقاوم به اين دارو مانند قارچها مي شود . لذا در صورت بروز عفونت هايي از اين دست ، بايستي مصرف دارو قطع شود . مصرف كلرآمفنيكل نبايد بصورت طولاني مدت و يا متناوب انجام گيرد ، چرا كه اين حالت سبب مي شود تا دارو به صورت سيستميك جذب شده و سبب هايپوپلازي مغز استخوان ، كم خوني آپلاستيك و حتي مرگ شود . مسموميت با اين دارو در پي استفاده از فراورده هاي چشمي دارو نيز گزارش شده است . تاثير متقابل دارو بر داروهاي ديگر به نظر مي رسد كه كلرآمفنيكل سبب ممانعت از متابوليسم كبدي Tulbutamide و Chlorpropamide مي شود . تاثير كلرآمفنيكل بر روي ساير عملكردها و يا فارماكوكينتيك سولفونيل اوره آز هاي خوراكي ديگر مشخص نيست . مصرف همزمان كلرآمفنيكل با داروهاي ضد انعقاد خون مانند دايكومارول و وارفارين مي تواند سبب تداخل دارو در متابوليسم كبدي ضد انعقادها شده و سبب بروز هايپوپروتئينمي شود . كلرآمفنيكل قادر است از فعاليت سيستم آنزيمي سيتوكروم P-450 ممانعت كرده و از متابوليسم كبدي فنوباربيتال و فني توئين جلوگيري به عمل آورد . در صورتي كه ميزان فنوباربيتال ها به ميزان كمي بالا رود ، مسموميت با فني توئين بروز خواهد كرد . به علاوه ، مصرف كلرآمفنيكل با فنوباربيتال ها ، فني توئين و يا ريفامپين قادر است غلظت كلرآمفنيكل را در خون كم كند ؛ چرا كه اين داروها (فنوباربيتال ها ، فني توئين و يا ريفامپين) سبب تحريك آنزيم هاي ميكروزومايد كبدي مي شوند و اين آنزيم ها سبب متابوليسم كلرآمفنيكل مي شوند . كلرآمفنيكل قادر است تا پاسخ بدن در مقابل سيانوكوبالامين (ويتامين B12) كه سبب خونسازي مي شود را تحت تاثير قرار دهد . مصرفكلرآمفنيكل به همراه نمك هاي آهن و يا اسيد فوليك و ويتامين B9 قادر است پاسخ هماتولوژيك را تحت تاثير قرار دهد . كلرآمفنيكل به خصوص در صورتي كه غلظتش در خون از mg/ml 25 بالاتر رود ، قادر است از فعاليت گلبولهاي قرمز جلوگيري كند . تاثير باكتري كشي (باكتريوسيدال) پني سيلين ، سفالوسپورين ها و آمينوگليكوزيدها مي تواند تحت تاثير فعاليت باكتريواستاتيك كلرآمفنيكل قرار گيرد . در هنگامي كه يك پاسخ باكتريوسيدال سريع مد نظر ما است (مانند مننژيت) ، استفاده همزمان كلرآمفنيكل همراه با هيچ يك از اين داروها توصيه نمي شود . كلرآمفنيكل مي تواند تاثير داروهاي ضد بارداري كه به صورت خوراكي استفاده شده و حاوي استروژن هستند را كاهش دهد . اين عمل از دو راه قابل انجام است : 1 - از طريق افزايش متابوليسم استروژن و 2 - از طريق كاهش جذب استروژن (در پي تغيير فلور دستگاه گوارش) . در بيماراني كه از irbesartan استفاده مي كنند ، بايستي استفاده از داروهايي كه در ظرايط آزمايشگاهي مانع از فعاليت ايزوآنزيم سيتوكروم CYP2C9 مي شوند تا زماني كه اطلاعات كافي از تاثير اين داروها بر يكديگر بدست آيد ، با احتياط انجام شود . (مانند فني توئين و S-وارفارين) . irbesartan يك سوبسترا از ايزوآنزيم CYP2C9 است . يكي از داروهايي كه در شرايط آزمايشگاهي مانع از فعاليت ايزوآنزيم هاي CYP2C9مي شوند ، كلرآمفنيكل است . تا به حال ، اطلاعات كاملي درباره چگونگي تاثير متقابل بين irbesartan و ممانعت كننده هاي متابوليسم CYP2C9 بدست نيامده است . در هنگام مصرف داروهايي كه تاثير مشخصي بر روي دفع صفراوي گلوكورونيداسيون و يا بتاگلوكورونيداسيون روده اي دارند (مانند كلرآمفنيكل) ، بايستي از Entacapone استفاده نمود . در صورت استفاده مداوم از اين قبيل داروها ، دفع صفراوي Entacapone كاهش مي يابد . واكنش هاي مضر سندرم كودك خاكستري يك واكنش مضر است كه در نوزادان نارس و يا تازه به دنيا آمده ديده مي شود . به نظر مي رسد كه در اين نوزادان ، سيستم فعاليت كبدي قادر به كونژوگه و يا دفع كردن دارو نيست . علائم اين سندرم عبارتند از قطع تغذيه نوزاد ، اتساع شكم و همراه (و يا بدون) علائمي ديگر مانند استفراغ ، سيانوز كم رنگ پيش رونده و كولپس اعصاب حركتي رگها كه گاهي با تنفس نامنظم نيز همراه مي شود . اين سندرم مي تواند در عرض چند ساعت سبب مرگ شود . كودكان تا سن 2 سالگي در معرض خظر اين سندرم قرار دارند . اگرچه اغلب موارد ، در پي استفاده از دارو در 48 ساعت اول زندگي نوزاد بوده است . لذا در صورت مشاهده اولين علائم مسموميت با كلرآمفنيكل ، مصرف دارو بايستي قطع شود و تنها از اين راه مي توان به بهبود وضعيت نوزاد اميدوار بود . آنمي آپلاستيك ، آنمي هاپوپلاستيك ، ترومبوسيتوپني ، پن سيتوپني (Pancytopenia) و گرانولوسيتوپنيا از جمله عوارضي هستند كه همگي در پي استفاده كوتاه مدت و يا بلند مدت از كلرآمفنيكل ايجاد مي شوند و بروز همگي آنها بدليل سركوب فعاليت مغر استخوان است . آثار سمي دارو در مغر استخوان مي تواند وابسته به دوز و يا غير وابسته به دوز باشد . آسيب غير قابل برگشت به مغز استخوان سبب بروز آنمي آپلاستيك مي شود كه سبب بروز مرگ و مير به ميزان بالايي خواهد شد . اين نوع آپلازي و يا هايپوپلازي مي تواند تا ماهها پس از قطع مصرف دارو نيز ادامه داشته باشد و يا حتي پس از مصرف يك تك دوز از دارو نيز ايجاد شود . دپرسيون قابل برگشت مغز استخوان معمولا ً وابسته به دوز است و معمولا ً با علائمي مانند كم خوني ، رتيكولوسيتوپني ، لوكوپني و يا ترومبوسيتوپني ميخص مي شود . به نظر مي رسد كه وقتي غلظت دارو در خون از mg/ml 25 بالاتر رود ، آثار سمي دارو در مغز استخوان بيشتر بروز خواهد كرد . در موارد نادري ، پس از استفاده موضعي از اين دارو به شكل مداوم (به مدت ماهها و يا سالها) و يا متناوب (چندين ماه يا چندين سال) ، آنمي هاي آپلاستيك بروز كرده است . به همين دليل بايد پيش از مصرف كلرآمفنيكل ، بيماران را از نظر هماتوكريت و آهن خون مورد بررسي قرار دهيم . التهاب چشم (كه مي تواند سبب بروز كوري شود) و يا التهاب بافت هاي اطرافي آن ، مي تواند در پي درمان با دوزهاي بالا از كلرآمفنيكل باشد و در اين موارد بايد مصرف دارو سريعا ً قطع شود . ديگر واكنش هاي مضر اين دارو عبارتند از سردرد ، افسردگي خفيف ، گيجي و هذيان گويي . اما اغلب اين علائم بصورت خفيف و ملايم ديده مي شوند . لذا بايد بيماران از نظر آسيب شناسي نيز مورد بررسي قرار گيرند . عوارض گوارشي استفاده از اين دارو اغلب از همة عوارض ديگر كمتر است . اما به هر حال استفاده از اين دارو مي تواند سبب بروز تهوع ، استفراغ ، اسهال ، dysgeusia ، گلوتيس ، التهاب دهان ، خارش مقعد و يا آنتروكوليت شود . در موقع مشاهدة عوارض جانبي گوارشي بايد به آنها دقت نمود ؛ چرا كه اين عوارض مي توانند نشان دهندة ساير عوارض جانبي نيز باشند . جوش هاي ماكولوپاپولار و كهير ، از ديگر علائمي هستند كه مي توانند در پي استفاده از دارو به شكل سيستميك و يا موضعي بروز كنند . استفاده از دارو به شكل موضعي مي تواند سبب خارش و يا قرمز شدن محل ، درماتيت وزيكولار و يا جوش هاي ماكولوپاپولار شود و در صورت مشاهدة اين علائم ، مصرف دارو بايستي قطع شود . قرمزي موقت و يا خارش چشم ، از علائمي هستند كه در صورت استفاده از دارو به شكل چشمي بروز خواهد كرد . اما در هر حال استفاده از دارو نبايد بصورت طولاني مدت و يا مكرر انجام شود . پمادهاي چشمي كلرآمفنيكل مي تواند سبب به تاخير افتادن روند جراحات قرنيه شوند . عارضة نفريت بينابيني (Interstitial Nephritis) نيز مورد ديگري است كه مي تواند در موارد كمي ، پس از استفاده از اين دارو ، و بدليل ايجاد ازدياد حساسيت بروز كند . از اين دارو در موارد متناوب براي درمان حصبه ، برخي موارد مننژيت و عفونتهاي ريكتزيايي مانند Rocky mountain spotted fever و تيفوس استفاده مي شود . از اين دارو در تحقيقات زيستي و به منظور بررسي پروتئين سازينيز استفاده مي شود . يكي از نام هاي تجاري كلرآمفنيكل ، Chloromycetin است . صفحه اصلي نظرات شما متون ترجمه شده آلبوم عكس تماس با من معرفي سايت به دوستان لينك ها جستجو در اينترنت نظر سنجي سايت نقشه سايت نصب فونت فارسي
كلرآمفنيكل در شكل آزاد بسرعت توسط دستگاه گوارش جذب مي شود . بصورتي كه در پي استفاده از يك تك دوز 1 گرمي دارو به شكل خوراكي ، پس از يك تا سه ساعت ، غلظت دارو در پلاسماي خون به   mg/ml 11 خواهد رسيد . در صورت استفاده از دارو به شكل مكرر غلظت دارو بيشتر نيز خواهد شد . در استفاده خوراكي از Chloramphenicole palmitate ، غلظت دارو در خون مي تواند متغير باشد ؛ چرا كه ميزان هيدروليز دارو در دستگاه گوارش متفاوت است . به همين شكل در پي استفاده از C.Sodium succinate به صورت وريدي ، ميزان هيدروليز دارو متغير است . ميزان زيست دستيابي C.sodium succinate با ميزان عملكرد كليه نيز زابطة مستقيمي دارد . كلرآمفنيكل در اغلب بافتها و مايعات بدن بطور وسيعي منتشر مي شود . بصورتي كه بيشترين غلظت دارو در كبد و كليه خواهد بود و %60 دارو هم با پروتئين هاي پلاسما باند مي شود . كم بودن وزن مولكولي اين دارو و اين كه كمتر با پروتئين ها باند مي شود ، به اين دارو اجازه مي دهد تا دارو در مايع CSF (بخصوص در بيماراني كه دچار التهاب پرده هاي مننژ هستند) غلظت نسبتا ً بالايي پيدا كند . در افراد بالغي كه عملكرد كبد و كليه در آنها بطور طبيعي انجام شود ، نيمه عمر اين دارو بين 5/1 تا 4/1 ساعت خواهد بود . در پي تزريق وريدي كلرآمفنيكل سوكسينات در بيماراني كه دچار مشكلات كليوي هستند ، غلظت دارو در پلاسما افزايش خواهد يافت كه اين حالت احتمالا ً بدليل كمتر بودن دفع استر سوكسينات است . در بيماراني كه دچار مشكلات كبدي هستند نيز ميزان دارو در خون افزايش مي يابد . نوزادان نارس و تازه به دنيا آمده ، سيستم ايمني ضعيفي دارند ، لذا قادر نيستند كلرآمفنيكل را بطور كافي دفع كنند . كلرآمفنيكل توسط آنزيم كبدي گلوكونيل ترانسفراز غير فعال مي شود . در بيماراني كه فعاليت كبدي و كليوي سالمي دارند ، حدودا ً بين 5 تا 15 درصد دارو بدون تغيير شكل و در طي فيلتراسيون گلومرولي وارد ادرار مي شود و باقيمانده دارو از طريق ترشحات توبولار دفع شده و اكثر آن بصورت متابوليت هاي غير فعال دفع مي شود . در استفاده از دارو به شكل تزريقي ، ميزان بيشتري از دارو (حدودا ً 30 درصد) بصورت تغيير نيافته دفع مي شود ، اما اين حالت نيز در بين كودكان و نوزادان متفاوت است . در پي استفاده از دارو به شكل خوراكي ، ميزان كمي از دارو بدون تغيير در صفرا و مدفوع دفع مي شود . موارد منع مصرف بدليل قابليت سمي كلرآمفنيكل ، نبايد در عفونت هاي كوچك از دارو به شكل سيستميك استفاده كرد . اغلب فوائد درماني كمتر از خطرهاي ناشي از استفاده از اين دارو است . تجويز كلرآمفنيكل بايد در ظرايطي انجام شو كه امكانات اختصاصي براي كنترل دوز دارو در سرم بيمار وجود داشته باشد . غلظت دارو در سرم بيمار و پاسخ بيمار به دارو اغلب قابل پيش بيني نيست . در تمام بيماراني كه كلرآمفنيكل در آنها بصورت سيستميك استفاده مي شود ، بايستي غلظت دارو در پلاسما كنترل شود . در افرادي كه نسبت به دارو واكنش سمي (Toxix reaction) دارند ، نبايد از كلرآمفنيكل استفاده شود ؛ چرا كه اين كار سبب واكنش هاي مرگ باري خواهد شد . كلرآمفنيكل قادر است كه از جفت عبور كند ، لذا بايد در مورد مصرف آن در افراد آبستن بسيار احتياط كرد . اين دارو را نبايد در نزديكي زايمان و يا در حين زايمان تجويز نمود ، چرا كه اين كار سبب بروز سندرم كودك خاكستري (Gray baby) و سركوب فعاليت مغز استخوان در نوزاد خواهد شد . مصرف كلرآمفنيكل در كودكان نيز بايستي با احتياط صورت گيرد . در نوزادان نارس و يا تازه به دنيا آمده ، سيستم فعاليت كبدي به صورتي است كه نوزاد قادر به كونژوگه كردن و يا دفع دارو نيست . اين حالت سبب بروز سندرم كودك خاكستري مي شود كه با علائمي مانند عدم تغذيه ، استاع شكم به همراه (و يا بدون) علائم ديگري مانند استفراغ ، سيانوز كم رنگ بصورت پيش رونده و كولپس اعصاب محرك رگ ها (اعصاب وازوموتور) كه گاهي با تنفس نامنظم نيز همراه است مشخص مي شود . اين سندرم مي تواند در عرض چند ساعت سبب مرگ نوزاد شود . اين حالت مي تواند در نوزادان و در كودكاني كه كمتر از دو سال سن دارند بروز كند ، ولي اغلب موارد در پي استفاده از دارو در 48 ساعت اول زندگي نوزاد به وقوع مي پيوندد . به محض مشاهده اولين علائم سندرم ، استفاده از دارو بايستي قطع شود و تنها در اين صورت است كه مي توان به بهبود وضع نوزاد اميدوار بود . استفاده از تركيبات دارويي چشمي در نوزادان و ايمن بودن اين فراورده هاي دارويي در نوزادان تا به حال مورد بررسي قرار نگرفته است . كلرآمفنيكل نبايد در مادران شيرده مورد استفاده قرار گيرد ، چرا كه اين دارو از طريق شير نيز دفع مي شود و مي تواند از اين طريق سبب سركوب فعاليت مغز استخوان در كودكان شيرخوار شود . استفاده از اين دارو بايد در افرادي كه دچار مشكلات كبدي و كليوي هستند و در افرادي كه دچار نقص در آنزيم گلوكز-6 فسفات دهيدروژناز (G6PD deficiency) هستند نيز با احتياط انجام شود . كلرآمفنيكل و متابوليت هاي آن غالبا ً از طريق ادرار دفع مي شوند . شكلي از سندرم كودك خاكستري غالبا ً در افراد بالغ نيز بروز مي كند و افرادي كه دچار نقص كبدي هستند ، بيش از همه در خطر ابتلا به اين حالت مي باشند . استفاده از كلرآمفنيكل در افرادي كه دچار توقف فعاليت مغز استخوان هستند نيز بايستي با احتياط صورت گيرد . كلرآمفنيكل مي تواند سبب توقف وابسته به دوز فعاليت مغز استخوان و آنمي آپلاستيك ايديوسنكراتيك شود . در افرادي كه تحت درمان با داروهاي سايتوتوكسيك و يا اشعه درماني قرار گرفته اند نيز بايستي پيش از استفاده از دارو خطرات و فوائد ناشي از دارو را در نظر بگيريم . استفاده از دارو در افرايد كه دچار پورفيرياي متناوب هستند نيز مي تواند سبب بروز پورفيريا شود . لذا مصرف اين دارو در اين بيماران نيز بايستي با احتياط صورت گيرد . مصرف كلرآمفنيكل در افرادي كه دچار مشكلات دنداني هستند هم بايد با احتياط صورت گيرد . كلرآمفنيكل سبب سركوب عضلات (myelosuppresion) شده و اين حالت مي تواند توسط عفونت ها نيز تشديد شود . لذا بايد پيش از استفاده از اين دارو ، ئضعيت عملكردي دندانها نيز كنترل شود و يا تا رسيدن تعداد سلولهاي خوني به حد طبيعي ، درمان به تعويق بيفتد . مصرف پمادهاي چشمي و موضعي كلرآمفنيكل نبايد بطور مداوم انجام شود . چرا كه اين كار سبب افزايش رشد ارگانيسم هاي مقاوم به اين دارو مانند قارچها مي شود . لذا در صورت بروز عفونت هايي از اين دست ، بايستي مصرف دارو قطع شود . مصرف كلرآمفنيكل نبايد بصورت طولاني مدت و يا متناوب انجام گيرد ، چرا كه اين حالت سبب مي شود تا دارو به صورت سيستميك جذب شده و سبب هايپوپلازي مغز استخوان ، كم خوني آپلاستيك و حتي مرگ شود . مسموميت با اين دارو در پي استفاده از فراورده هاي چشمي دارو نيز گزارش شده است . تاثير متقابل دارو بر داروهاي ديگر به نظر مي رسد كه كلرآمفنيكل سبب ممانعت از متابوليسم كبدي Tulbutamide و Chlorpropamide مي شود . تاثير كلرآمفنيكل بر روي ساير عملكردها و يا فارماكوكينتيك سولفونيل اوره آز هاي خوراكي ديگر مشخص نيست . مصرف همزمان كلرآمفنيكل با داروهاي ضد انعقاد خون مانند دايكومارول و وارفارين مي تواند سبب تداخل دارو در متابوليسم كبدي ضد انعقادها شده و سبب بروز هايپوپروتئينمي شود . كلرآمفنيكل قادر است از فعاليت سيستم آنزيمي سيتوكروم P-450 ممانعت كرده و از متابوليسم كبدي فنوباربيتال و فني توئين جلوگيري به عمل آورد . در صورتي كه ميزان فنوباربيتال ها به ميزان كمي بالا رود ، مسموميت با فني توئين بروز خواهد كرد . به علاوه ، مصرف كلرآمفنيكل با فنوباربيتال ها ، فني توئين و يا ريفامپين قادر است غلظت كلرآمفنيكل را در خون كم كند ؛ چرا كه اين داروها (فنوباربيتال ها ، فني توئين و يا ريفامپين) سبب تحريك آنزيم هاي ميكروزومايد كبدي مي شوند و اين آنزيم ها سبب متابوليسم كلرآمفنيكل مي شوند . كلرآمفنيكل قادر است تا پاسخ بدن در مقابل سيانوكوبالامين (ويتامين B12) كه سبب خونسازي مي شود را تحت تاثير قرار دهد . مصرفكلرآمفنيكل به همراه نمك هاي آهن و يا اسيد فوليك و ويتامين B9 قادر است پاسخ هماتولوژيك را تحت تاثير قرار دهد . كلرآمفنيكل به خصوص در صورتي كه غلظتش در خون از mg/ml 25 بالاتر رود ، قادر است از فعاليت گلبولهاي قرمز جلوگيري كند . تاثير باكتري كشي (باكتريوسيدال) پني سيلين ، سفالوسپورين ها و آمينوگليكوزيدها مي تواند تحت تاثير فعاليت باكتريواستاتيك كلرآمفنيكل قرار گيرد . در هنگامي كه يك پاسخ باكتريوسيدال سريع مد نظر ما است (مانند مننژيت) ، استفاده همزمان كلرآمفنيكل همراه با هيچ يك از اين داروها توصيه نمي شود . كلرآمفنيكل مي تواند تاثير داروهاي ضد بارداري كه به صورت خوراكي استفاده شده و حاوي استروژن هستند را كاهش دهد . اين عمل از دو راه قابل انجام است : 1 - از طريق افزايش متابوليسم استروژن و 2 - از طريق كاهش جذب استروژن (در پي تغيير فلور دستگاه گوارش) . در بيماراني كه از irbesartan استفاده مي كنند ، بايستي استفاده از داروهايي كه در ظرايط آزمايشگاهي مانع از فعاليت ايزوآنزيم سيتوكروم CYP2C9 مي شوند تا زماني كه اطلاعات كافي از تاثير اين داروها بر يكديگر بدست آيد ، با احتياط انجام شود . (مانند فني توئين و S-وارفارين) . irbesartan يك سوبسترا از ايزوآنزيم CYP2C9 است . يكي از داروهايي كه در شرايط آزمايشگاهي مانع از فعاليت ايزوآنزيم هاي CYP2C9مي شوند ، كلرآمفنيكل است . تا به حال ، اطلاعات كاملي درباره چگونگي تاثير متقابل بين irbesartan و ممانعت كننده هاي متابوليسم CYP2C9 بدست نيامده است . در هنگام مصرف داروهايي كه تاثير مشخصي بر روي دفع صفراوي گلوكورونيداسيون و يا بتاگلوكورونيداسيون روده اي دارند (مانند كلرآمفنيكل) ، بايستي از Entacapone استفاده نمود . در صورت استفاده مداوم از اين قبيل داروها ، دفع صفراوي Entacapone كاهش مي يابد . واكنش هاي مضر سندرم كودك خاكستري يك واكنش مضر است كه در نوزادان نارس و يا تازه به دنيا آمده ديده مي شود . به نظر مي رسد كه در اين نوزادان ، سيستم فعاليت كبدي قادر به كونژوگه و يا دفع كردن دارو نيست . علائم اين سندرم عبارتند از قطع تغذيه نوزاد ، اتساع شكم و همراه (و يا بدون) علائمي ديگر مانند استفراغ ، سيانوز كم رنگ پيش رونده و كولپس اعصاب حركتي رگها كه گاهي با تنفس نامنظم نيز همراه مي شود . اين سندرم مي تواند در عرض چند ساعت سبب مرگ شود . كودكان تا سن 2 سالگي در معرض خظر اين سندرم قرار دارند . اگرچه اغلب موارد ، در پي استفاده از دارو در 48 ساعت اول زندگي نوزاد بوده است . لذا در صورت مشاهده اولين علائم مسموميت با كلرآمفنيكل ، مصرف دارو بايستي قطع شود و تنها از اين راه مي توان به بهبود وضعيت نوزاد اميدوار بود . آنمي آپلاستيك ، آنمي هاپوپلاستيك ، ترومبوسيتوپني ، پن سيتوپني (Pancytopenia) و گرانولوسيتوپنيا از جمله عوارضي هستند كه همگي در پي استفاده كوتاه مدت و يا بلند مدت از كلرآمفنيكل ايجاد مي شوند و بروز همگي آنها بدليل سركوب فعاليت مغر استخوان است . آثار سمي دارو در مغر استخوان مي تواند وابسته به دوز و يا غير وابسته به دوز باشد . آسيب غير قابل برگشت به مغز استخوان سبب بروز آنمي آپلاستيك مي شود كه سبب بروز مرگ و مير به ميزان بالايي خواهد شد . اين نوع آپلازي و يا هايپوپلازي مي تواند تا ماهها پس از قطع مصرف دارو نيز ادامه داشته باشد و يا حتي پس از مصرف يك تك دوز از دارو نيز ايجاد شود . دپرسيون قابل برگشت مغز استخوان معمولا ً وابسته به دوز است و معمولا ً با علائمي مانند كم خوني ، رتيكولوسيتوپني ، لوكوپني و يا ترومبوسيتوپني ميخص مي شود . به نظر مي رسد كه وقتي غلظت دارو در خون از mg/ml 25 بالاتر رود ، آثار سمي دارو در مغز استخوان بيشتر بروز خواهد كرد . در موارد نادري ، پس از استفاده موضعي از اين دارو به شكل مداوم (به مدت ماهها و يا سالها) و يا متناوب (چندين ماه يا چندين سال) ، آنمي هاي آپلاستيك بروز كرده است . به همين دليل بايد پيش از مصرف كلرآمفنيكل ، بيماران را از نظر هماتوكريت و آهن خون مورد بررسي قرار دهيم . التهاب چشم (كه مي تواند سبب بروز كوري شود) و يا التهاب بافت هاي اطرافي آن ، مي تواند در پي درمان با دوزهاي بالا از كلرآمفنيكل باشد و در اين موارد بايد مصرف دارو سريعا ً قطع شود . ديگر واكنش هاي مضر اين دارو عبارتند از سردرد ، افسردگي خفيف ، گيجي و هذيان گويي . اما اغلب اين علائم بصورت خفيف و ملايم ديده مي شوند . لذا بايد بيماران از نظر آسيب شناسي نيز مورد بررسي قرار گيرند . عوارض گوارشي استفاده از اين دارو اغلب از همة عوارض ديگر كمتر است . اما به هر حال استفاده از اين دارو مي تواند سبب بروز تهوع ، استفراغ ، اسهال ، dysgeusia ، گلوتيس ، التهاب دهان ، خارش مقعد و يا آنتروكوليت شود . در موقع مشاهدة عوارض جانبي گوارشي بايد به آنها دقت نمود ؛ چرا كه اين عوارض مي توانند نشان دهندة ساير عوارض جانبي نيز باشند . جوش هاي ماكولوپاپولار و كهير ، از ديگر علائمي هستند كه مي توانند در پي استفاده از دارو به شكل سيستميك و يا موضعي بروز كنند . استفاده از دارو به شكل موضعي مي تواند سبب خارش و يا قرمز شدن محل ، درماتيت وزيكولار و يا جوش هاي ماكولوپاپولار شود و در صورت مشاهدة اين علائم ، مصرف دارو بايستي قطع شود . قرمزي موقت و يا خارش چشم ، از علائمي هستند كه در صورت استفاده از دارو به شكل چشمي بروز خواهد كرد . اما در هر حال استفاده از دارو نبايد بصورت طولاني مدت و يا مكرر انجام شود . پمادهاي چشمي كلرآمفنيكل مي تواند سبب به تاخير افتادن روند جراحات قرنيه شوند . عارضة نفريت بينابيني (Interstitial Nephritis) نيز مورد ديگري است كه مي تواند در موارد كمي ، پس از استفاده از اين دارو ، و بدليل ايجاد ازدياد حساسيت بروز كند . از اين دارو در موارد متناوب براي درمان حصبه ، برخي موارد مننژيت و عفونتهاي ريكتزيايي مانند Rocky mountain spotted fever و تيفوس استفاده مي شود . از اين دارو در تحقيقات زيستي و به منظور بررسي پروتئين سازينيز استفاده مي شود . يكي از نام هاي تجاري كلرآمفنيكل ، Chloromycetin است . صفحه اصلي نظرات شما متون ترجمه شده آلبوم عكس تماس با من معرفي سايت به دوستان لينك ها جستجو در اينترنت نظر سنجي سايت نقشه سايت نصب فونت فارسي
موارد منع مصرف بدليل قابليت سمي كلرآمفنيكل ، نبايد در عفونت هاي كوچك از دارو به شكل سيستميك استفاده كرد . اغلب فوائد درماني كمتر از خطرهاي ناشي از استفاده از اين دارو است . تجويز كلرآمفنيكل بايد در ظرايطي انجام شو كه امكانات اختصاصي براي كنترل دوز دارو در سرم بيمار وجود داشته باشد . غلظت دارو در سرم بيمار و پاسخ بيمار به دارو اغلب قابل پيش بيني نيست . در تمام بيماراني كه كلرآمفنيكل در آنها بصورت سيستميك استفاده مي شود ، بايستي غلظت دارو در پلاسما كنترل شود . در افرادي كه نسبت به دارو واكنش سمي (Toxix reaction) دارند ، نبايد از كلرآمفنيكل استفاده شود ؛ چرا كه اين كار سبب واكنش هاي مرگ باري خواهد شد . كلرآمفنيكل قادر است كه از جفت عبور كند ، لذا بايد در مورد مصرف آن در افراد آبستن بسيار احتياط كرد . اين دارو را نبايد در نزديكي زايمان و يا در حين زايمان تجويز نمود ، چرا كه اين كار سبب بروز سندرم كودك خاكستري (Gray baby) و سركوب فعاليت مغز استخوان در نوزاد خواهد شد . مصرف كلرآمفنيكل در كودكان نيز بايستي با احتياط صورت گيرد . در نوزادان نارس و يا تازه به دنيا آمده ، سيستم فعاليت كبدي به صورتي است كه نوزاد قادر به كونژوگه كردن و يا دفع دارو نيست . اين حالت سبب بروز سندرم كودك خاكستري مي شود كه با علائمي مانند عدم تغذيه ، استاع شكم به همراه (و يا بدون) علائم ديگري مانند استفراغ ، سيانوز كم رنگ بصورت پيش رونده و كولپس اعصاب محرك رگ ها (اعصاب وازوموتور) كه گاهي با تنفس نامنظم نيز همراه است مشخص مي شود . اين سندرم مي تواند در عرض چند ساعت سبب مرگ نوزاد شود . اين حالت مي تواند در نوزادان و در كودكاني كه كمتر از دو سال سن دارند بروز كند ، ولي اغلب موارد در پي استفاده از دارو در 48 ساعت اول زندگي نوزاد به وقوع مي پيوندد . به محض مشاهده اولين علائم سندرم ، استفاده از دارو بايستي قطع شود و تنها در اين صورت است كه مي توان به بهبود وضع نوزاد اميدوار بود . استفاده از تركيبات دارويي چشمي در نوزادان و ايمن بودن اين فراورده هاي دارويي در نوزادان تا به حال مورد بررسي قرار نگرفته است . كلرآمفنيكل نبايد در مادران شيرده مورد استفاده قرار گيرد ، چرا كه اين دارو از طريق شير نيز دفع مي شود و مي تواند از اين طريق سبب سركوب فعاليت مغز استخوان در كودكان شيرخوار شود . استفاده از اين دارو بايد در افرادي كه دچار مشكلات كبدي و كليوي هستند و در افرادي كه دچار نقص در آنزيم گلوكز-6 فسفات دهيدروژناز (G6PD deficiency) هستند نيز با احتياط انجام شود . كلرآمفنيكل و متابوليت هاي آن غالبا ً از طريق ادرار دفع مي شوند . شكلي از سندرم كودك خاكستري غالبا ً در افراد بالغ نيز بروز مي كند و افرادي كه دچار نقص كبدي هستند ، بيش از همه در خطر ابتلا به اين حالت مي باشند . استفاده از كلرآمفنيكل در افرادي كه دچار توقف فعاليت مغز استخوان هستند نيز بايستي با احتياط صورت گيرد . كلرآمفنيكل مي تواند سبب توقف وابسته به دوز فعاليت مغز استخوان و آنمي آپلاستيك ايديوسنكراتيك شود . در افرادي كه تحت درمان با داروهاي سايتوتوكسيك و يا اشعه درماني قرار گرفته اند نيز بايستي پيش از استفاده از دارو خطرات و فوائد ناشي از دارو را در نظر بگيريم . استفاده از دارو در افرايد كه دچار پورفيرياي متناوب هستند نيز مي تواند سبب بروز پورفيريا شود . لذا مصرف اين دارو در اين بيماران نيز بايستي با احتياط صورت گيرد . مصرف كلرآمفنيكل در افرادي كه دچار مشكلات دنداني هستند هم بايد با احتياط صورت گيرد . كلرآمفنيكل سبب سركوب عضلات (myelosuppresion) شده و اين حالت مي تواند توسط عفونت ها نيز تشديد شود . لذا بايد پيش از استفاده از اين دارو ، ئضعيت عملكردي دندانها نيز كنترل شود و يا تا رسيدن تعداد سلولهاي خوني به حد طبيعي ، درمان به تعويق بيفتد . مصرف پمادهاي چشمي و موضعي كلرآمفنيكل نبايد بطور مداوم انجام شود . چرا كه اين كار سبب افزايش رشد ارگانيسم هاي مقاوم به اين دارو مانند قارچها مي شود . لذا در صورت بروز عفونت هايي از اين دست ، بايستي مصرف دارو قطع شود . مصرف كلرآمفنيكل نبايد بصورت طولاني مدت و يا متناوب انجام گيرد ، چرا كه اين حالت سبب مي شود تا دارو به صورت سيستميك جذب شده و سبب هايپوپلازي مغز استخوان ، كم خوني آپلاستيك و حتي مرگ شود . مسموميت با اين دارو در پي استفاده از فراورده هاي چشمي دارو نيز گزارش شده است . تاثير متقابل دارو بر داروهاي ديگر به نظر مي رسد كه كلرآمفنيكل سبب ممانعت از متابوليسم كبدي Tulbutamide و Chlorpropamide مي شود . تاثير كلرآمفنيكل بر روي ساير عملكردها و يا فارماكوكينتيك سولفونيل اوره آز هاي خوراكي ديگر مشخص نيست . مصرف همزمان كلرآمفنيكل با داروهاي ضد انعقاد خون مانند دايكومارول و وارفارين مي تواند سبب تداخل دارو در متابوليسم كبدي ضد انعقادها شده و سبب بروز هايپوپروتئينمي شود . كلرآمفنيكل قادر است از فعاليت سيستم آنزيمي سيتوكروم P-450 ممانعت كرده و از متابوليسم كبدي فنوباربيتال و فني توئين جلوگيري به عمل آورد . در صورتي كه ميزان فنوباربيتال ها به ميزان كمي بالا رود ، مسموميت با فني توئين بروز خواهد كرد . به علاوه ، مصرف كلرآمفنيكل با فنوباربيتال ها ، فني توئين و يا ريفامپين قادر است غلظت كلرآمفنيكل را در خون كم كند ؛ چرا كه اين داروها (فنوباربيتال ها ، فني توئين و يا ريفامپين) سبب تحريك آنزيم هاي ميكروزومايد كبدي مي شوند و اين آنزيم ها سبب متابوليسم كلرآمفنيكل مي شوند . كلرآمفنيكل قادر است تا پاسخ بدن در مقابل سيانوكوبالامين (ويتامين B12) كه سبب خونسازي مي شود را تحت تاثير قرار دهد . مصرفكلرآمفنيكل به همراه نمك هاي آهن و يا اسيد فوليك و ويتامين B9 قادر است پاسخ هماتولوژيك را تحت تاثير قرار دهد . كلرآمفنيكل به خصوص در صورتي كه غلظتش در خون از mg/ml 25 بالاتر رود ، قادر است از فعاليت گلبولهاي قرمز جلوگيري كند . تاثير باكتري كشي (باكتريوسيدال) پني سيلين ، سفالوسپورين ها و آمينوگليكوزيدها مي تواند تحت تاثير فعاليت باكتريواستاتيك كلرآمفنيكل قرار گيرد . در هنگامي كه يك پاسخ باكتريوسيدال سريع مد نظر ما است (مانند مننژيت) ، استفاده همزمان كلرآمفنيكل همراه با هيچ يك از اين داروها توصيه نمي شود . كلرآمفنيكل مي تواند تاثير داروهاي ضد بارداري كه به صورت خوراكي استفاده شده و حاوي استروژن هستند را كاهش دهد . اين عمل از دو راه قابل انجام است : 1 - از طريق افزايش متابوليسم استروژن و 2 - از طريق كاهش جذب استروژن (در پي تغيير فلور دستگاه گوارش) . در بيماراني كه از irbesartan استفاده مي كنند ، بايستي استفاده از داروهايي كه در ظرايط آزمايشگاهي مانع از فعاليت ايزوآنزيم سيتوكروم CYP2C9 مي شوند تا زماني كه اطلاعات كافي از تاثير اين داروها بر يكديگر بدست آيد ، با احتياط انجام شود . (مانند فني توئين و S-وارفارين) . irbesartan يك سوبسترا از ايزوآنزيم CYP2C9 است . يكي از داروهايي كه در شرايط آزمايشگاهي مانع از فعاليت ايزوآنزيم هاي CYP2C9مي شوند ، كلرآمفنيكل است . تا به حال ، اطلاعات كاملي درباره چگونگي تاثير متقابل بين irbesartan و ممانعت كننده هاي متابوليسم CYP2C9 بدست نيامده است . در هنگام مصرف داروهايي كه تاثير مشخصي بر روي دفع صفراوي گلوكورونيداسيون و يا بتاگلوكورونيداسيون روده اي دارند (مانند كلرآمفنيكل) ، بايستي از Entacapone استفاده نمود . در صورت استفاده مداوم از اين قبيل داروها ، دفع صفراوي Entacapone كاهش مي يابد . واكنش هاي مضر سندرم كودك خاكستري يك واكنش مضر است كه در نوزادان نارس و يا تازه به دنيا آمده ديده مي شود . به نظر مي رسد كه در اين نوزادان ، سيستم فعاليت كبدي قادر به كونژوگه و يا دفع كردن دارو نيست . علائم اين سندرم عبارتند از قطع تغذيه نوزاد ، اتساع شكم و همراه (و يا بدون) علائمي ديگر مانند استفراغ ، سيانوز كم رنگ پيش رونده و كولپس اعصاب حركتي رگها كه گاهي با تنفس نامنظم نيز همراه مي شود . اين سندرم مي تواند در عرض چند ساعت سبب مرگ شود . كودكان تا سن 2 سالگي در معرض خظر اين سندرم قرار دارند . اگرچه اغلب موارد ، در پي استفاده از دارو در 48 ساعت اول زندگي نوزاد بوده است . لذا در صورت مشاهده اولين علائم مسموميت با كلرآمفنيكل ، مصرف دارو بايستي قطع شود و تنها از اين راه مي توان به بهبود وضعيت نوزاد اميدوار بود . آنمي آپلاستيك ، آنمي هاپوپلاستيك ، ترومبوسيتوپني ، پن سيتوپني (Pancytopenia) و گرانولوسيتوپنيا از جمله عوارضي هستند كه همگي در پي استفاده كوتاه مدت و يا بلند مدت از كلرآمفنيكل ايجاد مي شوند و بروز همگي آنها بدليل سركوب فعاليت مغر استخوان است . آثار سمي دارو در مغر استخوان مي تواند وابسته به دوز و يا غير وابسته به دوز باشد . آسيب غير قابل برگشت به مغز استخوان سبب بروز آنمي آپلاستيك مي شود كه سبب بروز مرگ و مير به ميزان بالايي خواهد شد . اين نوع آپلازي و يا هايپوپلازي مي تواند تا ماهها پس از قطع مصرف دارو نيز ادامه داشته باشد و يا حتي پس از مصرف يك تك دوز از دارو نيز ايجاد شود . دپرسيون قابل برگشت مغز استخوان معمولا ً وابسته به دوز است و معمولا ً با علائمي مانند كم خوني ، رتيكولوسيتوپني ، لوكوپني و يا ترومبوسيتوپني ميخص مي شود . به نظر مي رسد كه وقتي غلظت دارو در خون از mg/ml 25 بالاتر رود ، آثار سمي دارو در مغز استخوان بيشتر بروز خواهد كرد . در موارد نادري ، پس از استفاده موضعي از اين دارو به شكل مداوم (به مدت ماهها و يا سالها) و يا متناوب (چندين ماه يا چندين سال) ، آنمي هاي آپلاستيك بروز كرده است . به همين دليل بايد پيش از مصرف كلرآمفنيكل ، بيماران را از نظر هماتوكريت و آهن خون مورد بررسي قرار دهيم . التهاب چشم (كه مي تواند سبب بروز كوري شود) و يا التهاب بافت هاي اطرافي آن ، مي تواند در پي درمان با دوزهاي بالا از كلرآمفنيكل باشد و در اين موارد بايد مصرف دارو سريعا ً قطع شود . ديگر واكنش هاي مضر اين دارو عبارتند از سردرد ، افسردگي خفيف ، گيجي و هذيان گويي . اما اغلب اين علائم بصورت خفيف و ملايم ديده مي شوند . لذا بايد بيماران از نظر آسيب شناسي نيز مورد بررسي قرار گيرند . عوارض گوارشي استفاده از اين دارو اغلب از همة عوارض ديگر كمتر است . اما به هر حال استفاده از اين دارو مي تواند سبب بروز تهوع ، استفراغ ، اسهال ، dysgeusia ، گلوتيس ، التهاب دهان ، خارش مقعد و يا آنتروكوليت شود . در موقع مشاهدة عوارض جانبي گوارشي بايد به آنها دقت نمود ؛ چرا كه اين عوارض مي توانند نشان دهندة ساير عوارض جانبي نيز باشند . جوش هاي ماكولوپاپولار و كهير ، از ديگر علائمي هستند كه مي توانند در پي استفاده از دارو به شكل سيستميك و يا موضعي بروز كنند . استفاده از دارو به شكل موضعي مي تواند سبب خارش و يا قرمز شدن محل ، درماتيت وزيكولار و يا جوش هاي ماكولوپاپولار شود و در صورت مشاهدة اين علائم ، مصرف دارو بايستي قطع شود . قرمزي موقت و يا خارش چشم ، از علائمي هستند كه در صورت استفاده از دارو به شكل چشمي بروز خواهد كرد . اما در هر حال استفاده از دارو نبايد بصورت طولاني مدت و يا مكرر انجام شود . پمادهاي چشمي كلرآمفنيكل مي تواند سبب به تاخير افتادن روند جراحات قرنيه شوند . عارضة نفريت بينابيني (Interstitial Nephritis) نيز مورد ديگري است كه مي تواند در موارد كمي ، پس از استفاده از اين دارو ، و بدليل ايجاد ازدياد حساسيت بروز كند . از اين دارو در موارد متناوب براي درمان حصبه ، برخي موارد مننژيت و عفونتهاي ريكتزيايي مانند Rocky mountain spotted fever و تيفوس استفاده مي شود . از اين دارو در تحقيقات زيستي و به منظور بررسي پروتئين سازينيز استفاده مي شود . يكي از نام هاي تجاري كلرآمفنيكل ، Chloromycetin است . صفحه اصلي نظرات شما متون ترجمه شده آلبوم عكس تماس با من معرفي سايت به دوستان لينك ها جستجو در اينترنت نظر سنجي سايت نقشه سايت نصب فونت فارسي
بدليل قابليت سمي كلرآمفنيكل ، نبايد در عفونت هاي كوچك از دارو به شكل سيستميك استفاده كرد . اغلب فوائد درماني كمتر از خطرهاي ناشي از استفاده از اين دارو است . تجويز كلرآمفنيكل بايد در ظرايطي انجام شو كه امكانات اختصاصي براي كنترل دوز دارو در سرم بيمار وجود داشته باشد . غلظت دارو در سرم بيمار و پاسخ بيمار به دارو اغلب قابل پيش بيني نيست . در تمام بيماراني كه كلرآمفنيكل در آنها بصورت سيستميك استفاده مي شود ، بايستي غلظت دارو در پلاسما كنترل شود . در افرادي كه نسبت به دارو واكنش سمي (Toxix reaction) دارند ، نبايد از كلرآمفنيكل استفاده شود ؛ چرا كه اين كار سبب واكنش هاي مرگ باري خواهد شد . كلرآمفنيكل قادر است كه از جفت عبور كند ، لذا بايد در مورد مصرف آن در افراد آبستن بسيار احتياط كرد . اين دارو را نبايد در نزديكي زايمان و يا در حين زايمان تجويز نمود ، چرا كه اين كار سبب بروز سندرم كودك خاكستري (Gray baby) و سركوب فعاليت مغز استخوان در نوزاد خواهد شد . مصرف كلرآمفنيكل در كودكان نيز بايستي با احتياط صورت گيرد . در نوزادان نارس و يا تازه به دنيا آمده ، سيستم فعاليت كبدي به صورتي است كه نوزاد قادر به كونژوگه كردن و يا دفع دارو نيست . اين حالت سبب بروز سندرم كودك خاكستري مي شود كه با علائمي مانند عدم تغذيه ، استاع شكم به همراه (و يا بدون) علائم ديگري مانند استفراغ ، سيانوز كم رنگ بصورت پيش رونده و كولپس اعصاب محرك رگ ها (اعصاب وازوموتور) كه گاهي با تنفس نامنظم نيز همراه است مشخص مي شود . اين سندرم مي تواند در عرض چند ساعت سبب مرگ نوزاد شود . اين حالت مي تواند در نوزادان و در كودكاني كه كمتر از دو سال سن دارند بروز كند ، ولي اغلب موارد در پي استفاده از دارو در 48 ساعت اول زندگي نوزاد به وقوع مي پيوندد . به محض مشاهده اولين علائم سندرم ، استفاده از دارو بايستي قطع شود و تنها در اين صورت است كه مي توان به بهبود وضع نوزاد اميدوار بود . استفاده از تركيبات دارويي چشمي در نوزادان و ايمن بودن اين فراورده هاي دارويي در نوزادان تا به حال مورد بررسي قرار نگرفته است . كلرآمفنيكل نبايد در مادران شيرده مورد استفاده قرار گيرد ، چرا كه اين دارو از طريق شير نيز دفع مي شود و مي تواند از اين طريق سبب سركوب فعاليت مغز استخوان در كودكان شيرخوار شود . استفاده از اين دارو بايد در افرادي كه دچار مشكلات كبدي و كليوي هستند و در افرادي كه دچار نقص در آنزيم گلوكز-6 فسفات دهيدروژناز (G6PD deficiency) هستند نيز با احتياط انجام شود . كلرآمفنيكل و متابوليت هاي آن غالبا ً از طريق ادرار دفع مي شوند . شكلي از سندرم كودك خاكستري غالبا ً در افراد بالغ نيز بروز مي كند و افرادي كه دچار نقص كبدي هستند ، بيش از همه در خطر ابتلا به اين حالت مي باشند . استفاده از كلرآمفنيكل در افرادي كه دچار توقف فعاليت مغز استخوان هستند نيز بايستي با احتياط صورت گيرد . كلرآمفنيكل مي تواند سبب توقف وابسته به دوز فعاليت مغز استخوان و آنمي آپلاستيك ايديوسنكراتيك شود . در افرادي كه تحت درمان با داروهاي سايتوتوكسيك و يا اشعه درماني قرار گرفته اند نيز بايستي پيش از استفاده از دارو خطرات و فوائد ناشي از دارو را در نظر بگيريم . استفاده از دارو در افرايد كه دچار پورفيرياي متناوب هستند نيز مي تواند سبب بروز پورفيريا شود . لذا مصرف اين دارو در اين بيماران نيز بايستي با احتياط صورت گيرد . مصرف كلرآمفنيكل در افرادي كه دچار مشكلات دنداني هستند هم بايد با احتياط صورت گيرد . كلرآمفنيكل سبب سركوب عضلات (myelosuppresion) شده و اين حالت مي تواند توسط عفونت ها نيز تشديد شود . لذا بايد پيش از استفاده از اين دارو ، ئضعيت عملكردي دندانها نيز كنترل شود و يا تا رسيدن تعداد سلولهاي خوني به حد طبيعي ، درمان به تعويق بيفتد . مصرف پمادهاي چشمي و موضعي كلرآمفنيكل نبايد بطور مداوم انجام شود . چرا كه اين كار سبب افزايش رشد ارگانيسم هاي مقاوم به اين دارو مانند قارچها مي شود . لذا در صورت بروز عفونت هايي از اين دست ، بايستي مصرف دارو قطع شود . مصرف كلرآمفنيكل نبايد بصورت طولاني مدت و يا متناوب انجام گيرد ، چرا كه اين حالت سبب مي شود تا دارو به صورت سيستميك جذب شده و سبب هايپوپلازي مغز استخوان ، كم خوني آپلاستيك و حتي مرگ شود . مسموميت با اين دارو در پي استفاده از فراورده هاي چشمي دارو نيز گزارش شده است . تاثير متقابل دارو بر داروهاي ديگر به نظر مي رسد كه كلرآمفنيكل سبب ممانعت از متابوليسم كبدي Tulbutamide و Chlorpropamide مي شود . تاثير كلرآمفنيكل بر روي ساير عملكردها و يا فارماكوكينتيك سولفونيل اوره آز هاي خوراكي ديگر مشخص نيست . مصرف همزمان كلرآمفنيكل با داروهاي ضد انعقاد خون مانند دايكومارول و وارفارين مي تواند سبب تداخل دارو در متابوليسم كبدي ضد انعقادها شده و سبب بروز هايپوپروتئينمي شود . كلرآمفنيكل قادر است از فعاليت سيستم آنزيمي سيتوكروم P-450 ممانعت كرده و از متابوليسم كبدي فنوباربيتال و فني توئين جلوگيري به عمل آورد . در صورتي كه ميزان فنوباربيتال ها به ميزان كمي بالا رود ، مسموميت با فني توئين بروز خواهد كرد . به علاوه ، مصرف كلرآمفنيكل با فنوباربيتال ها ، فني توئين و يا ريفامپين قادر است غلظت كلرآمفنيكل را در خون كم كند ؛ چرا كه اين داروها (فنوباربيتال ها ، فني توئين و يا ريفامپين) سبب تحريك آنزيم هاي ميكروزومايد كبدي مي شوند و اين آنزيم ها سبب متابوليسم كلرآمفنيكل مي شوند . كلرآمفنيكل قادر است تا پاسخ بدن در مقابل سيانوكوبالامين (ويتامين B12) كه سبب خونسازي مي شود را تحت تاثير قرار دهد . مصرفكلرآمفنيكل به همراه نمك هاي آهن و يا اسيد فوليك و ويتامين B9 قادر است پاسخ هماتولوژيك را تحت تاثير قرار دهد . كلرآمفنيكل به خصوص در صورتي كه غلظتش در خون از mg/ml 25 بالاتر رود ، قادر است از فعاليت گلبولهاي قرمز جلوگيري كند . تاثير باكتري كشي (باكتريوسيدال) پني سيلين ، سفالوسپورين ها و آمينوگليكوزيدها مي تواند تحت تاثير فعاليت باكتريواستاتيك كلرآمفنيكل قرار گيرد . در هنگامي كه يك پاسخ باكتريوسيدال سريع مد نظر ما است (مانند مننژيت) ، استفاده همزمان كلرآمفنيكل همراه با هيچ يك از اين داروها توصيه نمي شود . كلرآمفنيكل مي تواند تاثير داروهاي ضد بارداري كه به صورت خوراكي استفاده شده و حاوي استروژن هستند را كاهش دهد . اين عمل از دو راه قابل انجام است : 1 - از طريق افزايش متابوليسم استروژن و 2 - از طريق كاهش جذب استروژن (در پي تغيير فلور دستگاه گوارش) . در بيماراني كه از irbesartan استفاده مي كنند ، بايستي استفاده از داروهايي كه در ظرايط آزمايشگاهي مانع از فعاليت ايزوآنزيم سيتوكروم CYP2C9 مي شوند تا زماني كه اطلاعات كافي از تاثير اين داروها بر يكديگر بدست آيد ، با احتياط انجام شود . (مانند فني توئين و S-وارفارين) . irbesartan يك سوبسترا از ايزوآنزيم CYP2C9 است . يكي از داروهايي كه در شرايط آزمايشگاهي مانع از فعاليت ايزوآنزيم هاي CYP2C9مي شوند ، كلرآمفنيكل است . تا به حال ، اطلاعات كاملي درباره چگونگي تاثير متقابل بين irbesartan و ممانعت كننده هاي متابوليسم CYP2C9 بدست نيامده است . در هنگام مصرف داروهايي كه تاثير مشخصي بر روي دفع صفراوي گلوكورونيداسيون و يا بتاگلوكورونيداسيون روده اي دارند (مانند كلرآمفنيكل) ، بايستي از Entacapone استفاده نمود . در صورت استفاده مداوم از اين قبيل داروها ، دفع صفراوي Entacapone كاهش مي يابد . واكنش هاي مضر سندرم كودك خاكستري يك واكنش مضر است كه در نوزادان نارس و يا تازه به دنيا آمده ديده مي شود . به نظر مي رسد كه در اين نوزادان ، سيستم فعاليت كبدي قادر به كونژوگه و يا دفع كردن دارو نيست . علائم اين سندرم عبارتند از قطع تغذيه نوزاد ، اتساع شكم و همراه (و يا بدون) علائمي ديگر مانند استفراغ ، سيانوز كم رنگ پيش رونده و كولپس اعصاب حركتي رگها كه گاهي با تنفس نامنظم نيز همراه مي شود . اين سندرم مي تواند در عرض چند ساعت سبب مرگ شود . كودكان تا سن 2 سالگي در معرض خظر اين سندرم قرار دارند . اگرچه اغلب موارد ، در پي استفاده از دارو در 48 ساعت اول زندگي نوزاد بوده است . لذا در صورت مشاهده اولين علائم مسموميت با كلرآمفنيكل ، مصرف دارو بايستي قطع شود و تنها از اين راه مي توان به بهبود وضعيت نوزاد اميدوار بود . آنمي آپلاستيك ، آنمي هاپوپلاستيك ، ترومبوسيتوپني ، پن سيتوپني (Pancytopenia) و گرانولوسيتوپنيا از جمله عوارضي هستند كه همگي در پي استفاده كوتاه مدت و يا بلند مدت از كلرآمفنيكل ايجاد مي شوند و بروز همگي آنها بدليل سركوب فعاليت مغر استخوان است . آثار سمي دارو در مغر استخوان مي تواند وابسته به دوز و يا غير وابسته به دوز باشد . آسيب غير قابل برگشت به مغز استخوان سبب بروز آنمي آپلاستيك مي شود كه سبب بروز مرگ و مير به ميزان بالايي خواهد شد . اين نوع آپلازي و يا هايپوپلازي مي تواند تا ماهها پس از قطع مصرف دارو نيز ادامه داشته باشد و يا حتي پس از مصرف يك تك دوز از دارو نيز ايجاد شود . دپرسيون قابل برگشت مغز استخوان معمولا ً وابسته به دوز است و معمولا ً با علائمي مانند كم خوني ، رتيكولوسيتوپني ، لوكوپني و يا ترومبوسيتوپني ميخص مي شود . به نظر مي رسد كه وقتي غلظت دارو در خون از mg/ml 25 بالاتر رود ، آثار سمي دارو در مغز استخوان بيشتر بروز خواهد كرد . در موارد نادري ، پس از استفاده موضعي از اين دارو به شكل مداوم (به مدت ماهها و يا سالها) و يا متناوب (چندين ماه يا چندين سال) ، آنمي هاي آپلاستيك بروز كرده است . به همين دليل بايد پيش از مصرف كلرآمفنيكل ، بيماران را از نظر هماتوكريت و آهن خون مورد بررسي قرار دهيم . التهاب چشم (كه مي تواند سبب بروز كوري شود) و يا التهاب بافت هاي اطرافي آن ، مي تواند در پي درمان با دوزهاي بالا از كلرآمفنيكل باشد و در اين موارد بايد مصرف دارو سريعا ً قطع شود . ديگر واكنش هاي مضر اين دارو عبارتند از سردرد ، افسردگي خفيف ، گيجي و هذيان گويي . اما اغلب اين علائم بصورت خفيف و ملايم ديده مي شوند . لذا بايد بيماران از نظر آسيب شناسي نيز مورد بررسي قرار گيرند . عوارض گوارشي استفاده از اين دارو اغلب از همة عوارض ديگر كمتر است . اما به هر حال استفاده از اين دارو مي تواند سبب بروز تهوع ، استفراغ ، اسهال ، dysgeusia ، گلوتيس ، التهاب دهان ، خارش مقعد و يا آنتروكوليت شود . در موقع مشاهدة عوارض جانبي گوارشي بايد به آنها دقت نمود ؛ چرا كه اين عوارض مي توانند نشان دهندة ساير عوارض جانبي نيز باشند . جوش هاي ماكولوپاپولار و كهير ، از ديگر علائمي هستند كه مي توانند در پي استفاده از دارو به شكل سيستميك و يا موضعي بروز كنند . استفاده از دارو به شكل موضعي مي تواند سبب خارش و يا قرمز شدن محل ، درماتيت وزيكولار و يا جوش هاي ماكولوپاپولار شود و در صورت مشاهدة اين علائم ، مصرف دارو بايستي قطع شود . قرمزي موقت و يا خارش چشم ، از علائمي هستند كه در صورت استفاده از دارو به شكل چشمي بروز خواهد كرد . اما در هر حال استفاده از دارو نبايد بصورت طولاني مدت و يا مكرر انجام شود . پمادهاي چشمي كلرآمفنيكل مي تواند سبب به تاخير افتادن روند جراحات قرنيه شوند . عارضة نفريت بينابيني (Interstitial Nephritis) نيز مورد ديگري است كه مي تواند در موارد كمي ، پس از استفاده از اين دارو ، و بدليل ايجاد ازدياد حساسيت بروز كند . از اين دارو در موارد متناوب براي درمان حصبه ، برخي موارد مننژيت و عفونتهاي ريكتزيايي مانند Rocky mountain spotted fever و تيفوس استفاده مي شود . از اين دارو در تحقيقات زيستي و به منظور بررسي پروتئين سازينيز استفاده مي شود . يكي از نام هاي تجاري كلرآمفنيكل ، Chloromycetin است . صفحه اصلي نظرات شما متون ترجمه شده آلبوم عكس تماس با من معرفي سايت به دوستان لينك ها جستجو در اينترنت نظر سنجي سايت نقشه سايت نصب فونت فارسي
تاثير متقابل دارو بر داروهاي ديگر به نظر مي رسد كه كلرآمفنيكل سبب ممانعت از متابوليسم كبدي Tulbutamide و Chlorpropamide مي شود . تاثير كلرآمفنيكل بر روي ساير عملكردها و يا فارماكوكينتيك سولفونيل اوره آز هاي خوراكي ديگر مشخص نيست . مصرف همزمان كلرآمفنيكل با داروهاي ضد انعقاد خون مانند دايكومارول و وارفارين مي تواند سبب تداخل دارو در متابوليسم كبدي ضد انعقادها شده و سبب بروز هايپوپروتئينمي شود . كلرآمفنيكل قادر است از فعاليت سيستم آنزيمي سيتوكروم P-450 ممانعت كرده و از متابوليسم كبدي فنوباربيتال و فني توئين جلوگيري به عمل آورد . در صورتي كه ميزان فنوباربيتال ها به ميزان كمي بالا رود ، مسموميت با فني توئين بروز خواهد كرد . به علاوه ، مصرف كلرآمفنيكل با فنوباربيتال ها ، فني توئين و يا ريفامپين قادر است غلظت كلرآمفنيكل را در خون كم كند ؛ چرا كه اين داروها (فنوباربيتال ها ، فني توئين و يا ريفامپين) سبب تحريك آنزيم هاي ميكروزومايد كبدي مي شوند و اين آنزيم ها سبب متابوليسم كلرآمفنيكل مي شوند . كلرآمفنيكل قادر است تا پاسخ بدن در مقابل سيانوكوبالامين (ويتامين B12) كه سبب خونسازي مي شود را تحت تاثير قرار دهد . مصرفكلرآمفنيكل به همراه نمك هاي آهن و يا اسيد فوليك و ويتامين B9 قادر است پاسخ هماتولوژيك را تحت تاثير قرار دهد . كلرآمفنيكل به خصوص در صورتي كه غلظتش در خون از mg/ml 25 بالاتر رود ، قادر است از فعاليت گلبولهاي قرمز جلوگيري كند . تاثير باكتري كشي (باكتريوسيدال) پني سيلين ، سفالوسپورين ها و آمينوگليكوزيدها مي تواند تحت تاثير فعاليت باكتريواستاتيك كلرآمفنيكل قرار گيرد . در هنگامي كه يك پاسخ باكتريوسيدال سريع مد نظر ما است (مانند مننژيت) ، استفاده همزمان كلرآمفنيكل همراه با هيچ يك از اين داروها توصيه نمي شود . كلرآمفنيكل مي تواند تاثير داروهاي ضد بارداري كه به صورت خوراكي استفاده شده و حاوي استروژن هستند را كاهش دهد . اين عمل از دو راه قابل انجام است : 1 - از طريق افزايش متابوليسم استروژن و 2 - از طريق كاهش جذب استروژن (در پي تغيير فلور دستگاه گوارش) . در بيماراني كه از irbesartan استفاده مي كنند ، بايستي استفاده از داروهايي كه در ظرايط آزمايشگاهي مانع از فعاليت ايزوآنزيم سيتوكروم CYP2C9 مي شوند تا زماني كه اطلاعات كافي از تاثير اين داروها بر يكديگر بدست آيد ، با احتياط انجام شود . (مانند فني توئين و S-وارفارين) . irbesartan يك سوبسترا از ايزوآنزيم CYP2C9 است . يكي از داروهايي كه در شرايط آزمايشگاهي مانع از فعاليت ايزوآنزيم هاي CYP2C9مي شوند ، كلرآمفنيكل است . تا به حال ، اطلاعات كاملي درباره چگونگي تاثير متقابل بين irbesartan و ممانعت كننده هاي متابوليسم CYP2C9 بدست نيامده است . در هنگام مصرف داروهايي كه تاثير مشخصي بر روي دفع صفراوي گلوكورونيداسيون و يا بتاگلوكورونيداسيون روده اي دارند (مانند كلرآمفنيكل) ، بايستي از Entacapone استفاده نمود . در صورت استفاده مداوم از اين قبيل داروها ، دفع صفراوي Entacapone كاهش مي يابد . واكنش هاي مضر سندرم كودك خاكستري يك واكنش مضر است كه در نوزادان نارس و يا تازه به دنيا آمده ديده مي شود . به نظر مي رسد كه در اين نوزادان ، سيستم فعاليت كبدي قادر به كونژوگه و يا دفع كردن دارو نيست . علائم اين سندرم عبارتند از قطع تغذيه نوزاد ، اتساع شكم و همراه (و يا بدون) علائمي ديگر مانند استفراغ ، سيانوز كم رنگ پيش رونده و كولپس اعصاب حركتي رگها كه گاهي با تنفس نامنظم نيز همراه مي شود . اين سندرم مي تواند در عرض چند ساعت سبب مرگ شود . كودكان تا سن 2 سالگي در معرض خظر اين سندرم قرار دارند . اگرچه اغلب موارد ، در پي استفاده از دارو در 48 ساعت اول زندگي نوزاد بوده است . لذا در صورت مشاهده اولين علائم مسموميت با كلرآمفنيكل ، مصرف دارو بايستي قطع شود و تنها از اين راه مي توان به بهبود وضعيت نوزاد اميدوار بود . آنمي آپلاستيك ، آنمي هاپوپلاستيك ، ترومبوسيتوپني ، پن سيتوپني (Pancytopenia) و گرانولوسيتوپنيا از جمله عوارضي هستند كه همگي در پي استفاده كوتاه مدت و يا بلند مدت از كلرآمفنيكل ايجاد مي شوند و بروز همگي آنها بدليل سركوب فعاليت مغر استخوان است . آثار سمي دارو در مغر استخوان مي تواند وابسته به دوز و يا غير وابسته به دوز باشد . آسيب غير قابل برگشت به مغز استخوان سبب بروز آنمي آپلاستيك مي شود كه سبب بروز مرگ و مير به ميزان بالايي خواهد شد . اين نوع آپلازي و يا هايپوپلازي مي تواند تا ماهها پس از قطع مصرف دارو نيز ادامه داشته باشد و يا حتي پس از مصرف يك تك دوز از دارو نيز ايجاد شود . دپرسيون قابل برگشت مغز استخوان معمولا ً وابسته به دوز است و معمولا ً با علائمي مانند كم خوني ، رتيكولوسيتوپني ، لوكوپني و يا ترومبوسيتوپني ميخص مي شود . به نظر مي رسد كه وقتي غلظت دارو در خون از mg/ml 25 بالاتر رود ، آثار سمي دارو در مغز استخوان بيشتر بروز خواهد كرد . در موارد نادري ، پس از استفاده موضعي از اين دارو به شكل مداوم (به مدت ماهها و يا سالها) و يا متناوب (چندين ماه يا چندين سال) ، آنمي هاي آپلاستيك بروز كرده است . به همين دليل بايد پيش از مصرف كلرآمفنيكل ، بيماران را از نظر هماتوكريت و آهن خون مورد بررسي قرار دهيم . التهاب چشم (كه مي تواند سبب بروز كوري شود) و يا التهاب بافت هاي اطرافي آن ، مي تواند در پي درمان با دوزهاي بالا از كلرآمفنيكل باشد و در اين موارد بايد مصرف دارو سريعا ً قطع شود . ديگر واكنش هاي مضر اين دارو عبارتند از سردرد ، افسردگي خفيف ، گيجي و هذيان گويي . اما اغلب اين علائم بصورت خفيف و ملايم ديده مي شوند . لذا بايد بيماران از نظر آسيب شناسي نيز مورد بررسي قرار گيرند . عوارض گوارشي استفاده از اين دارو اغلب از همة عوارض ديگر كمتر است . اما به هر حال استفاده از اين دارو مي تواند سبب بروز تهوع ، استفراغ ، اسهال ، dysgeusia ، گلوتيس ، التهاب دهان ، خارش مقعد و يا آنتروكوليت شود . در موقع مشاهدة عوارض جانبي گوارشي بايد به آنها دقت نمود ؛ چرا كه اين عوارض مي توانند نشان دهندة ساير عوارض جانبي نيز باشند . جوش هاي ماكولوپاپولار و كهير ، از ديگر علائمي هستند كه مي توانند در پي استفاده از دارو به شكل سيستميك و يا موضعي بروز كنند . استفاده از دارو به شكل موضعي مي تواند سبب خارش و يا قرمز شدن محل ، درماتيت وزيكولار و يا جوش هاي ماكولوپاپولار شود و در صورت مشاهدة اين علائم ، مصرف دارو بايستي قطع شود . قرمزي موقت و يا خارش چشم ، از علائمي هستند كه در صورت استفاده از دارو به شكل چشمي بروز خواهد كرد . اما در هر حال استفاده از دارو نبايد بصورت طولاني مدت و يا مكرر انجام شود . پمادهاي چشمي كلرآمفنيكل مي تواند سبب به تاخير افتادن روند جراحات قرنيه شوند . عارضة نفريت بينابيني (Interstitial Nephritis) نيز مورد ديگري است كه مي تواند در موارد كمي ، پس از استفاده از اين دارو ، و بدليل ايجاد ازدياد حساسيت بروز كند . از اين دارو در موارد متناوب براي درمان حصبه ، برخي موارد مننژيت و عفونتهاي ريكتزيايي مانند Rocky mountain spotted fever و تيفوس استفاده مي شود . از اين دارو در تحقيقات زيستي و به منظور بررسي پروتئين سازينيز استفاده مي شود . يكي از نام هاي تجاري كلرآمفنيكل ، Chloromycetin است . صفحه اصلي نظرات شما متون ترجمه شده آلبوم عكس تماس با من معرفي سايت به دوستان لينك ها جستجو در اينترنت نظر سنجي سايت نقشه سايت نصب فونت فارسي
به نظر مي رسد كه كلرآمفنيكل سبب ممانعت از متابوليسم كبدي Tulbutamide و Chlorpropamide مي شود . تاثير كلرآمفنيكل بر روي ساير عملكردها و يا فارماكوكينتيك سولفونيل اوره آز هاي خوراكي ديگر مشخص نيست . مصرف همزمان كلرآمفنيكل با داروهاي ضد انعقاد خون مانند دايكومارول و وارفارين مي تواند سبب تداخل دارو در متابوليسم كبدي ضد انعقادها شده و سبب بروز هايپوپروتئينمي شود . كلرآمفنيكل قادر است از فعاليت سيستم آنزيمي سيتوكروم P-450 ممانعت كرده و از متابوليسم كبدي فنوباربيتال و فني توئين جلوگيري به عمل آورد . در صورتي كه ميزان فنوباربيتال ها به ميزان كمي بالا رود ، مسموميت با فني توئين بروز خواهد كرد . به علاوه ، مصرف كلرآمفنيكل با فنوباربيتال ها ، فني توئين و يا ريفامپين قادر است غلظت كلرآمفنيكل را در خون كم كند ؛ چرا كه اين داروها (فنوباربيتال ها ، فني توئين و يا ريفامپين) سبب تحريك آنزيم هاي ميكروزومايد كبدي مي شوند و اين آنزيم ها سبب متابوليسم كلرآمفنيكل مي شوند . كلرآمفنيكل قادر است تا پاسخ بدن در مقابل سيانوكوبالامين (ويتامين B12) كه سبب خونسازي مي شود را تحت تاثير قرار دهد . مصرفكلرآمفنيكل به همراه نمك هاي آهن و يا اسيد فوليك و ويتامين B9 قادر است پاسخ هماتولوژيك را تحت تاثير قرار دهد . كلرآمفنيكل به خصوص در صورتي كه غلظتش در خون از mg/ml 25 بالاتر رود ، قادر است از فعاليت گلبولهاي قرمز جلوگيري كند . تاثير باكتري كشي (باكتريوسيدال) پني سيلين ، سفالوسپورين ها و آمينوگليكوزيدها مي تواند تحت تاثير فعاليت باكتريواستاتيك كلرآمفنيكل قرار گيرد . در هنگامي كه يك پاسخ باكتريوسيدال سريع مد نظر ما است (مانند مننژيت) ، استفاده همزمان كلرآمفنيكل همراه با هيچ يك از اين داروها توصيه نمي شود . كلرآمفنيكل مي تواند تاثير داروهاي ضد بارداري كه به صورت خوراكي استفاده شده و حاوي استروژن هستند را كاهش دهد . اين عمل از دو راه قابل انجام است : 1 - از طريق افزايش متابوليسم استروژن و 2 - از طريق كاهش جذب استروژن (در پي تغيير فلور دستگاه گوارش) . در بيماراني كه از irbesartan استفاده مي كنند ، بايستي استفاده از داروهايي كه در ظرايط آزمايشگاهي مانع از فعاليت ايزوآنزيم سيتوكروم CYP2C9 مي شوند تا زماني كه اطلاعات كافي از تاثير اين داروها بر يكديگر بدست آيد ، با احتياط انجام شود . (مانند فني توئين و S-وارفارين) . irbesartan يك سوبسترا از ايزوآنزيم CYP2C9 است . يكي از داروهايي كه در شرايط آزمايشگاهي مانع از فعاليت ايزوآنزيم هاي CYP2C9مي شوند ، كلرآمفنيكل است . تا به حال ، اطلاعات كاملي درباره چگونگي تاثير متقابل بين irbesartan و ممانعت كننده هاي متابوليسم CYP2C9 بدست نيامده است . در هنگام مصرف داروهايي كه تاثير مشخصي بر روي دفع صفراوي گلوكورونيداسيون و يا بتاگلوكورونيداسيون روده اي دارند (مانند كلرآمفنيكل) ، بايستي از Entacapone استفاده نمود . در صورت استفاده مداوم از اين قبيل داروها ، دفع صفراوي Entacapone كاهش مي يابد . واكنش هاي مضر سندرم كودك خاكستري يك واكنش مضر است كه در نوزادان نارس و يا تازه به دنيا آمده ديده مي شود . به نظر مي رسد كه در اين نوزادان ، سيستم فعاليت كبدي قادر به كونژوگه و يا دفع كردن دارو نيست . علائم اين سندرم عبارتند از قطع تغذيه نوزاد ، اتساع شكم و همراه (و يا بدون) علائمي ديگر مانند استفراغ ، سيانوز كم رنگ پيش رونده و كولپس اعصاب حركتي رگها كه گاهي با تنفس نامنظم نيز همراه مي شود . اين سندرم مي تواند در عرض چند ساعت سبب مرگ شود . كودكان تا سن 2 سالگي در معرض خظر اين سندرم قرار دارند . اگرچه اغلب موارد ، در پي استفاده از دارو در 48 ساعت اول زندگي نوزاد بوده است . لذا در صورت مشاهده اولين علائم مسموميت با كلرآمفنيكل ، مصرف دارو بايستي قطع شود و تنها از اين راه مي توان به بهبود وضعيت نوزاد اميدوار بود . آنمي آپلاستيك ، آنمي هاپوپلاستيك ، ترومبوسيتوپني ، پن سيتوپني (Pancytopenia) و گرانولوسيتوپنيا از جمله عوارضي هستند كه همگي در پي استفاده كوتاه مدت و يا بلند مدت از كلرآمفنيكل ايجاد مي شوند و بروز همگي آنها بدليل سركوب فعاليت مغر استخوان است . آثار سمي دارو در مغر استخوان مي تواند وابسته به دوز و يا غير وابسته به دوز باشد . آسيب غير قابل برگشت به مغز استخوان سبب بروز آنمي آپلاستيك مي شود كه سبب بروز مرگ و مير به ميزان بالايي خواهد شد . اين نوع آپلازي و يا هايپوپلازي مي تواند تا ماهها پس از قطع مصرف دارو نيز ادامه داشته باشد و يا حتي پس از مصرف يك تك دوز از دارو نيز ايجاد شود . دپرسيون قابل برگشت مغز استخوان معمولا ً وابسته به دوز است و معمولا ً با علائمي مانند كم خوني ، رتيكولوسيتوپني ، لوكوپني و يا ترومبوسيتوپني ميخص مي شود . به نظر مي رسد كه وقتي غلظت دارو در خون از mg/ml 25 بالاتر رود ، آثار سمي دارو در مغز استخوان بيشتر بروز خواهد كرد . در موارد نادري ، پس از استفاده موضعي از اين دارو به شكل مداوم (به مدت ماهها و يا سالها) و يا متناوب (چندين ماه يا چندين سال) ، آنمي هاي آپلاستيك بروز كرده است . به همين دليل بايد پيش از مصرف كلرآمفنيكل ، بيماران را از نظر هماتوكريت و آهن خون مورد بررسي قرار دهيم . التهاب چشم (كه مي تواند سبب بروز كوري شود) و يا التهاب بافت هاي اطرافي آن ، مي تواند در پي درمان با دوزهاي بالا از كلرآمفنيكل باشد و در اين موارد بايد مصرف دارو سريعا ً قطع شود . ديگر واكنش هاي مضر اين دارو عبارتند از سردرد ، افسردگي خفيف ، گيجي و هذيان گويي . اما اغلب اين علائم بصورت خفيف و ملايم ديده مي شوند . لذا بايد بيماران از نظر آسيب شناسي نيز مورد بررسي قرار گيرند . عوارض گوارشي استفاده از اين دارو اغلب از همة عوارض ديگر كمتر است . اما به هر حال استفاده از اين دارو مي تواند سبب بروز تهوع ، استفراغ ، اسهال ، dysgeusia ، گلوتيس ، التهاب دهان ، خارش مقعد و يا آنتروكوليت شود . در موقع مشاهدة عوارض جانبي گوارشي بايد به آنها دقت نمود ؛ چرا كه اين عوارض مي توانند نشان دهندة ساير عوارض جانبي نيز باشند . جوش هاي ماكولوپاپولار و كهير ، از ديگر علائمي هستند كه مي توانند در پي استفاده از دارو به شكل سيستميك و يا موضعي بروز كنند . استفاده از دارو به شكل موضعي مي تواند سبب خارش و يا قرمز شدن محل ، درماتيت وزيكولار و يا جوش هاي ماكولوپاپولار شود و در صورت مشاهدة اين علائم ، مصرف دارو بايستي قطع شود . قرمزي موقت و يا خارش چشم ، از علائمي هستند كه در صورت استفاده از دارو به شكل چشمي بروز خواهد كرد . اما در هر حال استفاده از دارو نبايد بصورت طولاني مدت و يا مكرر انجام شود . پمادهاي چشمي كلرآمفنيكل مي تواند سبب به تاخير افتادن روند جراحات قرنيه شوند . عارضة نفريت بينابيني (Interstitial Nephritis) نيز مورد ديگري است كه مي تواند در موارد كمي ، پس از استفاده از اين دارو ، و بدليل ايجاد ازدياد حساسيت بروز كند . از اين دارو در موارد متناوب براي درمان حصبه ، برخي موارد مننژيت و عفونتهاي ريكتزيايي مانند Rocky mountain spotted fever و تيفوس استفاده مي شود . از اين دارو در تحقيقات زيستي و به منظور بررسي پروتئين سازينيز استفاده مي شود . يكي از نام هاي تجاري كلرآمفنيكل ، Chloromycetin است . صفحه اصلي نظرات شما متون ترجمه شده آلبوم عكس تماس با من معرفي سايت به دوستان لينك ها جستجو در اينترنت نظر سنجي سايت نقشه سايت نصب فونت فارسي
واكنش هاي مضر سندرم كودك خاكستري يك واكنش مضر است كه در نوزادان نارس و يا تازه به دنيا آمده ديده مي شود . به نظر مي رسد كه در اين نوزادان ، سيستم فعاليت كبدي قادر به كونژوگه و يا دفع كردن دارو نيست . علائم اين سندرم عبارتند از قطع تغذيه نوزاد ، اتساع شكم و همراه (و يا بدون) علائمي ديگر مانند استفراغ ، سيانوز كم رنگ پيش رونده و كولپس اعصاب حركتي رگها كه گاهي با تنفس نامنظم نيز همراه مي شود . اين سندرم مي تواند در عرض چند ساعت سبب مرگ شود . كودكان تا سن 2 سالگي در معرض خظر اين سندرم قرار دارند . اگرچه اغلب موارد ، در پي استفاده از دارو در 48 ساعت اول زندگي نوزاد بوده است . لذا در صورت مشاهده اولين علائم مسموميت با كلرآمفنيكل ، مصرف دارو بايستي قطع شود و تنها از اين راه مي توان به بهبود وضعيت نوزاد اميدوار بود . آنمي آپلاستيك ، آنمي هاپوپلاستيك ، ترومبوسيتوپني ، پن سيتوپني (Pancytopenia) و گرانولوسيتوپنيا از جمله عوارضي هستند كه همگي در پي استفاده كوتاه مدت و يا بلند مدت از كلرآمفنيكل ايجاد مي شوند و بروز همگي آنها بدليل سركوب فعاليت مغر استخوان است . آثار سمي دارو در مغر استخوان مي تواند وابسته به دوز و يا غير وابسته به دوز باشد . آسيب غير قابل برگشت به مغز استخوان سبب بروز آنمي آپلاستيك مي شود كه سبب بروز مرگ و مير به ميزان بالايي خواهد شد . اين نوع آپلازي و يا هايپوپلازي مي تواند تا ماهها پس از قطع مصرف دارو نيز ادامه داشته باشد و يا حتي پس از مصرف يك تك دوز از دارو نيز ايجاد شود . دپرسيون قابل برگشت مغز استخوان معمولا ً وابسته به دوز است و معمولا ً با علائمي مانند كم خوني ، رتيكولوسيتوپني ، لوكوپني و يا ترومبوسيتوپني ميخص مي شود . به نظر مي رسد كه وقتي غلظت دارو در خون از mg/ml 25 بالاتر رود ، آثار سمي دارو در مغز استخوان بيشتر بروز خواهد كرد . در موارد نادري ، پس از استفاده موضعي از اين دارو به شكل مداوم (به مدت ماهها و يا سالها) و يا متناوب (چندين ماه يا چندين سال) ، آنمي هاي آپلاستيك بروز كرده است . به همين دليل بايد پيش از مصرف كلرآمفنيكل ، بيماران را از نظر هماتوكريت و آهن خون مورد بررسي قرار دهيم . التهاب چشم (كه مي تواند سبب بروز كوري شود) و يا التهاب بافت هاي اطرافي آن ، مي تواند در پي درمان با دوزهاي بالا از كلرآمفنيكل باشد و در اين موارد بايد مصرف دارو سريعا ً قطع شود . ديگر واكنش هاي مضر اين دارو عبارتند از سردرد ، افسردگي خفيف ، گيجي و هذيان گويي . اما اغلب اين علائم بصورت خفيف و ملايم ديده مي شوند . لذا بايد بيماران از نظر آسيب شناسي نيز مورد بررسي قرار گيرند . عوارض گوارشي استفاده از اين دارو اغلب از همة عوارض ديگر كمتر است . اما به هر حال استفاده از اين دارو مي تواند سبب بروز تهوع ، استفراغ ، اسهال ، dysgeusia ، گلوتيس ، التهاب دهان ، خارش مقعد و يا آنتروكوليت شود . در موقع مشاهدة عوارض جانبي گوارشي بايد به آنها دقت نمود ؛ چرا كه اين عوارض مي توانند نشان دهندة ساير عوارض جانبي نيز باشند . جوش هاي ماكولوپاپولار و كهير ، از ديگر علائمي هستند كه مي توانند در پي استفاده از دارو به شكل سيستميك و يا موضعي بروز كنند . استفاده از دارو به شكل موضعي مي تواند سبب خارش و يا قرمز شدن محل ، درماتيت وزيكولار و يا جوش هاي ماكولوپاپولار شود و در صورت مشاهدة اين علائم ، مصرف دارو بايستي قطع شود . قرمزي موقت و يا خارش چشم ، از علائمي هستند كه در صورت استفاده از دارو به شكل چشمي بروز خواهد كرد . اما در هر حال استفاده از دارو نبايد بصورت طولاني مدت و يا مكرر انجام شود . پمادهاي چشمي كلرآمفنيكل مي تواند سبب به تاخير افتادن روند جراحات قرنيه شوند . عارضة نفريت بينابيني (Interstitial Nephritis) نيز مورد ديگري است كه مي تواند در موارد كمي ، پس از استفاده از اين دارو ، و بدليل ايجاد ازدياد حساسيت بروز كند . از اين دارو در موارد متناوب براي درمان حصبه ، برخي موارد مننژيت و عفونتهاي ريكتزيايي مانند Rocky mountain spotted fever و تيفوس استفاده مي شود . از اين دارو در تحقيقات زيستي و به منظور بررسي پروتئين سازينيز استفاده مي شود . يكي از نام هاي تجاري كلرآمفنيكل ، Chloromycetin است . صفحه اصلي نظرات شما متون ترجمه شده آلبوم عكس تماس با من معرفي سايت به دوستان لينك ها جستجو در اينترنت نظر سنجي سايت نقشه سايت نصب فونت فارسي
سندرم كودك خاكستري يك واكنش مضر است كه در نوزادان نارس و يا تازه به دنيا آمده ديده مي شود . به نظر مي رسد كه در اين نوزادان ، سيستم فعاليت كبدي قادر به كونژوگه و يا دفع كردن دارو نيست . علائم اين سندرم عبارتند از قطع تغذيه نوزاد ، اتساع شكم و همراه (و يا بدون) علائمي ديگر مانند استفراغ ، سيانوز كم رنگ پيش رونده و كولپس اعصاب حركتي رگها كه گاهي با تنفس نامنظم نيز همراه مي شود . اين سندرم مي تواند در عرض چند ساعت سبب مرگ شود . كودكان تا سن 2 سالگي در معرض خظر اين سندرم قرار دارند . اگرچه اغلب موارد ، در پي استفاده از دارو در 48 ساعت اول زندگي نوزاد بوده است . لذا در صورت مشاهده اولين علائم مسموميت با كلرآمفنيكل ، مصرف دارو بايستي قطع شود و تنها از اين راه مي توان به بهبود وضعيت نوزاد اميدوار بود . آنمي آپلاستيك ، آنمي هاپوپلاستيك ، ترومبوسيتوپني ، پن سيتوپني (Pancytopenia) و گرانولوسيتوپنيا از جمله عوارضي هستند كه همگي در پي استفاده كوتاه مدت و يا بلند مدت از كلرآمفنيكل ايجاد مي شوند و بروز همگي آنها بدليل سركوب فعاليت مغر استخوان است . آثار سمي دارو در مغر استخوان مي تواند وابسته به دوز و يا غير وابسته به دوز باشد . آسيب غير قابل برگشت به مغز استخوان سبب بروز آنمي آپلاستيك مي شود كه سبب بروز مرگ و مير به ميزان بالايي خواهد شد . اين نوع آپلازي و يا هايپوپلازي مي تواند تا ماهها پس از قطع مصرف دارو نيز ادامه داشته باشد و يا حتي پس از مصرف يك تك دوز از دارو نيز ايجاد شود . دپرسيون قابل برگشت مغز استخوان معمولا ً وابسته به دوز است و معمولا ً با علائمي مانند كم خوني ، رتيكولوسيتوپني ، لوكوپني و يا ترومبوسيتوپني ميخص مي شود . به نظر مي رسد كه وقتي غلظت دارو در خون از mg/ml 25 بالاتر رود ، آثار سمي دارو در مغز استخوان بيشتر بروز خواهد كرد . در موارد نادري ، پس از استفاده موضعي از اين دارو به شكل مداوم (به مدت ماهها و يا سالها) و يا متناوب (چندين ماه يا چندين سال) ، آنمي هاي آپلاستيك بروز كرده است . به همين دليل بايد پيش از مصرف كلرآمفنيكل ، بيماران را از نظر هماتوكريت و آهن خون مورد بررسي قرار دهيم . التهاب چشم (كه مي تواند سبب بروز كوري شود) و يا التهاب بافت هاي اطرافي آن ، مي تواند در پي درمان با دوزهاي بالا از كلرآمفنيكل باشد و در اين موارد بايد مصرف دارو سريعا ً قطع شود . ديگر واكنش هاي مضر اين دارو عبارتند از سردرد ، افسردگي خفيف ، گيجي و هذيان گويي . اما اغلب اين علائم بصورت خفيف و ملايم ديده مي شوند . لذا بايد بيماران از نظر آسيب شناسي نيز مورد بررسي قرار گيرند . عوارض گوارشي استفاده از اين دارو اغلب از همة عوارض ديگر كمتر است . اما به هر حال استفاده از اين دارو مي تواند سبب بروز تهوع ، استفراغ ، اسهال ، dysgeusia ، گلوتيس ، التهاب دهان ، خارش مقعد و يا آنتروكوليت شود . در موقع مشاهدة عوارض جانبي گوارشي بايد به آنها دقت نمود ؛ چرا كه اين عوارض مي توانند نشان دهندة ساير عوارض جانبي نيز باشند . جوش هاي ماكولوپاپولار و كهير ، از ديگر علائمي هستند كه مي توانند در پي استفاده از دارو به شكل سيستميك و يا موضعي بروز كنند . استفاده از دارو به شكل موضعي مي تواند سبب خارش و يا قرمز شدن محل ، درماتيت وزيكولار و يا جوش هاي ماكولوپاپولار شود و در صورت مشاهدة اين علائم ، مصرف دارو بايستي قطع شود . قرمزي موقت و يا خارش چشم ، از علائمي هستند كه در صورت استفاده از دارو به شكل چشمي بروز خواهد كرد . اما در هر حال استفاده از دارو نبايد بصورت طولاني مدت و يا مكرر انجام شود . پمادهاي چشمي كلرآمفنيكل مي تواند سبب به تاخير افتادن روند جراحات قرنيه شوند . عارضة نفريت بينابيني (Interstitial Nephritis) نيز مورد ديگري است كه مي تواند در موارد كمي ، پس از استفاده از اين دارو ، و بدليل ايجاد ازدياد حساسيت بروز كند . از اين دارو در موارد متناوب براي درمان حصبه ، برخي موارد مننژيت و عفونتهاي ريكتزيايي مانند Rocky mountain spotted fever و تيفوس استفاده مي شود . از اين دارو در تحقيقات زيستي و به منظور بررسي پروتئين سازينيز استفاده مي شود . يكي از نام هاي تجاري كلرآمفنيكل ، Chloromycetin است . صفحه اصلي نظرات شما متون ترجمه شده آلبوم عكس تماس با من معرفي سايت به دوستان لينك ها جستجو در اينترنت نظر سنجي سايت نقشه سايت نصب فونت فارسي
صفحه اصلي نظرات شما متون ترجمه شده آلبوم عكس تماس با من معرفي سايت به دوستان لينك ها جستجو در اينترنت نظر سنجي سايت نقشه سايت نصب فونت فارسي